لالا نشون نده اینقدر گلوتو وا کن دو دست کوچولوتو دعا بکن یه کم عموتو لالا، لالا لالایی😭😭

ابی عبدالله فرمود ببینید بچه‌م داره تلظّی میکنه میدونی تلظی یعنی چی ؟ دیدی ماهی دهنش رو چطوری باز و بسته میکنه؟ علی اصغر از تشنگی دهنشون اینجوری باز و بسته میکرد😭😭

علی داشت گریه می ڪرد رباب میـــــگه مادر گریه نکن نمیدونی اینا چه آدمایی هستن یه بلایی سرت میارن😭😭

با سرعتے که تیر به حلقوم او نشست             حتی برای بستن چشمش زمان نداشت 💔

گیـــــرم گرهْ، حسین، زقنداقه باز کرد                تا دست و پا زند ،تن اصغر که جان نداشت 💔

پاشید خون  او به سماو به ناله گفت                شش ماهه که نیاز به تیر و کمان نداشت 💔

خدا هیچ مردی رو شرمنده زن و بچه هاش نکنه 😭

حـــــرمله گفت یه حسین رو مستاصل دیدم سرش به پایین بود کلافه بود ...

اونجایی که تیـــــر زدم به گلوے شش ماهه اش وقتی خواست برگرده سمت خیمه ها هی میرفت جلو ... هی برمے گشت ...😭

💔 میـــــگن آقا میدونست بعد از شهادتش بدن همه شهدا رو جمع میکنن و با ســـــم اسب روش می تازن ... واسه همین به دور از همه بدن علی اصـــــغر رو پشت خیمه دفن ڪرد که دشمن نفهمه کجاس ..😭

حرمله گفت اونجا بیچارگے حسیـــــن رو تماشا ڪردم 😭

آجـــــرڪ الله یا صاحب الزمان 💔