eitaa logo
[ کانال بهشت و جهنم ]
14.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
34 فایل
🖍️ مطالب کانال رو بخون و سعی کن بهشون عمل کنی تا هم دنیا و هم اخرتت درست بشه😍 ✅تنها راه ارتباطی با ادمین 👇 @ya_hossein_ir 🔖 تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/588513561C5d6d85f0ee
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍دفترچه سفید دفترچه‌ی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقت‌ها با عجله از جیبش در می‌آورد و علامتی در یکی از صفحات می‌گذاشت. می‌گفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت می‌زنم». برایم عجیب بود که محمد‌رضا – اسوه‌ی تقوا و اخلاق بچه‌ها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد. چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچه‌اش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است. 📚مجموعه رسم خوبان، کتاب مبارزه با نفس، ص 36 💢رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند واعمال خود را وزن كنيد پيش از آنكه آن‌ها را بسنجند و براى روز قيامت خويشتن را آماده سازيد. 📚وسائل الشیعه، ج16، ص 99 ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
✳️ غمِ فراقِ امام را داری؟! ✍ یوسف وقتی گم شد و از جلوی چشم یعقوب علیهماالسلام دور شد، در تمامی این مدت یعقوب او را فراموش نکرد و دائم به یاد او بود و گریه می‌کرد، به طوری که دیگران با جسارت به او می‌گفتند: «به خدا تو آن‌قدر یاد یوسف می‌کنی تا در آستانه‌ی مرگ قرار گیری، یا هلاک گردی»! اما برادرانش با اینکه سبب دوری و فراق یوسف شدند، او را فراموش کرده و به‌دنبال کار و زندگی خود بودند. وقتی امام زمان (عج) که بزرگترین نعمت الهی فراموش شود و از یاد برود و هر کس دنبال کار خود باشد، امام غریب می‌ماند. یکی از شباهت‌های امام زمان (عج) به یوسف این است که همه جز اندکی از او غافل‌اند. همانطور که برادران یوسف از او غافل بودند و فقط کسی مثل یعقوب غم فراق او را داشت. 👤 📚 از کتاب | ج۲ 📖 صفحات ۱۷۱ و ۱۷۲ ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
💢چه چیزی از برای فرج امام زمان مهمتر است؟! : ✅مهم‌تر از برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر(ع) در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم(ع) می‌پرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟». یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را ـ که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال می‌کند. ✅این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَلله‏ُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای گرداننده دل‌ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار». 📚در محضر بهجت، ج2، ص101 🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊 ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
امام باقر(ع): موقع نماز، مثل بندۀ گنهکاری که مولایش می‌خواهداورا تنبیه کند،درمقابل خداوند بایست! این ادب نماز است؛ حتی اگر گناهی نکرده باشی! ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
👌 یکی از جاهای استجابت دعا سر قبر پدر و مادر است ✍ امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند : 🍂 به زیارت قبر مرده‌هایتان بروید، زیرا آنان با زیارت شما خوشحال می‌شوند و شما خواسته‌هایتان را بر سر قبر پدر و مادرتان از خداوند بخواهید (که خدا به احترام آنها دعای شما را اجابت کند) 🌱 زُورُوا مَوْتَاکُمْ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبْ أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا 📚 اصول كافی، ج‏۳، ص۲۳۰ ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴از معرکه گناه فرار کن... 🎤استاد دانشمند ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🔻یکی از صالحان دعا میکرد: پروردگارا در روزی ام برکت ده » 🚩کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟ ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است... اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزی‌ست که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان) 🚩اگر در مال بیاید ، زیادش میکند . اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند . اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند . و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع): 🌸شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمی خواهند! اگر ما را بخواهند، دعا می کنند و فرج ما می رسد💔 ‌ تعجیل در ایشان صلوات💚 ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
