eitaa logo
🇮🇷 بدون مرز 🇮🇷
33.6هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
12.8هزار ویدیو
417 فایل
قصدروشنگری داریم وآتش به اختیارعمل میکنیم ارتباط بامدیریت کانال: @alamsoz @abo_abas93 انتقادات.پیشنهادات⬅️ @Zollfaghar کانال نذر #حضرت_زهراست تبادلات: @RAYAHYIN
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر شما ملت @bedonimarz
💠 آجرک الله یا صاحب الزمان💠 @bedonimarz
🌐شهادت حضرت بر شما دوستداران آن حضرت تسلیت باد. @bedonimarz
🚨آیا روحانی هم نامه بدون "سلام" و "والسلام" به رهبری نوشته است؟ / ...چه کسی گفته با تایید دامادتان انتخابات رقابتی میشود؟! ▪️حالا که حسن روحانی آستین بالا زده و از هر تریبونی برای زیر سوال بردن انتخابات و شورای نگهبان به بهانه جمهوریت و رقابت انتخاباتی از هر تریبونی استفاده می‌کند، بد نیست به تلاش های ایشان برای داغ شدن تنور انتخابات هم اشاره کنیم. ▪️آقای روحانی شکسته نفسی کردند و اخیرا گفتند: {برای رقابتی شدن انتخابات} خودمم اقدامات را انجام دادم و نامه‌های لازم را نوشتم و مصلحت ندیدم برخی از نامه‌ها را منتشر کنم... پس از اعلام نتیجه بررسی صلاحیت‌های داوطلبان انتخابات مجلس، فشارهای از طرف برای تایید صلاحیت وکیل‌الدوله‌ها افزایش یافت. ▪️اولین مرحله فشار به شورای نگهبان، از طرف معاون پارلمانی روحانی و رییس مجلس صورت گرفته است که با انواع پیغام و پسغام‌ها و حتی دیدار حضوری تلاش کردند در همین مرحله موضوع را حل و فصل کنند که البته به نتیجه نرسید. ▪️پس از آن، رحمانی فضلی که از نزدیک در جریان رسیدگی به پرونده‌های داوطلبان بوده، در بازی انتخاباتی طرف رئیسش را می‌گیرد و برای تایید صلاحیت برخی از داوطلبان و نمایندگان تلاش می‌کند. رحمانی فضلی در نهایت به دستور شخص رییس جمهور طی نامه‌ای به دفتر رهبر انقلاب، فهرستی را برای تایید صلاحیت ارسال می‌کند. نکته جالب توجه، وجود نام "کامبیز مهدی‌زاده" داماد حسن روحانی در بالای این فهرست است. ▪️پاسخ قابل انتظار دفتر رهبری به نامه، توصیه به تمکین به قانون و نهادهای قانونی کشور است. اما تایید صلاحیت داماد روحانی برای رییس جمهور به موضوعی حیثیتی تبدیل شده است که ظاهرا فشارهای خانوادگی هم ضمیمه آن شده است. ▪️روحانی این بار خودش دست به کار شده و نامه‌ای به رهبر انقلاب می‌نویسد و از ایشان درخواست دخالت در روند تایید صلاحیت‌ها می‌کند. تا این لحظه از پاسخ رهبری به این نامه خبری در دست نیست اما می‌توان حدس زد که پاسخ نامه چه خواهد بود. ▪️پیش‌بینی می‌شود با تاکید مجدد و چندباره رهبر انقلاب بر تمکین به قانون و نهادهای قانونی، روحانی فاز بعدی عملیات فشار را با علنی کردن نامه خود کلید بزند تا به خیال خود، فشار افکار عمومی را هم به نفع خود همراه کند. 🔹گفتنی است وزیر کشور نیز در برخی ملاقات‌های خصوصی از فشارهای رییس جمهور برای گرفتن تاییدیه دامادش اظهار گلایه و ناراحتی کرده است. @bedonimarz
