{✨} #امـــــࢪوزنوشتموݩ «توکل یعنی یقین کنی هیچ کس بیشتر از خدا نسبت به تو مهربان نیست ... اونوقت از صمیم قلب، اختیارت رو بدی دستِ خدا تا برات تصمیم بگیره! » ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: امروز اومدم شهرستان ابرکوه با محمدحیدر یکم سخته ولی شدنیہ گاهی وقتا توی سختی های زندگی وقتی ناامید میشم و خسته به خودم میگم طرف حسابت خداست نه همسر و بچه ها و بقیه که بخوای غرشو بهشون بزنی 😌 اینجوری دوباره دوپینگ میکنم و به ادامه تلاش کردن میپردازم مامان جون توپتانسیل بیشتراز این رو داری مطمئن باش ♥️

¤🍕¤ #امـــــࢪوزنوشتموݩ امروز یہ رزق معنوی داشتم از آیت الله حائری شیرازی ♥️ ایشون میگن: همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید. قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند.  اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای!  پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چقدر قشنگہ؛زندگےرو از این زاویه نگاه ڪردن همینجوریه که آدم دلش دریا میشه ۱۴۰۳/۹/۱۶ ماماݩ‌حانیہ

☆🏵☆ #امـــــࢪوزنوشتموݩ «أنَّ‌اليَدَالمُمتَدَّةُ إلى‌اللهِ لا تـعودُ فـارغـةً أبـدًا.» دستی که به سوی‌خدا درازشده هرگز خالی برنمیگردد... ــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: امروز تولد محمدحیدرِ منہ☺️ روزی ڪه امیرالمومنین بهم این نیم وجبی رو هدیه داد پارسال دقیقا روز شهادت خانوم فاطمه بود🌱 و من حیدرم رو بیمه حضرت زهرا ڪردم♥️ الحمدلله که دارمش این نیم وجبی خنده شیرین خونمونه ۱۴۰۳/۹/۲۰ ماماݩ‌حانیہ

ζ✈️ζ #امـــــࢪوزنوشتموݩ حتی اگر همه ی دنیا تاریک بشود، نور یک شمع قوی تر است! غم های دنیا اگر روی سرمان آوارشوند «عشق خدا در قلبمان می‌درخشد...» واین رازِ‌ بندگی‌ِ خالصانه است! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: من یه مادر ۳ فرزندی ام و از صبح تاحالا تازه تونستم یه چای بریزم و خستگی درکنم😅 توی مغز من👇 علی:مامان این مسئله رو نمیدونم صدرا:پاک کنم کجاست حیدر:😩😩😩 الحمـــــدلله کاش قدر خودمونو بدونیم خدا به مامانای فعال برکت وقت و انرژی مضاعف و فاطمی بده🌱 خدایا خیلی بہ نگاه پرمهرت نیاز داریم یهو از ما نگیری خودتو🥺 ۱۴۰۳/۹/۲۳ ماماݩ‌حانیہ

🧷➣ #امـــــࢪوزنوشتموݩ آقا شجاعی میگن روایته آرزوها خلق و شیوه احمق هاهست یعنے چی ؟ یعنے اگه آرزوهات هوس دنیا باشه اگه دايم دلت یه چیزی میخواد که نداری و راضی به الانت نیستی احمقانه اس ... فرصت برای اصل زندگیت پیدانمیکنی دائم درگیر حاشیه های الکی زندگیتی ❤️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: روزت مبارڪ مهربون یادت باشه این روزها میاد و میره ولی چیزی که همیشه به یادمیمونه اخلاق خوبہツ الهی آرزوهاتون خیلی بلند و زهرایی باشه نه صرفا دنیایی امروز روز منھ و همزمان درحال ایفای نقش پرستاری برای محمدحیدر جان😅 دعاش کنید مامانا♥️ ۱۴۰۳/۱۰/۲ ماماݩ‌حانیہ

🔎ジ #امـــــࢪوزنوشتموݩ استاد شجاعےمیگن خدا بهت یه عالمه نعمت بهت میده که استفاده کنی و لذت ببری 😌 ولی این آدم ذخیره شون میکنه ولی فرصت نمیکنه ازش استفاده کنه دنبال یه چیز دیگه اس ولی نعمت هایی که داره رو نمیبینه 👀 این احمقه 🚫 #مهندسےآرزوها ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: چندروزه محمدحیدر به شدت مریضه🤕 و من دقیقا از روز مادر پرستارهم هستم قبل ازاین اتفاق ناگوار خستگی هام به علت فشار کارها مخصوصا امتحان بچه ها زیاده شده بود دیگه تومرحله گله از خداجون بودم که ... خداجون زد پس کله ام😅 گفت ببین حانیه جون ازاین بدترم هستا ...وهیچی بدتراز مریضی بچه کوچولو که زبون نداره دردشو بگه نیست💔 دیدم واقعا همینه🥲 قدر نعمتای روزهای قبل خنده حیدر و بازی هاش سلامتی بچه ها و خودم نعمت رسیدگی به همه امور رو ندونستم ... خدایا ممنون از حمایتت♥️ که همیشه یه چیزایی رو بهم یاداوری میکنی #میشه‌واسه‌سلامتی‌حیدرکوچولوصلوات‌بدین ۱۴۰۳/۱۰/۴ ماماݩ‌حانیہ

