⚜️#حکایت
✨ مرد عابد و سگ نگهبان✨
🏔روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند.
❕بعد از ۷۰ سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.
🌌آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد.
🔥طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد،
🍞آتش پرست ۳ قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.
🐕سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد،
سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت،
مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد.
مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟
🐕به اذن خدای عز و جلٌ ، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهایی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی...
📚 مجموعه حکایتهای معنوی
@bayan_ah
___________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
🔶زیارت حضرت#مهدی علیه السلام در روز جمعه [۱]
🔶بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ
اللَّهِ فِی خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ
الْمُهْتَدُونَ وَیُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا
الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِینَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ الْحَیاةِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَعَلی آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ عَجَّلَ اللَّهُ لَکَ
ما وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الْأَمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ،
أَنَا مَوْلاکَ عارِفٌ بِأُولاکَ وَأُخْراکَ، أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ تَعالی بِکَ وَبِآلِ بَیْتِکَ، وَأَنْتَظِرُ ظُهُورَکَ وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلی یَدَیْکَ،
وَأَسْئَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَکَ وَالتّابِعِینَ وَالنّاصِرِینَ لَکَ عَلی أَعْدآئِکَ، وَالْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْکَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیآئِکَ
، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَعَلی آلِ بَیْتِکَ، هذا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ یَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُکَ، وَالْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلی یَدَیْکَ،
وَقَتْلُ الْکافِرِینَ بِسَیْفِکَ، وَأَنَا یا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُکَ وَجارُکَ، وَأَنْتَ یا مَوْلایَ کَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْکِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّیافَةِ وَالْإِجارَةِ، فَأَضِفْنِی وَأَجِرْنِی، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَعَلی أَهْلِ بَیْتِکَ الطّاهِرِینَ.
----------
[۱]: جمال الاسبوع، ص ۳۷.
@bayan_ah
________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#داستان
📌چگونه به نامحرم نگاه نکنیم
💥جوانی ازعالمی پرسید:
من جوان هستم ونمی توانم نگاهم را از نامحرم منع کنم...چاره ام چیست ؟
📌عالم کوزه ای پر از شیر به اوداد و به اوتوصیه کردکه کوزه راسالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی هم درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند!
✔️جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت...
عالم ازاوپرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟
📌جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخوار و خفیف بشوم...
✅عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر
بر کارهایش می بیند...
✅و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خوار وخفیف شود بیم دارد.
📖آیاانسان نمی داندکه خدا او را می بیند!!
📖سوره علق(آیه ۱۴)
🆔@bayan_ah
_______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
🔆 #پندانه
✍ اعمالت را نسوزان
🔸کارت بانكیام رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد: "موجودى كافى نمیباشد!"
امكان نداشت، خودم میدونستم كه اقلاً سه برابر مبلغى كه خريد كردم، در كارتم پول دارم.
🔹از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام اومد: "رمز نامعتبر است."
🔸اين بار فروشنده با بیحوصلگى گفت:
آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟ فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته...
🔹در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله فروشنده در سرم صدا میكرد؛ "پول نقد همراهتون هست؟"
🔸خدايا...
ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلاً عبادتهايى كه كرديم، دستگيرىها و انفاقهايى كه انجام داديم و ...
🔹نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم:
مگر میشود؟ اين همه اعمالى كه فكر میكرديم نيک هستند و انجام داديم چه شد؟
🔸و جواب بدهند:
اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت!
كنار «بخل»
كنار «حسد»
كنار «ريا»
كنار «بىاعتمادى به خدا»
كنار «دنيادوستى»
🔹نكند از ما بپرسند:
نقد با خودت چه آوردهاى؟ و ما كيسههایمان تهى باشد و دستانمان خالى... .
🔺خدايا!
از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان میشود، به تو پناه میبریم.
@bayan_ah
________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#آیه
🔸وَقَضَي رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيماً.
(اسراء/۲۳)
⚡️ترجمه :
پروردگارت مقرّر داشت كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو نزد تو به پيرى رسيدند، به آنان «اُف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجيده و بزرگوارانه سخن بگو.