🇮🇷 بدون مرز 🇮🇷
حاج آقا قرهی: داستانی از شخص بزرگواری می‌خواهم تعریف کنم که قبر شریف ایشان، در تخت فولاد اصفهان که وادی السلام ثانی است، قرار دارد. گاهی بخواهید که مخصوص به تخت فولاد اصفهان بروید. دیدید برخی ایران‌گردی می‌کنند و ...، امّا گاهی شما فقط برای تخت فولاد اصفهان بروید. اعاظم و بزرگان زیادی در آن‌جا مدفون هستند و حالات و مطالب و اوضاع خاصّی دارد. این شخصی که می‌خواهم داستانشان را بگویم (هدف ما داستان‌گویی نیست، امّا این‌ها داستان راستان است و انسان را تکان می‌دهد)، مرحوم میرزا حسین کشیک‌چی هستند. ایشان توفیق پیدا کردند به محضر آقا جان، حضرت حجّت برسند و با حضرت در ارتباط بودند و متوفّی 1309 ه.ق هستند. ایشان در بازار اصفهان، نگهبانی و کشیک می‌دادند و برای همین به این اسم معروف شده‌اند. یک کوله‌باری هم بر دوش خودشان داشتند و بار حمل می‌کردند. اهل بازار، ایشان را چون خیلی ساده بودند، «هالو» صدا می‌زدند. حاج آقا جمال اصفهانی که مدفون در تکیه مادر شاهزاده تخت فولاد هستند، ماجرای مرحوم میرزا حسین کشیک‌چی را به نقل از میرزا محمّد، یکی از تجّار اصفهان که بسیار مؤمن و اهل عبادت بود و خدمت آیت‌الله سیّد محمّد چهار سوقی، صاحب کتاب شریف روضات الجنّات، معروف به آیت‌الله روضاتی می‌رسید، نقل می‌کنند: میرزا محمّد، یکی از تجّار بزرگوار، با دوستانشان عازم برای سفر مکّه می‌شوند. تصمیم داشتند که ابتدا به زیرات عتبات عالیات بروند و بعد از آن راهی مکّه شوند. در آن زمان‌ها که هواپیما نبود، این سفر، چند ماهی طول می‌کشید. در راه، ایشان تمام وسایلش را گم می‌کند و از مسافران بیت‌الله جدا شده و در کربلا ‌ماند. میرزا محمّد می‌گوید: من بسیار ناراحت و اندوهگین شدم که از سفر جاماندم. از حضرت خواستم که به من کمکی کند. متوسّل به خود أبی‌عبدالله شدم که من تاجر آبرومندی بودم که تا حالا دستم را جلوی کسی دراز نکردم (بالاخره برخی مناعت طبع دارند و عمری در تجارت و کسب و کار هستند و آبرومند می‌باشند، در روایات هم داریم که این‌ها حرمت دارند و باید حرمتشان حفظ شود). امّا الآن همه چیزم را از دست دادم و می‌خواستم به بیت الله بروم، ولی نشد. تصمیم گرفتم که شب را به مسجد کوفه بروم. به هر حال با هر زحمتی بود، خودم را به آنجا رساندم. صبح زود از کربلا حرکت کردم، اواخر شب به نجف اشرف رسیدم و بعد هم به مسجد کوفه رفتم. در راه که داشتم به تنهایی پیاده به مسجد می‌رفتم، دیدم سواره‌ای آمد و رو به من کرد و گفت: چه شده؟! چرا این‌ قدر غمگینی؟ او حتی من را به اسم صدا زد و گفت: آمیرزا محمّد! چه شده، اوضاعت خراب است؟! میرزا محمد می‌‌گوید: من هم که وضع بسیار بدی داشتم، گفتم: هیچ! مسافری هستم و خسته‌ام. گفت: این خستگی تو، علتی دارد و با خستگی‌های دیگر فرق می‌کند. گفتم: بله، حقیقتش این است که من از کاروان حج عقب ماندم و تمام وسایلم را بردند. میرزا محمّد می‌گوید: آن فرد به فارسی سلیس صحبت می‌کرد، امّا آن‌ قدر نورانی بود که من خیلی نمی‌توانستم ایشان را نگاه کنم و سرم را پایین می‌انداختم و حرف می‌زدم. این سواره‌ بزرگوار فردی را صدا زد. اتفاقاً دیدم آن فردی که آمد، شبیه هالوی خود ماست. آن سواره‌ی بزرگوار به هالو گفت: اسباب سرقت شده این شخص را به او برسان و او را به مکّه ببر و بازگردان. هالو هم دو دستش را بر سینه گذاشت و گفت: سمعاً و طاعتاً یا مولای! یا سیّدی! آن سواره به راه افتاد و رفت. میرزا محمّد می‌گوید: هالو به من گفت از کاروان جا ماندی؟ گفتم: آره، تو همان هالوی اصفهان ما نیستی؟! گفت: بله، من همان هستم. من متعجّب شدم و گفتم: خدایا! این چه می‌گوید؟! هالو گفت: کاری به این کارها نداشته باش. وقتی دیدم او اینچنین آمرانه صحبت می‌کند، دهانم بسته شد. من را به مسجد کوفه برد و گفت: برو اعمالت را انجام بده، بعد از نماز صبح بیا که من هم اثاثت را برایت بیاورم. میرزا محمّد می‌گوید: من رفتم اعمالم را انجام دادم و نماز صبحم را خواندم، در حالی که همچنان متحیر بودم و گریه می‌کردم، می‌گفتم: ما این را در اصفهان یک آدم ساده می‌دانستیم و برای همین به او هالو می‌گفتیم، حالا او اینجا در نجف اشرف چه می‌کند؟! گریه می‌کردم و می‌گفتم: ما چطور بندگان خدا را نمی‌شناسیم و ... . بعد از نماز صبح، از مسجد کوفه خارج شدم و سر قراری که داشتیم، حاضر شدم. هالو من را به بیرون از شهر برد و همه‌ آن جهیزیه‌ شترم را به من داد و گفت: ببین همه چیز درست است. نگاه کردم و گفتم: بله، درست است، بعد پرسیدم: شما چطور به این مطالب رسیدی؟ گفت: آمیرزا محمّد! انسان اگر به عبادت خودش غرّه رفت، بیچاره می‌شود. اگر دیگران را به سخره گرفت، بیچاره می‌شود. اگر تصور کرد از دیگران به خاطر مال و منالش برتر است، بیچاره می‌شود. اگر تصور کرد، به واسطه‌ منصب و مقام و علمش از دیگران برتر است، بیچاره می‌شود. همه‌ این‌ها را مواظب باشید. بله، من هالو هستم، من هیچ
🇮🇷 بدون مرز 🇮🇷
به خودت هم گفت، او به عبادتش غرّه نرفت، حتّی به دیدارش با آقا جان هم غرّه نرفت. این، خیلی مهم است که انسان بداند یکی از اغواهای شیطان این است که او را نسبت به اعمالی که شاید توفیقاتی از ناحیه‌خدا برایش آمده، مغرور کند. اگر قلب ما، پاک شود، آقا جان خودشان به دیدار ما می‌آیند .... «السّلام علیک یا مولای یا  صاحب العصر و الزّمان» پس عزیزان! من وتو نباید به خودمان غرّه برویم. البته از این داستان می‌شود یک برداشت دیگر هم کرد و آن، اینکه اگر من و تو هم خودمان را پاک کنیم، نه نیاز دارد که روحانی باشیم، نه نیاز دارد که شغلمان چنین و چنان باشد و در مسندی باشیم و ...، یک اسنان عادی هم باشیم، ولی واقعاً با خدا باشیم و یک‌بار هم خودنمایی نکنیم، امام زمان به بازدیدمان می‌آید. طوری که آن نور مطلق به یک خانه‌ محقّر هم قدم می‌گذارد. تفاوت امام زمان با امثال ما این است که آن حضرت نگاه نمی‌کند که این خانه، خشت و گل و کوچک و ... است، آن به صفای دل طرف نگاه می‌کند. آقا جان، اگر ببیند که ما طاهر و پاک شدیم، خودش می‌آید. «السّلام علیک یا مولای یا  صاحب العصر و الزّمان» @bedonimarz
