eitaa logo
بذل الخاطر
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
4 ویدیو
13 فایل
صید و بذل خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین و جستارهایی جهت تمرین طرز نگاه دیگر به امور ساده و محفلی برای نشر علم و تسدید قلب مؤمنین. هدف ثبت خطورات است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @Saghorb :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
و تجتمع فيها الأهواء و السير كلها، فلذلك ليس يمتنع إذا تمادى الزمان بها أن ينشأ فيها الأفاضل، فيتفق فيها وجود الحكماء و الخطباء و الشعراء في كل ضرب من الأمور و يمكن أن يلتقط منها أجزاء للمدينة الفاضلة، و هذا من خير ما ينشأ في هذه المدينة. و لهذا صارت هذه أكثر المدن الجاهلة خيرا و شرا معا، و كلما صارت أكبر و أعمر و أكثر أهلا و أخصب و أكمل للناس كان هذان أكثر و أعظم و المقصود بالرئاسات الجاهلة هو على عدد المدن الجاهلة، فإن كل رئاسة جاهلة إما أن يكون القصد بها إما التمكن من الضروري و إما اليسار و إما التمتع باللذات و إما الكرامة و الذكر و المديح و إما الغلبة و إما الحرية فلذلك صارت هذه الرئاسات تشرى شراء بالمال، و خاصة الرئاسات التي تكون في المدينة الجماعية. فإنه ليس أحد هناك أولى بالرئاسة من أحد فمتى سلمت الرئاسة فيها إلى أحد فإما أن يكون أهلها متطوّلين بذلك عليه و إما أن يكون قد أخذوا منه أموالا أو عوضا آخر و الرئيس الفاضل عندهم هو الذي يقتدر على جودة الروية و حسن الاحتيال فيما ينيلهم شهواتهم و أهواءهم على اختلافها و تفننها، و يحفظهم على ذلك من أعدائهم، و لا يرزأ من أموالهم شيئا بل يقتصر على الضروري من قوته فقط و أما الفاضل الذي هو بالحقيقة فاضل و هو الذي إذا رأسهم قدّر أفعالهم و سدّدها نحو السعادة فهم لا يرئّسونه. و إذا اتفق أن رأسهم فهو بعد إما مخلوع و إما مقتول و إما مضطرب الرئاسة منازع فيها. و كذلك سائر المدن الجاهلة: إنما تريد كل واحدة منها أن يرأسها من يوطئ لها متخيرها و شهواتها و يسهّل لهم السبيل إليها و ينيلهم إياها و يحفظها عليهم. فهم يأبون رئاسة الأفاضل و ينكرونها. إلا أن إنشاء المدن الفاضلة و رئاسة الأفاضل يكون من المدن الضرورية و من المدن الجماعية من بين مدنهم أمكن و أسهل ...» انتهی کلام الفارابی. حقیقتا کلام فارابی در اینجا متضمّن نکات بسیار مهمّی است که شرح آن نیازمند مباحث مفصّل است. علاقه مندان را به تدبّر بیشتر در کلام ایشان دعوت میکنم. خطورات نافع هنگام مطالعه کلام ایشان زیاد بود که از ذکر آن به دلیل طولانی شدن بحث چشم پوشی کردم.
👈امروزه تفسیر قرآن کریم برخلاف تفاسیر رایج در عالم سنّت آزادگی و ازدهار بسیار بهتری را تجربه میکند. 👈خود را محدود به تفاسیر سنّتی ندیده و تنها به تدبّر در حیطه تفاسیر سابق دلخوش نمیکند. 👈مفاهیمی مانند تدبّر شخصی به جای تفاسیر جمع محور رواج یافته است. یعنی به جای اصالت دادن به جمع باور مند با ابتناء به اتوریته های القاء کننده فهم مرجع زمینه برای تدبّرهای فردی در مدرنیته بسیار مهیّا شده است. 👈البته نباید این امر را لزوما رواج فهم میلی دانست. بین تدبّر و تفسیر فرق هست. 🔵در اینجا باید بین سه مفهوم باز اندیش و نو اندیش و دگر اندیش تفکیک نمود. 🔹عالم مدرن گاهی با خود میل به دگر اندیشی و تغییر افراطی با اصالت دادن به خود تغییر آورده و همینطور نو اندیشی یا همان مطالعه متون مقدّس با اصالت دادن به بافتهای مدرن برای استنطاق از متون را در پی داشته است. 👈 امری که به تفسیر به رأی متون مقدّس انجامیده است. 🔹ولی همینطور ظرفیتهای بی پایانی از باز اندیشی را با خود به ارمغان آورده که ورای دگر اندیشی یا نو اندیشی در پی تحقیق مجدد در باب مراد واقعی دین است. 👈البته همین باز اندیشی که نوعا از آثار مدرنیسم است میتواند افراطی بوده و به نوعی باز اندیشی سلفگرا ختم شود که در آن به فهم مخاطبین اولیه اصالت داده شود و یا به باز اندیشی معتدل که در آن به مراد واقعی خود متن مقدّس ورای فهمهای مختلف در زمانهای مختلف توجّه ویژه میشود. 🔻در هر حال اگر بحث از منزلت عقل در هندسه معرفت دینی میکنیم و میدانیم در دنیای مدرن عقل از یک منظر شأن والایی یافته که در عالم سنّت چنین شأنی نداشته میتوانیم حدس بزنیم عقل مدرن میتواند ورای آسیبهایی که احتمالا برای فهم دینی دارد برکات بسیاری نیز به دنبال داشته باشد.🔺 🔶در عصر جدید با توجّه به توسعه علوم انسانی و رواج روشهای پژوهش بسترهای نوینی برای برقرار ارتباط پویا با متون اسلامی مهیّا شده که در عالم سنّتی این بسترها در این سطح و گستردگی هرگز سابقه نداشته است. 🔸در اینجا عمدتا به تاثیر مدرنیته در تحول مثبت پیرامون فهم متون مقدس اسلام اشاره نمودیم. تاثیرات مثبت دیگر فراوان است مانند: سهولت تبلیغ با ابزارهای نوین و بالا رفتن سطح درک طبقه عوام و آشکار شدن حکمت بسیاری از احکام و بیانات دینی با توجه به علوم جدید و... 🔸این بحث را میتوان از اینجا ادامه داد و صرفا در این قسمت به همین حدّ اکتفا میکنم.