💫در این آیه سفارش اکید به احسان به والدین شده است.
✅اما پس از توصیه به احسان، سفارش به نیکی کردن در دوران پیری شده است.
زیرا هرچه نياز جسمى وروحىِ والدين بيشتر باشد، احسان به آنان ضرورى تر است.
برای این دوران، سه دستور داده شده است:
🔸۱ـ کمترین کلامی که نشانه ی بی احترامی باشد، نگو. فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ
🔸۲ـ آنهارا از خود نران و بر سرشان فریاد نزن. وَلاَ تَنْهَرْهُمَا
🔸۳ـ به آنان سخنان ارزشمند، بزرگوارانه و محبت آمیز بگو. وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيماً
@bayan_ah
_________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
*رسم رفاقت💕*
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت
دو بزرگ را امتحان کند!!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه است
اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است،
حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند،
به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند،
دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی
بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.
*این است "رسم رفاقت..."*
*در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...*
ـــــــــــــــ
@bayan_ah
___________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
*سود عبادت*
موضوع داستان : اعتقادی
💕روزی جوانی نزد حضرت موسی علیهالسلام آمد و گفت: ای موسی علیهالسلام خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
💕حضرت موسی علیهالسلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم. روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود.
🌿🌼میدانی موسی از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
🌿🌼ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم🌸🍃
✨🔴و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِین🌹
ٌ و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف آیه 36)🌸🍃
📚 الانوار النعمانیه
#داستان
@bayan_ah
______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#حدیث
🔶امام علی علیهالسلام
قدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ
لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ
اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ.
🔶رزق شما تعهد شده است و (در برابرش) مأمور شده اید که انجام وظیفه کنید. بنابراین نباید امری که برایتان ضمانت شده بیشتر از کاری که انجامش برای شما واجب شده است برایتان اولویت داشته باشد.
به خدا سوگند، تردید یقین را فاسد کرده است و کار به جایی رسیده که گویا آنچه که برای شما ضمانت شده تحصیلش بر شما واجب است و گویا آنچه بر شما واجب گردیده از شما ساقط شده است.
📚خطبه 114 نهج البلاغه
🆔@bayan_ah
_____________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
✅ آیا ما هم مومن هستیم؟؟!
✍فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد!
امام صادق فرمود:
حتما اشتباه شنیده ای!
گفت: نه مطمنم
امام صادق فرمود:
شاید تاریک و شلوغ بوده
و اشتباه فهمیده ای
گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید
در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد (۷۰ مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد!
💥اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام صادق(ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی میشود.
📚مصباح الشریعه ص ۵۱۵
@bayan_ah
__________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#داستان
📌چگونه به نامحرم نگاه نکنیم
💥جوانی ازعالمی پرسید:
من جوان هستم ونمی توانم نگاهم را از نامحرم منع کنم...چاره ام چیست ؟
📌عالم کوزه ای پر از شیر به اوداد و به اوتوصیه کردکه کوزه راسالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی هم درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند!
✔️جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت...
عالم ازاوپرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟
📌جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخوار و خفیف بشوم...
✅عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر
بر کارهایش می بیند...
✅و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خوار وخفیف شود بیم دارد.
📖آیاانسان نمی داندکه خدا او را می بیند!!
📖سوره علق(آیه ۱۴)
🆔@bayan_ah
_______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#نهج_البلاغه
◽️لاَ تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً، وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مُحْتَمَلاً.
🔴 شايسته نيست به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد ببرى، چرا كه براى آن برداشت نيكويى مى توان داشت.
📘#حکمت_360
@bayan_ah
_________________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
✅ چه کنیم نفس، ما را به آسانی به گناه نکشاند؟
🔸اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد میکند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان میشود.
🔹امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول میکند.
🔸یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می کنم، اگر روی طاقچه ای یا در جعبه ای بگذارم طوری نمی شود.
🔹ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می خواهد وادار می کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می شود؛ در رختخواب فکر می کند، در بازار فکر می کند، همین طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می کشد و جذب می کند.