💗 #امـــــࢪوزنوشتموݩ زندگی رو سخت نگیر آسونش کن بچه رو بسپار به یکی باهم برید قدم بزنید همین کارهای ساده بهت چیزهایی میده که کارهای برنامه ریزی شده نمیده🍃 هی نخواه فلان تفریح انجام بدم تاحالم خوب بشه توقعت رو از اطرافت و ازدنیا بیار پایین❤️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: من و بچه ها امروز خونه ایم همسرم ازم پرسید "خانومی امروز برنامه ای واسه بیرون رفتن نداری؟ " کمی فکر کردم🤔 گفتم نه عزیزم فکر کردم تفریح بچه ها و خودمون فقط بیرون رفتن و رستوران و پارک نیست ..گاهی مسابقه بادکنک کتکی و خوشمزه دورهمی و فیلم دیدن خانوادگی گاهی لذتش از هرچیزی بیشتره چون ساده است و حالش خوبه راحتیم و میخندیم هزینه ای نداره همه خوشحالن😍 ولی گاها برای خودت و همسرت لحظه های دونفره بساز خیلی مهمه که به دوراز شلوغی بچه ها عاشقانه هامون رو مرور کنیم♥️ ۱۴۰۳/۱۰/۷ ماماݩ‌حانیہ

🔶↯ #امـــــࢪوزنوشتموݩ ‏«كُلُ الذينَ ربطوا سعادَتهم بالآخرين، ماتوا مَقتولين مِنَ الوَحدة!» «همهٔ کسانی که شادی خود را وابسته به دیگران میکردند ،از تنهایی مردند!» ــــــــــــــــــــــــــ💜✨ـــــــــــــــــــــــ پ.ن: ما باهمه سختی ها اومدیم یه همایش عالی درمورد نوجوان باحیدرخان و توی برف تهران😌 چون دوست دارم برای شادی و حال خوب خودم خودم یه کاری بکنم وگرنه توی خونه نشستن که همه بلدنツ ۱۴۰۳/۱۰/۱۲ ماماݩ‌حانیہ

∞🟥∞ #امـــــࢪوزنوشتموݩ خدایا شکࢪت کہ غلبت رحمتہ غضبہ🍃 همین براے شادی من کافیہ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: امشب هیئت میلاد امام باقر بود ولی یهو فضا ڪربلایی شد و دستمون به دامان علےاصغرش متوسل شد خدایاشکرت نمیدونستم همچین رزقی برام تدارک دیدی چقدر خوبه مولایی که به فکر دل بندشه♥️ ۱۴۰۳/۱۰/۱۳ ماماݩ‌حانیہ

°🎯° #امـــــࢪوزنوشتموݩ بنظرم اونایی که تو زندگیشون خواهر ندارن انگار یه چیز کم دارنツ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: یه خواهر دارم شاه نداره😌 رفیق همیشگیمه الهی هرڪی خواهر نداره یه رفیق بهش خدا بده از خواهر بهش نزدیک تر♥️ ✿ฺ @bayenatiha✿ฺ

🏝ツ #امـــــࢪوزنوشتموݩ حاج‌اسماعیل‌دولابی : برخی که خیلی گناه دارند می‌گویند : یعنی خدا من را می‌بخشد ..؟! آنها نمی‌دانند وقتی به این حال می‌رسند یعنی اینکه بخشیده می‌شوند :) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: امـــــروز روز قشنگےبود وقتی محمدصدرا فهمید اشتباه ڪرده وقتی علی اڪبر فهمید رفتارش با داداشش اشتباه بوده و ناراحت ازاین نتیجه وقتی منِ مامانی فهمیدنِ بچه هارو میبینم ..خوشحالم ...که حق رو به خودش نمیده ...و توی دلم می بخشمش چون متوجه ڪار اشتباهش شده🥲 مطمئنم خدا از منِ مامانی هم مهربون تره♥️ ‌وقتی بفهمه میدونیم چقدر اشتباه کردیم مارو توی قلبش میبخشه و میگه"عزیزم‌!همینکه خودت میدونے چندچندی ازت راضیم🌱" ۱۴۰۳/۱۱/۷ ماماݩ‌حانیہ (درحالےکه همه خوابن و داره از خستگی فلج میشه😅)

°❤️°ツ #امـــــࢪوزنوشتموݩ الان از لحاظ‌ روحی‌ نیاز دارم امام حسین‌(ع) صدام‌ کنه‌ بگه‌ پاشو بیا کـربلا، ببینم‌ بـاز با خودت‌ چی کار کردی بچه :)💚 عزیزم حسین.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: قرار بود خستگےهاموبذارم زمیݩ قرار بود گلایه هامو ببرم پیشش قرار بود نفس بڪشم توی هواے حرمش قرار بودبگم آخیــــش دوباره اومدم آقا🥲 قرار بود ڪلی اشک بریزم قدم به قدمِ بین الحرمیـن قرار بود محمدحیدرمو بچسبونم به ضریحت بگم" آقا یادتہ دوسال پیش ازت نی نی خواستم..الان با هدیه ات اومدم" ولے فقط قرار بود بی قـــــرار شدیمـ رفتـ💔 ۱۴۰۳/۱۱/۱۶ ماماݩ حانیه