♦️اعلام مراسم تشییع شهیدان حیدری و مهقانی از مستشاران ایران در سوریه
🔹مراسم تشييع مدافعان حرم شهيدان ميلاد حيدری و مقداد مهقانی از مستشاران نظامی ایران در سوریه روز سهشنبه ۱۵ فروردینماه ساعت ٩ صبح از میدان امام حسین (ع) برگزار میشود.
🌹@be_yad_shohadaa🌹
#خاطرات_شهید
●روز آخر به من گفت :«زيباترين كاري كه در شهادت من مي تواني بكني، اين است كه مثل حضرت زينب (س) صبور باشي تا من از شهادتم نهايت لذت را ببرم.»
○پسرم اباالفضل كه دو ساله بود بعد از شهادت پدرش مرتب مريض مي شد و دائماً سراغ بابا را از من مي گرفت. هر روز غروب موقع اذان كه مي شد، مي گفت: «عكس بابامو بدين.»
●عكس را بغل مي كرد و مي بوسيد و روي پاهايش مي گذاشت و به خيال خودش لالا،لالا مي گفت تا بابا بخوابد. گاهي هم دستهاي كوچكش را رو به آسمان بلند مي كرد و مي گفت: «خدا ! مگه تو بابا نداري؟ چرا باباي منو گرفتي؟» بي قراري هاي اين بچه همه را منقلب كرده بود.....
✍️به روایت همسربزرگوارشهید
#سردارشهید_محمدحسین_باقرزاده🌷
●ولادت : ۱۳۳۹/۶/۲۶ قائمشهر ، مازندران
●شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ فاو ، عملیات والفجر۸
🌹@be_yad_shohadaa🌹
.‹♥️🌱›
•
کوتاه میگویم
چه کسی بدبخت تر از آنکه
"صفحه مجازی اش " بوی #خدا و #شهدا
را می دهد
ولی "زندگیش" نه! :)☘
خودمان را بسازیم✅
🌹@be_yad_shohadaa🌹
🌷آیت الله #بهجت :
خوب است انسان در هر کار خیری که پیش میآید و میتواند آن را انجام دهد، فرصت را مغتنم بشمارد و خود را از آن محروم ننماید؛ زیرا فردای قیامت به هر یک از آنها شدیداً محتاج خواهیم شد.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۶۳
🌹@be_yad_shohadaa🌹
آمده بود مرخصی
داشتیم درباره منطقه حرف میزدیم،
لابهلای صحبت گفتم کاش میشد من هم
همراهت به جبهه بیایم
حرف دلم را زده بودم :)
لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد
گفت: هیچ میدانی که سیاهی چادر تو از
سرخی خون من کوبنده تر است؟!
همینکه حجابت را رعایت کنی،مبارزهات را انجام دادهای!
همسر#شهیدمحمدرضانظافت
🌹@be_yad_shohadaa🌹
ماجرای خواندنی تولد شهيد
ابراهیم همت از زبان پدرش..
ميخواستم برم كربلا زيارت امام حسين (ع). همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلی پيش نمی آيد. هر جوری بود راضيم كرد. با خودم بردمش. اما سختی سفر به شدت مريضش كرد. وقتی رسيديم كربلا اول بردمش دكتردكتر گفت: احتمالا جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه اميدی نيست چون علايم حيات نداره وقتی برگشتيم مسافرخونه خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم حرم. هرجوری كه ميتوانی منو برسون به ضريح آقازير بلغهاش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهاي واسه زيارت با حال عجيبی شروع كرد به زيارت بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه برای نماز بيدارش كردم. با خوشحالی بلند شد و گفت: چه خواب شيرينی بود.الان ديگه مريضی ندارم. بعد هم گفت: توی خواب خانمی رو ديدم كه نقاب به صورتش بود و فرمودند:کودک تو از دنیا رفت ولی اینکه دست خالی برنگردی یک کودک از خودمان به تو امانت میدهیم و باید اسمش را محمدابراهیم بگذاری😊
بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقهای معاينه كرد.آخرش هم با تعجب گفت:يعنی چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردنی نيست امكان نداره!؟خانم كه جريان رو براش تعريف كرد،ساكت شد و رفت توی فكروقتی بچه به دنيا اومد،اسمش رو گذاشتيم.محمد ابراهيم.☺️🌹
راوی:پدرشهید
شهیدمحمدابراهیمهمت فرزند علی اکبر متولد ۱۳ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضا است.
برادر آسمانی تولدت مبارک...♥️
🌹@be_yad_shohadaa🌹