📙 استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص278
___________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
💠امام صادق علیه السلام
🔹إنَّ لَنا حَرَما وهُوَ بَلدَةُ قُمَّ ، وسَتُدفَنُ فيهَا امرَأَةٌ مِن أولادي تُسَمّى فاطِمَةَ فَمن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ
🔸ما حرمى داريم و آن ، شهر قـم است به زودى بانويى از فرزندان من به نام فـاطمه در آن شهر دفن خواهد شد هر كه او را زيارت كند بهشت برايش واجب مى شود.
◾️ وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسلیت باد.
📗بحار الأنوار ج57 ص216
@bayan_ah
_______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
📛 عمل بدون علم
🔻 قالَ الجَوَادُ عَلَیهِالسَّلَامُ:
«مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرُ مِمَّا يُصْلِحُ».
✍️ امام محمّدتقی علیهالسّلام میفرمایند:
هركه بدون علم و اطّلاع دقیق، عملى را انجام دهد، فسادش بيشتر از اصلاحش خواهد بود.
📚 بحارالانوار، ج 75، ص 363.
@bayan_ah
______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#شرح_حکمت ۲۰۱
❣امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
✨اِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَان مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدْرُ خَلَّيا بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ، وَإِنَّ الاَْجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ
💠 «همراه هر انسانى دو فرشته است كه وى را محافظت مى كنند، اما هنگامى كه روز مقدّر فرا رسد او را در برابر حوادث رها مى سازند و اجل و سرآمد زندگى سپرى است محافظ و نگهدار»
✍از مجموع آيات قرآن و روايات اسلامى به خوبى استفاده مى شود كه انسان داراى دو اجل و سرآمد عمر است:
🔹 يكى اجل معلق يا مشروط كه اگر در برابر آن دقت شود مى توان از آن پرهيز كرد، مانند انواع بيمارى هاى قابل علاج، خطرات رانندگى كه بر اثر بى احتياطى پيش مى آيد، خطرات زلزله ها و طوفان ها كه بر اثر سستى ساختمان خانه ها دامن انسان را مى گيرد تمام اينها از امورى است كه ممكن است به زندگى انسان پايان دهد ولى در عين حال قابل اجتناب است.
✔️ ولى اجل حتمى سرآمدى است كه قابل اجتناب نيست و خواه ناخواه دامن انسان را مى گيرد; مثلاً مى دانيم قلب و عروق و مغز يك انسان توان محدودى دارند، هرچند تمام دستورات حفظ الصحة را رعايت كند زمانى كه به آخر برسد اين چراغ خاموش مى شود و زندگى پايان مى گيرد
@bayan_ah
_______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#امام_حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند:
🍃 قلب زنگار می گیرد و با صلوات این زنگار کنار می رود و دل صیقلی می شود ..
📖 وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۲۱۶
@bayan_ah
_________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#تدبر_در_نهج_البلاغه
🔷راه های مبارزه با فتنه
🔷 مبارزه با فتنه ۳ مرحله دارد :
۱ - مرحله اول : بصیرت و آگاهی ،
راه های مبارزه با فتنه در مرحله اول ، بصیرت و آگاهی ، صبر و حوصله ۰۰۰ است ،
در مبارزه با فتنه ، " بصیرت " و شناخت حق از باطل لازمه ورود به میدان این مبارزه است ۰
۲ - مرحله دوم : هوشیاری و زیرکی ،
ساده انگاری و غفلت ، به جبهه حق ضربه می زند و فتنه گران را به اهداف شان می رساند ۰
🔷در جنگ صفین ، در حالی که در پایان جنگ و پیروزی امیرمومنان علی (ع) و یارانش بودند ، دشمن قرآن بر نیزه گرفت ، بر اثر هوشیاری و زیرکی دشمن (عمرو عاص) و ساده انگاری و غفلت برخی دوستان، جنگ بی نتیجه ماند ۰
🔷بنابر این ، علاوه بر ضرورت بصیرت و هوشیاری ، به کارگیری همه ظرفیت های موجود در جبهه حق، از راه های مبارزه با فتنه گران است ۰
۳ - مرحله سوم : مبارزه با فتنه گران ،
🔷در آخرین مرحله اگر نصیحت ها نتیجه نگرفت ، و فتنه گران آشوب خود را ادامه دادند ، در این صورت آخرین مرحله مبارزه با فتنه گران است ۰
در جنگ جمل امیرمومنان علی (ع) ضمن دادن بصیرت و هوشیاری به یاران خود ، دشمن راهم اگاه و نصیحت کرد ، وقتی از نصیحت بر آنان نتیجه نگرفت و فتنه گران به آشوب خود ادامه دادند، در این صورت مرحله سوم و آخرین مرحله مبارزه عملی با فتنه گران شروع و پیروزی خیلی زود بدست آمد.