🇮🇷 بدون مرز 🇮🇷
چیزی از دنیای شما نمی‌فهمم، من فقط یک کسی را در دنیای شما می‌شناسم که آن هم آقا جانم، حضرت حجّت است. من با او مأنوس هستم. میرزا محمّد می‌گوید: او همین‌طور اشک می‌ریخت و می‌گفت و من متحیر بودم که او چه می‌گوید. بعد هم به من گفت: از این جریان با کسی صحبت نمی‌کنی. حالا هم بیا برویم. چند قدمی نگذشته بود که یک‌باره دیدم من در مکّه مکرّمه هستم. فرمود: اعمالت را انجام بده و بعد از اعمال، باز بیرون مکه بیا، من مأموریت دیگری دارم که تو را برگردانم. میرزا محمّد می‌گوید: دهانم بسته بود و اشک می‌ریختم. دوستانم را دیده بودم، می‌گفتند: کجایی؟! چطور شد؟! من نمی‌توانستم حرف بزنم و مأمور به سکوت بودم. امّا دیگر هیچ چیزی نمی‌فهمیدم و می‌گفتم: ما این همه شما را صدا می‌زنیم، امّا کسی که به او، هالو می‌گفتیم، یار و دوست و رفیق شماست. ما چه می‌کردیم و او چه می‌کرد. یکی دو مرتبه هم میرزا حسین کشیک‌چی را در طواف دیدم، امّا حتّی جرأت نزدیک شدن نداشتم. قرارمان بود که بعد از اعمال به بیرون مکّه بروم. بعد از تمام شدن، از دوستانم جدا شدم و به آن‌ها گفتم: من فعلاً می‌خواهم بمانم و بعداً برمی‌گردم. به بیرون مکّه رفتم، او را دیدم، به من گفت: اعمالت قبول باشد. دو قدمی بیشتر برنداشته بودم که دیدم در مقابل دروازه‌ مدینه‌ی منورّه هستیم. گفت: حالا برو زیارت‌هایت را هم انجام بده. کاروانت بعد از چند روز به مدینه می‌رسند، اما تو زودتر آمدی و بعد هم می‌توانی با آن‌ها برگردی، دیگر به من ربطی ندارد. او خداحافظی کرد و رفت و من هنوز متحیّر بودم. امّا حال خاصّی داشتم و دوستانم هم مدام به من می‌گفتند: التماس دعا، عجب حالی داری، ما نمی‌دانستیم تو این‌طور اهل گریه هستی، در بازار اصفهان شوخ طبع بودی و گریه‌هایت را ندیده بودیم. آن‌ها نمی‌دانستند موضوع چیست. با کاروان از مدینه به اصفهان برگشتیم. مردم به دیدن ما آمدند، روز دوم بود که دیدم هالو به دیدن من آمد، تا آمد، خواستم بلند شوم، با اشاره گفت: بنشین. چون قدیم‌ها رسم‌هایی داشتند. لذا او هم فقط سلام کرد و زیارت قبول گفت و در قهوه‌خانه پشتی که معمولاً برای خدام و ... بود، رفت و با آن‌ها نشست و چایی خورد و رفت. این چند روز که به دیدن من می‌آمدند، من مدام اشک می‌ریختم. آن‌ها هم متعجّب بودند و می‌گفتند: ما خانه‌ حاجی‌ها که رفتیم، همه خوشحال بودند و از سفرشان تعریف می‌کردند. امّا هر چه به من می‌گفتند: تعریف کن، می‌گفتم: من چیز تعریفی ندارم و فقط اشک می‌ریختم. آن‌ها هم با تعجب من را نگاه می‌کردند و می‌رفتند. روز سوم دیگر طاقت نیاوردم و به خانه‌ هالو رفتم، در زدم، هالو آمد، او را بغل کرد و به پایش افتادم و گفتم: آخر تو چه کسی هستی؟! گفت: