eitaa logo
📚📚کــــتــاب بــرتـر 📚📚
669 دنبال‌کننده
509 عکس
52 ویدیو
8 فایل
سلام سلام 😍 👋 من #محمدجواد_ابراهیمی هستم و قصد دارم به کمک شما تو این کانال این کارها رو انجام بدم👇 📚 معرفی کتاب خوب 🔊ترویج فرهنگ کتابخوانی 🌐 اخبار کتاب 📊ارائه برنامه های پیشنهادی و کاربردی ترویج کتاب کپی آخه ؟. نه نه نه.... فوروارد بهتره.. 🤗
مشاهده در ایتا
دانلود
....... 📜مجموعه پوستر انتخابات📜....... 🖥طراح: محمدجواد ابراهیمی 📩@Ebrahimi8686 📍مقام معظم رهبری: انتخابات یکی از دو رکن مردم‌سالاری دینی است. مردم‌سالاری دینی روی دو ستون ایستاده است؛ یکی از این دو ستون رأی مردم است، انتخابات است. ما به برکت انتخابات به دنیا فخر میفروشیم. دشمنان برای کوبیدن ملّت ایران و جمهوری اسلامی انتخابات ما را ندیده میگیرند و متّهم میکنند. این نشان میدهد انتخابات خیلی مهم است. بیانات رهبری در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/فروردین/ ۱۳۹۶ 📢کسانی که موافق این محتوا هستند، این طرح را انتشار دهند 💯
📓 نام کتاب: خورشید که غرق نمیشود. 📝 نویسنده: فائضه غفار حدادی 🗃 ناشر: شهید کاظمی 🖇موضوع:روایتی داستانی از زندگی شهیدهجده‌ساله‌ای که اسطوره‌وار آسمانی شد. 📃تعداد صفحه: ۱۸۴ 📮 بخشی از کتاب از آن روزی که امین شریعتی، فرمانده لشکر عاشورا برای بازدید از عملکرد غواص‌ها آمده بود تا روزی که ماشین‌ها برای بردن نیروها به منطقه عملیاتی آمدند، حدود دو هفته فاصله افتاد. آن روز از صبح همهٔ نیروها در تکاپوی جمع کردن وسایل و آماده و بسته‌بندی کردن تجهیزات و همچنین برچیدن بساط چادرها بودند. تا آنجا که حاضر شدند برای شام کنسرو سرد بخورند و به بسته‌بندی وسایل دست نزنند. ماشین‌هایی که به دنبالشان آمده بودند، در تنها جادهٔ متروک منتهی به روستای بوعلی ردیف ایستاده بودند. معمولاً نیروها با اتوبوس‌های بنز قدیمی گِل‌مالی شده‌ای که متعلق به ترابری لشکر عاشورا بود، این طرف و آن طرف می‌رفتند؛ اما آن شب ماشین‌ها متفاوت بودند. کمپرسی‌هایی که روی مخزنشان را با برزنت پوشانده بودند؛ تریلی‌های کانتینردار و کامیون‌های کابین‌دار! ساعت حدود ده شب بود که نیروها به دستور مسئول دسته‌ها با بار و بندیل و ساک به ستون شدند و به سمت ماشین‌ها حرکتکردند و...