@bayan_ah
___________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
🔴هر چيزى را که انسان نمى داند ...
#نهج_البلاغه
💥فَلاَ تَقُولُوا بِمَا لاَتَعْرِفُونَ، فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقِّ فِيمَا تُنْکِرُونَ
💠پس آنچه نمی دانید ، نگویید ،
زیرا بسیاری از حقایق در اموری است که ناآگاهانه انکار می کنید.
📚 #خطبه_87
@bayan_ah
_______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
⚜️#حکایت
✨ مرد عابد و سگ نگهبان✨
🏔روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند.
❕بعد از ۷۰ سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.
🌌آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد.
🔥طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد،
🍞آتش پرست ۳ قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.
🐕سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد،
سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت،
مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد.
مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟
🐕به اذن خدای عز و جلٌ ، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهایی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی...
📚 مجموعه حکایتهای معنوی
@bayan_ah
_______
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
✍امام حسن عسکری (ع) می فرمایند:
بر مردم زمانی خواهد آمد که چهره هایشان خندان و شاد است، ولی دل هایشان تاریک و گرفته است؛ سنّت در میان آنان بدعت شمرده می شود و بدعت، سنتی رایج می گردد؛ مؤمن در میانشان حقیر است و منافق در بین آنان محترم شمرده می شود.
📚 الحیاة، ج۲، ص۳۱۱
@bayan_ah
_________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#آسیاب
✍ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺳﯿﺎﯾﯽ ﻣﯽﮔﺬﺷﺖ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﺰﻧﺪ، لحظه ای ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﺩﺵ ﺳﻨﮓﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎب ﻭ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ، ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﯽﺷﻨﻮﯾﺪ؟ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﭼﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ؟»
ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻧﻤﯽﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻧﻪ، ﻣﺎ ﭼﯿﺰ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯽﺷﻨﻮﯾﻢ.» ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ: «ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻡ، ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭﺷﺖ ﻣﯽﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﺩﻫﻢ.»
*درشت می ستاند و نرم باز می دهد، یعنی اگر شما هم سخن درشت و تلخ و تند از کسی شنیدید، به او نرم و نازک پاسخ دهید؛ مانند آسیاب.
📚 اسرارالتوحید، محمد بن منور
@bayan_ah
____________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
🗒نسل جوان و تحولات روحى
🔶مقالات انقلابى و سخنان آتشين رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، در آغاز دعوت، بيش از همه در نسل جوان تحول روحى ايجاد كرد.
🔶جوانانى كه طبعا تجددطلب و انقلابى هستند، گرد آن حضرت جمع شدند و صميمانه به آيين مقدسش گرويدند و به پيروى از برنامه هاى عقلى و علمى رهبر عاليقدر خود، مبارزه خويش را با سنن فاسد و روش هاى ناپسند جامعه شروع كردند و همه جا در سفر و حضر، در محيط خانواده و اجتماع، مخالفت خود را با عقايد و افكار باطل مردم صريحا اظهار مى نمودند.
🔶سعد بن مالك، از جوانان پرشور و انقلابى صدر اسلام بود. او در ۱۷ سالگى به آيين نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم گرويد و در شرايط مشكل قبل از هجرت، همه جا مراتب وفادارى خود را به دين اسلام و مخالفت خويش را با سنن نادرست جاهليت ابراز مى كرد.
🔶جوانان با ايمان، براى آن كه از شر مشركين مصون باشند، همه روزه براى اقامه نماز به دره هاى اطراف مكه مى رفتند و فريضه يوميه را دور از چشم مخالفين انجام مى دادند.
