-
یک دروغ خطر ناک که نسل به نسل ، در بین ما، گشته!
📔سو من سه
#در_لابه_لایِ_اوراق
به خط یک رآوی 🇵🇸
حضرت آقا در زمینه کتابخوانی مکررا تاکید میکنن!!
چون مطالعه سطح ایمنی عقل رو بالا میبره!
[مطالعه خوب]
به خط یک رآوی 🇵🇸
این داستان مجموعه ای سه جلدی است.
-از کدام سو
«راه می افتم مخالف جهت خانه. از کدام سو بروم؟...»
-هوای من
«برای پیروزی عقل ، کمک یک انسان عاقل، حرف اول را می زند در حال و هوای من! »
-سو من سه
«همیشه عدد سه نشانه ی آغاز حرکت است...»
به خط یک رآوی 🇵🇸
- •استاد میگفت: تا زمانی که دردت رو نبینی و تجربش نکنی، نمی تونی ازش بیرون بیای!
-
•استادی میگفت:
در روایت هست که یکی از مستحبات شب جمعه این هست که ؛ به یاد ۱۰ نفر از مومنین، اسم بیارید و براشون دعای خیر کنید.
(دعا میکنی، تو عالم برزخ دعات میکنن!)
#شب_جمعه
آمادگی برای پرواز.mp3
15.37M
#ماه_امیرالمومنین
• آمادگی برای پرواز
•بخش اول
•|استاد امینی خواه|
.
•برگرفته از جلسات « مراقبات ماه رجب»
دنیا پر از آدمه و آدما زندگیشون پر از قصه!..
قصه های انسان ها متفاوتن ،مثل خودشون با بقیه
اما..
،شاید..
این یه قصمون شبیه هم باشه!
سر خط قصه ی من، اینجاست..!
سال نو معنوی.mp3
14.92M
#ماه_امیرالمومنین
• سال نو معنوی
•بخش دوم
•|استاد امینی خواه|
• برگرفته از جلسات «مراقبات ماه رجب»
هنوز شروع نشده...
دارد روحم احساس میکند... ،
احساس می کند ضربه ها را..
آری...گویی که آغاز شده حملات او.
او که نمی خواهد من را حتی در مسیر بازگشت به تو ببیند!
چه رسد در آغوش تو!..
و حالا..
مولای من
من گریخته ام از ضربات ، به سمت تو..
و وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ
و ایستاده ام ، با حال زار..
با حال زار.. اما امیدوار، مقابل تو ایستاده ام!
.رآوی
#مناجات_نامه🍃🌙
-
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
#امام_زمان🌱
🌱﷽
•این یک اخطار به توست
به نام تو که دوستم داری ، در حالی که من لایق این دوست داشته شدن نیستم!
امروز از جایی می گذشتیم .. صدای مداحی به گوشم رسید و بعد چشمم، نظارگر جمعیتی سیاه پوش شد!!
تشیع جنازه بود. نمیشناختیمش،برای ثوابش جلو رفتیم تا چند قدمی همراهشان شویم!
و توفیق شد نماز میت را هم بخوانیم... الحمدلله.
وقتی نزدیک تر شدند و چشمم به تابوت روی دستشان افتاد، صدا هایی در گوش ذهنم پیچید..
یکی از آنها این بود که:«این یک اخطار به توست »
شنیده بودم که استادی می گفت: «هرکس رو خدا از دنیا میبره به خدا گله میکنه که به من خبر نداده بودید!
میگه:چرا من ۳ بار بهت خبر دادم ؛
اون همسایت که چند وقت پیش مرد....اون خبر به تو بود!و...»
نمی دانم کی و کجا ،فرصت من هم تمام می شود اما میدانم ؛ این یک هشدار بود!!.
همین حالا که مشغول نوشتن شده ام .. چند ساعتی از آن ماجرا گذشته و آن روز تمام شده ..
و حالا ۱ بهمن ۱۴۰۱ است..
ماجرا برایم جذاب تر شد وقتی یادم آمد که
۱ بهمن ، روز تولدم است...
پس... این اخطار هم... ، هدیه ی تولد من است!!
تا یادم بماند ..
هر سلامی علیکی دارد و هر آمدنی هم رفتنی !!
خدای من، زیبای من، عشق من
مانند لحظه به لحظه ی عمرم ، تو زودتر از دیگران به سراغم آمدی و بهترینِ بهترین را، به من عطا نمودی!
تو را شاکرم که توان درک هدیه ات را نیز به همراه آن بر حقیر نازل فرمودی!
بنده ی تو با تمام ناتوانی اش در مقام شکر، تورا سپاس می گوید ... زیرا که تو عظیمی و به بخشش توانایی!
پن:راستی.. آنطور که شنیده ام، من، تولد یافته در صبحم..
و این یعنی که به روایت ساعت ؛من هنوز میهمان زمین نشده ام.
امضا.رآوی ¹-¹¹-¹⁴⁰¹
#در_لابه_لایِ_دنیا🌎