#علی نبود ، کجا تا مدینه می آمد
کسی چو #فاطمه با آن همه شکوه و جلال.....
#علی_جانم
#ر_عمران
🌱🌷
@bedaheh_110
#یا_فاطمه
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#الاحتجاج را ورقی می زد آفتاب
تا "رفت #فاطمه پسِ در " را که دید ....
سوخت
#ر_عمران
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@bedaheh_110
┗━━━🍂━
روضه حضرت زهرا
روضه نبش بدن مطهر جعفر بن ابی طالب
روضه کربلا
🔷
دیدم بهار سوخت و پاییزِ پرپر ست
آغاز گوشه گیری محراب و منبر ست
واژه به واژه دور سرم چرخ می زنند
باز این چه شورش ست که بر جان دفتر ست
عمری اگر گذشت از این ژنده پیر دهر
آن روز روز دیگر و آن، گاهِ دیگر ست
#ابن_قتیبه است که آورده در کتاب
این #ابن_شیبه است کدامش نکوترست
آنگه که ابرهای سیاه از هزار سوی
کج کرده راه و روی به دامان آن در ست
🔷
فریاد می زد او که #علی پس کجاست.. این
فریاد آن فراری از بدر و خیبرست
خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق
فرمود کیست ، آنکه مناداش حیدر ست
این خانه را هوای غریبی' گرفته است
آرام تر که خاطر طبعم مکدّر ست
#زهرا #علی کجاست خلایق معطلند
یا بیعت ست یا که... خدایا چه در سرست
هیزم بیاورید...
ولی #فاطمه ست او
حتی اگر که #فاطمه در پشت آن درست
#مرثیه_خوان! بخوان که دل ابرها گرفت
آخر نه نای گفتن و نه جای باور ست
ما در میان خانه و مادر به پشت در
میخی درون سینه و داغی به پیکر ست
گلبرگهاش بین دو مژگان یار ریخت
هرم حرارت ست که بر روی مادر ست
🔷
ای کاش... کاش کسی"آه"میکشید
این چوبِ دربِ خانه ی دخت پیمبر ست
#جبریل بی اجازه نزد دست بر رُخش
رخسار در، چگونه به خاشاک آذر ست
دیدم که اشک بر رُخ بابا نشسته است
خالی ست جای #حمزه و هم جای #جعفر ست
"بگشای بال خویش برادر نگاه کن
اسلام لَنگِ یک، دو جگر دار دیگر ست
#عباس یا #عقیل کدام از تبار توست
باز آ نگر #علی ست که بی یار و یاور ست
🔷
وقتی که لرزه بر دل #عمار می نشست
دیگر چه انتظار ز اصحاب #خیبر ست
گفتا"#علی ! خلیفه ی پیغمبرست این
دستت دراز دار ، که این، روز دیگر ست"
گفتا"اگر نه"
گفت که چشمت در آوریم
"پس کشته اید آنکه نبی را برادر ست"
رو سوی قبر کرد و دلش سوی خانه بود
این صبر با کدام ثوابی برابر ست
فرزند مادرم منم و زخم دیگرم
دستان من چگونه به بندی معطر ست
#هارون به چنگ #سامری افتاد عاقبت
گوساله ای خدای چنین قوم ...
#زهرا رسید و معجرِ خود را کشید و گفت
"او را رها کنید!" چه رخ داده؟ محشرست؟!
⬛️ دیوارها به لرزه در افتاده و ستون
⬛️ از جای کنده ؛ غرق غباری مکدرست..
⬛️الباقی قضیه که حضّار واقفند
⬛️آخر نه نای گفتن و نه جای باورست
⬛️ما داغدار سرخیِ آن دربِ خسته ایم
⬛️آن در.. دری که هر چه کشیدیم از آن درست
🔷
بعد از هزار و چهارصد و سی بهار باز
آهِ برادر ست بجان برادر ست
اصلا بعید نیست اگر گِرد آتش ست
گر نوبتی ست ، نوبت بیت برادر ست
پرواز کن ز #موته بیا سوی #کربلا
بنگر که تاول ست که بر پای دختر ست
آتش گرفت، تا که بداند چه می کشد
طفلی که بی قرار به دنبال معجر ست
"وا #جعفرا" ست از پی "واغربتا"یشان
وقتی که دیده اند که خنجر به حنجر ست
🍃👇👇🌹
#ثواب این #روضه برسد به روح مقدس استادِ اساتید حوزه #آیت_الله_ممدوحی رحمت الله علیه
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#یا_فاطمه
#ر_عمران #قصیده #غزل
ز جوی رفته اگر آب بر نمی گردید
پس از غروب دوباره سحر نمی گردید
امام بعد همامی دگر نمی آمد
زمین به مهر و به گردش قمر نمی گردید
نگو که بیعت خود را شکسته ای صد بار
بشر خطا نکند که بشر نمی گردید
.
اگر خدای تو تنها خدای خوبان بود
چو آتشی پی هر خشک و تر نمی گردید
پرنده ای که به دنبال آشیانش بود
به بند دانه و بی بال و پر نمی گردید
تمام حسرت پروانه چیست ... تا گُل بود
چرا به گرد رُخش بیشتر نمی گردید
.