🔶در يكى از روزها كه جمعى از جوانان مسلمان در يكى از درهها به نماز مشغول بودند، گروهى از مشركين رسيدند و با مشاهده عبادت آنان، لب به توبيخ و سرزنش گشودند و به آيين آنها بدگويى كردند و كار آن دو گروه به زد و خورد كشيد. در آن ميان، سعد بن مالك، كه از سخنان مشركين و اهانت به اسلام خشمگين شده بود، با استخوان فك شتر، سر يكى از آنها را شكست و خون جارى شد و اين اولين خونى بود كه در راه اسلام به زمين ريخته شد.
🔶در آن روزها مشركين در كمال قدرت و مسلمين در نهايت ضعف و ناتوانى بودند و زد و خورد با آنان ممكن بود به حوادث سنگين و خطرناكى منجر شود ولى جوانانى كه خود را براى تحمل هر آزار و شكنجه اى آماده كرده بودند، از دورنماى خطر نهراسيدند و در دفاع از حريم اسلام از كفر نترسيدند.
🔶سعد مى گويد: من نسبت به مادرم خيلى مهربان و نيكوكار بودم. موقعى كه اسلام را قبول كردم و مادرم آگاه شد، روزى به من گفت: ( (فرزند اين چه دينى است كه پذيرفته اى؟ يا بايد از آن دست بردارى و بت پرستى برگردى، يا من آن قدر از خوردن و آشاميدن امساك مى كنم تا بميرم. سپس مرا در دين جديدم سرزنش و ملامت نمود. ) )
❤️سعد كه به مادر علاقه زيادى داشت با كمال مهربانى و ادب به وى گفت:
( (من از دينم دست نمى كشم و از شما درخواست مى كنم كه از خوردن و آشاميدن خوددارى نكنى. ) )
مادر به گفته فرزند اعتنا نكرد. يك شبانه روز غذا نخورد و فرداى آن روز سخت ضعيف و ناتوان شد.
مادر تصور مى كرد كه سعد با آن همه علاقه و مهرى كه نسبت به وى دارد، اگر او را با حال ضعف ببيند، از دين خود دست مى كشد، غافل از آن كه مهر الهى آنچنان در عمق جانش نفوذ كرده كه مهر مادرى نمى تواند در برابر آن مقاومت نمايد. به همين جهت روز دوم وضع سخن گفتن سعد، تغيير كرد.
او با منطقى خشن و قاطع به مادر گفت: ( (به خدا قسم اگر هزار جان در تن داشته باشى و يك يك از بدنت خارج شود، من از دينم دست برنمى دارم. ) )
وقتى مادر از تصميم جدى فرزند آگاه شد و از تغيير عقيده سعد ماءيوس گرديد، امساك خود را شكست و غذا خورد. [۱]
----------
📚[۱]: جوان از نظر عقل و احساسات، ج ۲، ص ۱۳۶؛ اسدالغابة، ج ۲، ص ۲۹۰.
@bayan_ah
________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
#داستان
🔶در زمان قاجار ، در کنار سفارت حکومت عثمانی در تهران ، مسجد کوچکی وجود داشت.امام جماعت آن مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم که هر روز صبح به مسجد می آمد و روضه حضرت زهرا را میخواند و به خلیفه دوم و به اهل سنت ناسزا میگفت...
و این درحالی بود که افراد سفارت و تبعه آن که اهل سنّت بودند ، برای نماز به آن مسجد می آمدند.روزی به او گفتم:
🔶تو به چه دلیل هر روز همین روضه را می خوانی و همان ناسزا را تکرار میکنی؟
مگر روضه دیگری بلد نیستی؟!
او در پاسخ گفت:
🔶بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم که روزی پنج ریال به من می دهد و می گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان.
از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را به من بدهد... فهمیدم که بانی یک کاسب مغازه دار است. به سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم شخصی روزی دو تومان به من می دهد تا در آن مسجد چنین روضه ای خوانده شود. پنج ریال به آن روضه خوان می دهم و پانزده ریال را خودم برمی دارم.باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه!!!! معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این کیفیت مخصوص (برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی) داده میشود که پس از طی مراحل و دست به دست گشتن، پنج ریال برای آن روضه خوان بیچاره می ماند.
📚هزار و یک حکایت اخلاقی
🖊محمدحسین محمدی
🆔@bayan_ah🆔
_______________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d