همان چیزهایی که در آنجا به تو گفتم، من بنده‌ ضعیف خدا هستم، هیچ چیزی نیستم. شما مردم را حقیر نپندارید. شما به عبادتتان، منصبتان، مالتان و ... غره نروید. این‌ها همه اغواهای شیطان است. چند روزی نگذشته بود که از سفر آمده بودیم، یک روز درب حجره من آمد. من هر موقع او را می‌دیدم، بلند می‌شدم و تعظیم می‌کردم. او به من گفت: بعد از نماز ظهر به خانه‌ من بیا، من کارت دارم. گفتم: چشم. بعد از نماز ظهر به خانه‌ی او رفتم، دیدم آقایی با همان بوی خوش و قد رشید آن سواره بیرون آمد. خیلی نمی‌توانستم او را ببینم. میرزا حسین هم دنبال آقا دوید و مدام می‌گفت: مولایی! مولای! سیّدی! سیّدی! ... . وقتی برگشت، به من گفت: فهمیدی این آقا چه کسی بود؟ گفتم: نه. گفت: بیچاره، ایشان، مولایمان، آقایمان، سیّد و صاحب و سالارمان، حجّت‌بن‌الحسن‌المهدی(عج) بودند. گفتم: من همان بوی خوش را از ایشان حس کردم و دیدم که در همان قد و قامت هستند و ... . بر سرم زدم و گریستم. او گفت: داخل خانه بیا. داخل رفتم، گفت: من دارم از دنیا می‌روم، تقاضایی از تو دارم. این شش ریال را بگیر و با آن کسب خود را تطهیر کن، این هشت ریال را هم پیش خود نگه دار و کفن و دفن من را انجام بده و من را در قبرستان تخت فولاد به خاک بسپار. این‌ها را مولایم به من داده است. گفتم: من بالای سر شما بایستم؟ گفت: نه، برو. منتها صبح زود بیا. صبح جمعه بود که زود به خانه‌ او آمدم. درب نیمه‌باز بود. رفتم دیدم رو به قبله خوابیده و صدا زدم، دیدم دیگر بلند نمی‌شود. پا برهنه بیرون آمدم و فریاد زدم. درب خانه‌ آیت‌الله روضاتی رفتم و جریان را تعریف کردم. آقا هم تا شنیدند، پابرهنه و بدون عمّامه، سراسیمه و با گریه بیرون آمدند و برای دفن حاضر شدند. بعد هم فرمودند: به مردم اصفهان بگویید: بعد از مرگم، من را زیر پای میرزا حسین کشیک‌چی دفن کنید که وقتی مولایمان، امام زمان به زیارت ایشان آمدند، پاهای مبارکشان به قبر من بخورد. میرزا محمّد می‌گوید: من از آیت‌الله روضاتی پرسیدم: چطور شد که ایشان به این مقام رسید؟ فرمودند: اوّلاً از مردم شکایت نکرد که چرا من را این‌طور صدا می‌کنند. ثانیا آسمانی باش: اً
فرمودند: اوّلاً از مردم شکایت نکرد که چرا من را این‌طور صدا می‌کنند. ثانیا آسمانی باش: اً به خودت هم گفت، او به عبادتش غرّه نرفت، حتّی به دیدارش با آقا جان هم غرّه نرفت. این، خیلی مهم است که انسان بداند یکی از اغواهای شیطان این است که او را نسبت به اعمالی که شاید توفیقاتی از ناحیه‌خدا برایش آمده، مغرور کند. اگر قلب ما، پاک شود، آقا جان خودشان به دیدار ما می‌آیند .... «السّلام علیک یا مولای یا  صاحب العصر و الزّمان» پس عزیزان! من وتو نباید به خودمان غرّه برویم. البته از این داستان می‌شود یک برداشت دیگر هم کرد و آن، اینکه اگر من و تو هم خودمان را پاک کنیم، نه نیاز دارد که روحانی باشیم، نه نیاز دارد که شغلمان چنین و چنان باشد و در مسندی باشیم و ...