.چه بهره برد برادر ز هفت بحر محیط
لبی که در دل #خم بود و تر نمی گردید
#غدیر در کف او مثل تیغ برّانی!...
چرا به گردن بیدادگر نمی گردید
.
زبان روضه ندارم ولی اگر این بود
که #فاطمه پی دیوار و در نمی گردید
.
اگر رسول بدون #وصایت امکان داشت
تمام بعثت او بی ثمر نمی گردید؟!
.
کران کرانه که زیر و زبر اگر گردید
#امام بود که زیر و زبر نمی گردید!
.
#امام آنکه که اگر کنج مصرعی آید
سراغ مصرع و بیت دگر نمی گردید🌷
ببخش اگر به درازا کشید #استادم
زبان به مدح #علی مختصر نمی گردید
.هنوز در عجبم با #علی چگونه سرود
ز جوی رفته ی او آب برنمی گردید
#علی_جانم 🌷
#روح_الله_عمران #غزل
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
روضه حضرت زهرا
روضه نبش بدن مطهر جعفر بن ابی طالب
روضه کربلا
🔷
دیدم بهار سوخت و پاییزِ پرپر ست
آغاز گوشه گیری محراب و منبر ست
واژه به واژه دور سرم چرخ می زنند
باز این چه شورش ست که بر جان دفتر ست
عمری اگر گذشت از این ژنده پیر دهر
آن روز روز دیگر و آن، گاهِ دیگر ست
#ابن_قتیبه است که آورده در کتاب
این #ابن_شیبه است کدامش نکوترست
آنگه که ابرهای سیاه از هزار سوی
کج کرده راه و روی به دامان آن در ست
🔷
فریاد می زد او که #علی پس کجاست.. این
فریاد آن فراری از بدر و خیبرست
خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق
فرمود کیست ، آنکه مناداش حیدر ست
این خانه را هوای غریبی' گرفته است
آرام تر که خاطر طبعم مکدّر ست
#زهرا #علی کجاست خلایق معطلند
یا بیعت ست یا که... خدایا چه در سرست
هیزم بیاورید...
ولی #فاطمه ست او
حتی اگر که #فاطمه در پشت آن درست
#مرثیه_خوان! بخوان که دل ابرها گرفت
آخر نه نای گفتن و نه جای باور ست
ما در میان خانه و مادر به پشت در
میخی درون سینه و داغی به پیکر ست
گلبرگهاش بین دو مژگان یار ریخت
هرم حرارت ست که بر روی مادر ست
🔷
ای کاش... کاش کسی"آه"میکشید
این چوبِ دربِ خانه ی دخت پیمبر ست
#جبریل بی اجازه نزد دست بر رُخش
رخسار در، چگونه به خاشاک آذر ست
دیدم که اشک بر رُخ بابا نشسته است
خالی ست جای #حمزه و هم جای #جعفر ست
"بگشای بال خویش برادر نگاه کن
اسلام لَنگِ یک، دو جگر دار دیگر ست
#عباس یا #عقیل کدام از تبار توست
باز آ نگر #علی ست که بی یار و یاور ست
🔷
وقتی که لرزه بر دل #عمار می نشست
دیگر چه انتظار ز اصحاب #خیبر ست
گفتا"#علی ! خلیفه ی پیغمبرست این
دستت دراز دار ، که این، روز دیگر ست"
گفتا"اگر نه"
گفت که چشمت در آوریم
"پس کشته اید آنکه نبی را برادر ست"
رو سوی قبر کرد و دلش سوی خانه بود
این صبر با کدام ثوابی برابر ست
فرزند مادرم منم و زخم دیگرم
دستان من چگونه به بندی معطر ست
#هارون به چنگ #سامری افتاد عاقبت
گوساله ای خدای چنین قوم ...
#زهرا رسید و معجرِ خود را کشید و گفت
"او را رها کنید!" چه رخ داده؟ محشرست؟!
⬛️ دیوارها به لرزه در افتاده و ستون
⬛️ از جای کنده ؛ غرق غباری مکدرست..
⬛️الباقی قضیه که حضّار واقفند
⬛️آخر نه نای گفتن و نه جای باورست
⬛️ما داغدار سرخیِ آن دربِ خسته ایم
⬛️آن در.. دری که هر چه کشیدیم از آن درست
🔷
بعد از هزار و چهارصد و سی بهار باز
آهِ برادر ست بجان برادر ست
اصلا بعید نیست اگر گِرد آتش ست
گر نوبتی ست ، نوبت بیت برادر ست
پرواز کن ز #موته بیا سوی #کربلا
بنگر که تاول ست که بر پای دختر ست
آتش گرفت، تا که بداند چه می کشد
طفلی که بی قرار به دنبال معجر ست
"وا #جعفرا" ست از پی "واغربتا"یشان
وقتی که دیده اند که خنجر به حنجر ست
🍃👇👇🌹
#ثواب این #روضه برسد به روح مقدس استادِ اساتید حوزه #آیت_الله_ممدوحی رحمت الله علیه
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#یا_فاطمه
#ر_عمران #قصیده #غزل