eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
99 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نبود ، کجا تا مدینه می آمد کسی چو با آن همه شکوه و جلال..... 🌱🌷 @bedaheh_110
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ را ورقی می زد آفتاب تا "رفت پسِ در " را که دید .... سوخت ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━
روضه حضرت زهرا روضه نبش بدن مطهر جعفر بن ابی طالب روضه کربلا 🔷 دیدم بهار سوخت و پاییزِ پرپر ست آغاز گوشه گیری محراب و منبر ست واژه به واژه دور سرم چرخ می زنند باز این چه شورش ست که بر جان دفتر ست عمری اگر گذشت از این ژنده پیر دهر آن روز روز دیگر و آن، گاهِ دیگر ست است که آورده در کتاب این است کدامش نکوترست آنگه که ابرهای سیاه از هزار سوی کج کرده راه و روی به دامان آن در ست 🔷 فریاد می زد او که پس کجاست.. این فریاد آن فراری از بدر و خیبرست خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق فرمود کیست ، آنکه مناداش حیدر ست این خانه را هوای غریبی' گرفته است آرام تر که خاطر طبعم مکدّر ست کجاست خلایق معطلند یا بیعت ست یا که... خدایا چه در سرست هیزم بیاورید... ولی ست او حتی اگر که در پشت آن درست ! بخوان که دل ابرها گرفت آخر نه نای گفتن و نه جای باور ست ما در میان خانه و مادر به پشت در میخی درون سینه و داغی به پیکر ست گلبرگهاش بین دو مژگان یار ریخت هرم حرارت ست که بر روی مادر ست 🔷 ای کاش... کاش کسی"آه"میکشید این چوبِ دربِ خانه ی دخت پیمبر ست بی اجازه نزد دست بر رُخش رخسار در، چگونه به خاشاک آذر ست دیدم که اشک بر رُخ بابا نشسته است خالی ست جای و هم جای ست "بگشای بال خویش برادر نگاه کن اسلام لَنگِ یک، دو جگر دار دیگر ست یا کدام از تبار توست باز آ نگر ست که بی یار و یاور ست 🔷 وقتی که لرزه بر دل می نشست دیگر چه انتظار ز اصحاب ست گفتا" ! خلیفه ی پیغمبرست این دستت دراز دار ، که این، روز دیگر ست" گفتا"اگر نه" گفت که چشمت در آوریم "پس کشته اید آنکه نبی را برادر ست" رو سوی قبر کرد و دلش سوی خانه بود این صبر با کدام ثوابی برابر ست فرزند مادرم منم و زخم دیگرم دستان من چگونه به بندی معطر ست به چنگ افتاد عاقبت گوساله ای خدای چنین قوم ... رسید و معجرِ خود را کشید و گفت "او را رها کنید!" چه رخ داده؟ محشرست؟! ⬛️ دیوارها به لرزه در افتاده و ستون ⬛️ از جای کنده ؛ غرق غباری مکدرست.. ⬛️الباقی قضیه که حضّار واقفند ⬛️آخر نه نای گفتن و نه جای باورست ⬛️ما داغدار سرخیِ آن دربِ خسته ایم ⬛️آن در.. دری که هر چه کشیدیم از آن درست 🔷 بعد از هزار و چهارصد و سی بهار باز آهِ برادر ست بجان برادر ست اصلا بعید نیست اگر گِرد آتش ست گر نوبتی ست ، نوبت بیت برادر ست پرواز کن ز بیا سوی بنگر که تاول ست که بر پای دختر ست آتش گرفت، تا که بداند چه می کشد طفلی که بی قرار به دنبال معجر ست "وا " ست از پی "واغربتا"یشان وقتی که دیده اند که خنجر به حنجر ست 🍃👇👇🌹 این برسد به روح مقدس استادِ اساتید حوزه رحمت الله علیه ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
نبود ، کجا تا مدینه می آمد کسی چو با آن همه شکوه و جلال .....