📚 کتاب : رمانی با درونمایه‌ای مستند از کسانی که می‌خواهند فرزند زمانۀ خودشان باشند. ✍🏻 به قلم: سرکار خانم 🔹 زندگی یک زوج دانشجوی ایرانی که در شهر «نیس» فرانسه زندگی می‌کنند و دوست دارند فرزند زمانۀ خودشان باشند؛ اما به‌ناگاه اتفاقی مهیب رخ می‌دهد که نظر همۀ مردم شهر نسبت به آن‌ها تغییر می‌کند. 🔸 کتاب «شبیه» در واقع ایده‌اش از مظلومیت آخرین پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) شکل گرفته؛ اما نوع روایت در زمان حال اتفاق می‌افتد و مخاطب را در عصر ظهور و قبل از ظهور با خود همراه می‌کند. ✂️ برشی از کتاب: «برگشت سمت ماشین و بالا را نگاه کرد. خورشید سرِ جنگ داشت، نمی‌تابید، اشعه‌هایش را پرتاب می‌کرد. اشعه‌ها، تیز و سوزان فرومی‌رفتند در فرق سرش، پشت گردنش، کمرش، زیربغل‌هایش و از جای اصابتشان، عرق فواره می‌زد. سینه‌اش سنگین بود. تا همین یک هفته پیش، هوایی گرم‌تر از معتدل مدیترانه‌ای را تجربه نکرده بود. دستش را برد سمت درِ راننده. داغی دستگیره به حدی بود که از سوار شدن منصرف شد. خم شد سمت کاپوت و در بازش را طوری بست که آمبولانس VIP با آن عظمتش چند ثانیه تکان‌تکان خورد.... . را تبلیغ کنیم 👇👇👇 https://eitaa.com/bbbbook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
40.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️بسیج تحقق مردم سالاری دینی است. حضرت امام‌خامنه‌ای. ✳️حرف حق👇👇👇 همیشه یه بسیجی ⭕️به جای تشکر، فحش میخوره. ⭕️به جای تقدیر، گلوله میخوره. ولی.... ⭕️به جای مردن، شهید میشه. 🎥تدوین‌گر: محمد جواد ابراهیمی
میریم برای یه معرفی کتاب 👇👇✅
♨️ جای سرباز، سربازخانه است! 💠 از عصر مشغول گشت زنی بودیم. ساعت ۳ نیمه شب، وقت شام خوردن شده بود. بعد از شام، ابومهدی بنای رفتن کرد. قرار بود، برود بصره و برگردد. هرچقدر من و اصرار به ماندن کردیم، او اصرار به رفتن کرد. گفتم: «ساعت ۳ شبه، از ساعت ۷ صبح سرپایی، این ور و آن ور رفتیم، حالا هم شام خوردیم، ممکنه خوابت ببره. حالا بخواب صبح برو!» اصرار ما نتیجه نداشت. حاج قاسم گفت: «می خوای همراهت تا سر مرز بیام؟» من هم که دیدم فرمانده بزرگی مثل حاج قاسم، این طور متواضعانه حرف می زد، گفتم: «خب من هم میام. بالاخره ابومهدی برای استان ما اومده و این همه ازخودگذشتگی کرده.» حالا هرچه از ما اصرار، از ابومهدی انکار تا زمانی که دیگر قانع شدیم و رفت. من ماندم و حاج قاسم. گفتم: «حاجی میخوای چی کار کنی؟» حاج قاسم گفت: «برم یک سربازخانه ای پیدا کنم بخوابم تا صبح.» خانه ی استاندار خالی بود. گفتم: «وی آی پی خانه ی استاندار هست. همین جا بخواب! فردا هم همین جا به کارت می رسی.» لبخند زد و گفت: «اینجا؟ این جا مال مقاماته، مال بزرگانه. ما هستیم، سرباز اینجا بخوابه که بد عادت میشه، سربازخانه ای چیزی پیدا می کنیم، همون جا دراز می کشیم می خوابیم.» 📘 برشی از کتاب 📌 خاطرات شفاهی حضور سردار به همراه در , بهار سال ۹۸ 🔖 نقل خاطره از استاندار وقت خوزستان 🔰 با ما کتاب بخونید👇 . را تبلیغ کنیم 👇👇👇 https://eitaa.com/bbbbook
27.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢بسم رب الشهدا💢 📺روایت تصویر راهیان نور 💡ما راهیان نوریم آماده ی حضوریم آئینه دار صبحیم    نسل حماسه سازیم 🎥تهیه کننده: محمد جواد ابراهیمی @Ebrahimi8686
📚 📖اگر فعالیت آگاهانه ی اسلامی از جنبش و جدا شود، خشک و بی روح می شود. روح مبارزه ی دینی هم اگر از و عاری گردد، دچار و میگردد. ترکیب با آگاهی بخشی و ، خط انقلاب اسلامی را تشکیل می دهد. 📗 برشی از کتاب خاطرات مبارزات آیت الله خامنه ای در دوران رژیم پهلوی . را تبلیغ کنیم 👇👇👇 https://eitaa.com/bbbbook