، یک اسنان عادی هم باشیم، ولی واقعاً با خدا باشیم و یک‌بار هم خودنمایی نکنیم، امام زمان به بازدیدمان می‌آید. طوری که آن نور مطلق به یک خانه‌ محقّر هم قدم می‌گذارد. تفاوت امام زمان با امثال ما این است که آن حضرت نگاه نمی‌کند که این خانه، خشت و گل و کوچک و ... است، آن به صفای دل طرف نگاه می‌کند. آقا جان، اگر ببیند که ما طاهر و پاک شدیم، خودش می‌آید. «السّلام علیک یا مولای یا  صاحب العصر و الزّمان» @bedonimarz
هدایت شده از خبرگزاری فارس
مقام آمریکایی کشته شدن «مایکل دی آندریا» را تکذیب کرد 🔹هرچند آمریکا تاکنون در مورد تعداد سرنشینان هواپیمای ساقط شده در افغانستان و هویت آن‌ها سکوت کرده، اما یک مقام ناشناس آمریکایی در گفت‌وگو با رسانه‌ها کشته شدن دی‌ آندریا در این حادثه را تکذیب کرده است. 🔹این مقام آمریکایی مدعی شده است که این گزارش‌ها «بازتولید پروپاگاندای طالبان» است. fna.ir/dewh5n @Farsna
🔸فوری 🔴حمله مجدد انصار الله یمن به آرامکو 🔹یحیی سریع سخنگوی نیروهای مسلح یمن گفت: در پاسخ به اقدامات تجاوزکارانه سعودی‌ها، شرکت آرامکو در جیزان و مناطق حساس دیگری را هدف قرار دادیم. : أنصار الله يستهدفون شركة أرامكو في جازان ومطارات أبها وجازان وأهدافا أخرى في العمق السعودي @bedonimarz
🔸 خان العسل هم فتح شد 🔹 ارتش سوریه شهرک خان العسل در غرب حلب و شرق ادلب را از لوث گروههای تروریستی آزاد کرد و به ۱۵ کیلومتری شهر سراقب رسید. @bedonimarz
🔸📸: طالبان رسما با صدور بیانیه‌ای فارسی از انهدام دو جنگنده‌ی آمریکایی خبر داد. @bedonimarz
را آمریکا زده یا خودی؟! @bedonimarz
🔴 شنیده ها حاکیست یک جنگنده رژیم صهیونیستی در کرانه باختری سرنگون شده است. @bedonimarz
متن با خودتان @bedonimarz
💠بسم الله الرحمن الرحیم 💠 @bedonimarz
سلام بر شما ملت @bedonimarz
🔸گزینه احتمالی رئیس جمهور عراق برای پست نخست وزیری 🔹یک منبع سیاسی به شبکه سومریه نیوز گفت، در صورتیکه نیروهای سیاسی عراق به توافق نهایی برسر کاندیداتوری یک شخصیت مقبول برای تصدی پست نخست وزیری دست نیابند، برهم صالح، رئیس جمهوری عراق مصطفی الکاظمی، رئیس سرویس اطلاعات عراق را برای ریاست دولت آتی عراق مامور خواهد کرد. @bedonimarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 خبرنگار آمریکایی در واکنش به افزایش آسيب دیدگان مغزی عين الاسد به ۵۰ نفر: قدرت موشک های ایران هنوز احساس می‌شوند! @bedonimarz
💠بسم الله الرحمن الرحیم 💠 @bedonimarz
سلام بر شما ملت @bedonimarz
الهی به امید تو @bedonimarz