ز جوی رفته اگر آب بر نمی گردید پس از غروب دوباره سحر نمی گردید امام بعد همامی دگر نمی آمد زمین به مهر و به گردش قمر نمی گردید نگو که بیعت خود را شکسته ای صد بار بشر خطا نکند که بشر نمی گردید . اگر خدای تو تنها خدای خوبان بود چو آتشی پی هر خشک و تر نمی گردید پرنده ای که به دنبال آشیانش بود به بند دانه و بی بال و پر نمی گردید تمام حسرت پروانه چیست ... تا گُل بود چرا به گرد رُخش بیشتر نمی گردید . .چه بهره برد برادر ز هفت بحر محیط لبی که در دل بود و تر نمی گردید در کف او مثل تیغ برّانی!... چرا به گردن بیدادگر نمی گردید . زبان روضه ندارم ولی اگر این بود که پی دیوار و در نمی گردید . اگر رسول بدون امکان داشت تمام بعثت او بی ثمر نمی گردید؟! . کران کرانه که زیر و زبر اگر گردید بود که زیر و زبر نمی گردید! . آنکه که اگر کنج مصرعی آید سراغ مصرع و بیت دگر نمی گردید🌷 ببخش اگر به درازا کشید زبان به مدح مختصر نمی گردید .هنوز در عجبم با چگونه سرود ز جوی رفته ی او آب برنمی گردید 🌷
بداهه های #روح _الله_عمران
هیزم بیاورید .... ولی ست او ... حتی اگر که در پشت آن درست 😭
روضه حضرت زهرا روضه نبش بدن مطهر جعفر بن ابی طالب روضه کربلا 🔷 دیدم بهار سوخت و پاییزِ پرپر ست آغاز گوشه گیری محراب و منبر ست واژه به واژه دور سرم چرخ می زنند باز این چه شورش ست که بر جان دفتر ست عمری اگر گذشت از این ژنده پیر دهر آن روز روز دیگر و آن، گاهِ دیگر ست است که آورده در کتاب این است کدامش نکوترست آنگه که ابرهای سیاه از هزار سوی کج کرده راه و روی به دامان آن در ست 🔷 فریاد می زد او که پس کجاست.. این فریاد آن فراری از بدر و خیبرست خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق فرمود کیست ، آنکه مناداش حیدر ست این خانه را هوای غریبی' گرفته است آرام تر که خاطر طبعم مکدّر ست کجاست خلایق معطلند یا بیعت ست یا که... خدایا چه در سرست هیزم بیاورید... ولی ست او حتی اگر که در پشت آن درست ! بخوان که دل ابرها گرفت آخر نه نای گفتن و نه جای باور ست ما در میان خانه و مادر به پشت در میخی درون سینه و داغی به پیکر ست گلبرگهاش بین دو مژگان یار ریخت هرم حرارت ست که بر روی مادر ست 🔷 ای کاش... کاش کسی"آه"میکشید این چوبِ دربِ خانه ی دخت پیمبر ست بی اجازه نزد دست بر رُخش رخسار در، چگونه به خاشاک آذر ست دیدم که اشک بر رُخ بابا نشسته است خالی ست جای و هم جای ست "بگشای بال خویش برادر نگاه کن اسلام لَنگِ یک، دو جگر دار دیگر ست یا کدام از تبار توست باز آ نگر ست که بی یار و یاور ست 🔷 وقتی که لرزه بر دل می نشست دیگر چه انتظار ز اصحاب ست گفتا" ! خلیفه ی پیغمبرست این دستت دراز دار ، که این، روز دیگر ست" گفتا"اگر نه" گفت که چشمت در آوریم "پس کشته اید آنکه نبی را برادر ست" رو سوی قبر کرد و دلش سوی خانه بود این صبر با کدام ثوابی برابر ست فرزند مادرم منم و زخم دیگرم دستان من چگونه به بندی معطر ست به چنگ افتاد عاقبت گوساله ای خدای چنین قوم ... رسید و معجرِ خود را کشید و گفت "او را رها کنید!" چه رخ داده؟ محشرست؟! ⬛️ دیوارها به لرزه در افتاده و ستون ⬛️ از جای کنده ؛ غرق غباری مکدرست.. ⬛️الباقی قضیه که حضّار واقفند ⬛️آخر نه نای گفتن و نه جای باورست ⬛️ما داغدار سرخیِ آن دربِ خسته ایم ⬛️آن در.. دری که هر چه کشیدیم از آن درست 🔷 بعد از هزار و چهارصد و سی بهار باز آهِ برادر ست بجان برادر ست اصلا بعید نیست اگر گِرد آتش ست گر نوبتی ست ، نوبت بیت برادر ست پرواز کن ز بیا سوی بنگر که تاول ست که بر پای دختر ست آتش گرفت، تا که بداند چه می کشد طفلی که بی قرار به دنبال معجر ست "وا " ست از پی "واغربتا"یشان وقتی که دیده اند که خنجر به حنجر ست 🍃👇👇🌹 این برسد به روح مقدس استادِ اساتید حوزه رحمت الله علیه ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️