*✅ بصیرت_چیست؟* *🔹 بصیرت،سواد نیست- بینش است.* *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* بدانی ممکن است همسرِ پیامبر، در برابرِ راهِ پیامبر ایستاده باشد؛ *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* نگاهت به«شخصیت‌ها» نباشد؛ بلکه همواره به «شاخص‌ها» چشم بدوزی؛ *"پس ملاک حق حقیقت است نه شخصیت"*‼ *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* بدانی حتی مسجد، می‌تواند «مسجد ضِرار» باشد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید. *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق، منحرف نکند. *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* بتوانی شترِ همسرِ رسول خدا را «پی» کنی و همزمان، حرمت حریم رسول‌الله(صلی الله علیه و آله)را نگه داری. *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* بدانی جانباز صفین(شمر) می‌تواند قاتل حسین(علیه السلام)در کربلا باشد. *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* بدانی در جنگ با فتنه نمی‌توانی آغازگر باشی اما تا ضربه نهایی، نباید از پای بنشینی. *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* نگذاری فتنه‌گران، شیرت را بدوشند یا بر پشت تو سوار شوند. *🔹بصیرت؛ یعنی اینکه :* «مالک اشترها» را به تندروی و «ابوموسی اشعری‌ها»را به اعتدال نشناسی. *🔹بصیرت یعنی اینکه :* بدانی «معاویه»ها، به سست عنصرهای سپاهِ امیرالمومنین (علیه السلام) دل بسته‌اند. *🔹بصیرت یعنی اینکه :* بدانی تاریخ تکرار می‌شود؛ نه با جزئیاتش؛ بلکه با خطوط کلی‌اش!... *❌ یادمان_باشد :* 🔸وقتی گرگ حمله می‌کند، با صدای بلند ‌حمله می‌کند؛ و فرصتی برای واکنش دارید. (فرار، سازش یا مقاومت)؛ *🔸اما وقتی موریانه هجوم می‌آورد، از همان ابتدا بی سر و صدا و تنها به جان محصولات شما می‌افتد. زمان می‌برد تا به هدف برسد، اما بالاخره همه‌ی محصول تو را نابود می‌کند.* *⚠️ایستادن در برابر گرگ، " شجاعت" می‌خواهد و دفع خطر موریانه "بصیرت"...* @bedonimarz
🔸«المیادین» از اصابت موشک به نزدیکی شهر «سدیروت» خبر داد. 🔹المیادین به نقل از رسانه‌های اسرائیلی مدعی شده است که اصابت موشک به «سدیروت»، خسارات سنگینی در پی داشته است. @bedonimarz
🔸شبکه خبری المیادین می‌گوید گزارش‌هایی از مجروح شدن یک نفر بر اثر سقوط راکت در منطقه سدروت دریافت شده است. حال فرد مجروح وخیم گزارش شده است. 🔹یک سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی از شلیک ۳ راکت به سمت شهرک‌های مجاور غزه خبر داده است. @bedonimarz
🔸سی‌ان‌ان از افزایش دوباره‌ی ضربات مغزی نظامیان آمریکایی خبر داد 🔹مقام‌های آمریکایی در گفت‌وگو با شبکه خبری «سی‌ان‌ان» شمار تلفات انتقام موشکی ایران را افزایش داده و گفته‌اند تا کنون ۶۴ نفر علائم ضربه مغزی را نشان داده‌اند. @bedonimarz
🔸جنگنده‌های رژیم صهیونیستی نوار غزه را بمباران کردند 🔹الجزیره لحظاتی پیش به نقل از خبرنگار خود گزارش داد جنگنده‌های رژیم صهیونیستی یک زمین کشاورزی در شهر «رفح»، واقع در جنوب نوار غزه را بمباران کرده‌اند. 🔹روزنامه صهیونیستی جروزالم‌پست با تأیید این خبر گفت که «ارتش اسرائیل»، در واکنش به حمله راکتی از غزه مواضع جنبش مقاومت حماس را بمباران کرده است. @bedonimarz