💚 سفارش اهل معرفت: دائم سوره توحید ( قل هو الله احد ) را بخوانید‌و ثوابش را هدیه کنید به‌امام‌زمان علیه السلام این عمل باعث زیاد شدن رزق و روزی وبرطرف شدن گرفتاری میشود ✅لطفاً همین الان ۳مرتبه بخون وهدیه کن به مولاصاحب الزمان عج ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🌼راهکارهایی برای غافل نشدن از نماز اول وقت 💠 دائم الوضو بودن خیلی وقت‌ها یکی از عوامل پنهان تأخیر در نماز نداشتن وضو هست، مخصوصاً برای وقت‌هایی که خونه نیستیم. 💠الگوگیری از خانواده اگه می‌خوایم بچه‌هامون اهل نماز اول وقت باشند،باید اول سجاده خودمون رو پهن کنیم وبرنامه‌هایی مثل خرید، مطالعه،بازی،مهمونی وغذا رو باوقت اذان هماهنگ کنیم. 💠بلند اذان گفتن و نماز جماعت خوندن در خونه این روش هم ما رو و هم باقی اهل خونه رو تشویق به نمازاول وقت می‌کنه.اذان گفتن رو هم می‌شه بعنوان یک مسئولیت بین افراد خانواده تقسیم کرد. 💠رفیقِ نماز اول وقت‌خوان رفیق خوب حال آدم روخوب می‌کنه و عادت‌های خوب یادمون میده.می‌شه با جمعی ازدوستان قرار بذاریم و وقت نماز همدیگر روخبر کنیم. 💠خوندن کتاب درباره اهمیت نماز اول وقت کتاب«چگونه یک نماز خوب بخوانیم»از آقای پناهیان،به خیلی از دوستان کمک کرده تا با نمازاول وقت رفیق باشند. 💠دنبال کردن سخن بزرگان آیت‌الله بهجت درباره نماز اول وقت می‌گفتن«نماز مثل لیموشیرینه. اگه از اول وقتش بگذره، تلخ می‌شه» همین یک تلنگر هست که شیرینی عبادت‌ رو با تلخی نماز دیروقت عوض نکنیم. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
*✍🏻 من دیگ نخریدم* 👌آورده اند یکی از علما که شیعه بود و انتظار امام زمان رو میکشید 40 شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان را زیارت کند 000 تمام روزها روزه بود 000 در حال اعتکاف 000 از خلق الله بریده بود...!!! صبح به صیام و شب به قیام 000 زاری و تضرع به حضرت حجت000 *شب 36 ندایی در خود شنید که می گفت :* فلانی ساعت 6 بعد از ظهر بازار مسگران در دکان فلان مسگر عالم می گفت: از ساعت 5 در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه های بازار از پی دکان فلان می گشتم 0 گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم... پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد... قصد فروش آنرا داشت به هر مسگری نشان می داد ؛ وزن می کرد و می گفت : به 4 ریال و 20 شاهی پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟ مسگران می گفتند : خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد 🍀پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید همه همین قیمت را می دادند پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟ تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود مسگر به کار خود مشغول بود پیرزن گفت : این دیگ را برای فروش آوردم به 6 ریال می فروشم ؛ خرید دارید ؟ مسگر پرسید چرا به 6 ریال ؟ 🍀پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت : پسری مریض دارم ؛ دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن 6 ریال می شود ✨مسگر پیر ؛ دیگ را گرفت و گفت : این دیگ سالم و بسیار قیمتی است 0 حیف است بفروشی 0 امّا اگر اصرار داری بفروشی من آنرا به 25 ریال میخرم!!! پیر زن گفت: عمو مرا مسخره می کنی ؟! مسگر گفت : ابدا" دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت پیرزن که شدیدا" متعجب شده بود ؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد عالم می گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود در دکان مسگر خزیدم و گفتم : عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی ؟! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی ندادند آنگاه تو به 25 ریال می خری ؟! مسگر پیر گفت *من دیگ نخریدم* من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد *من دیگ نخریدم* 🌹عالم می گفت: از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که...‌ شخصی با صدای بلند صدایم زد و گفت: *فلانی ؛ کسی با چله گرفتن به زیارت ما نخواهد آمد 000!!!* *دست افتاده ای را بگیر و بلند کن ما به زیارت تو خواهیم آمد 000!!!! ❤️🌹* ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لعن عمراز زبان ابوبکر محمدبن ابی بکر میگوید: لحظات آخر زندگی پدرم با او تنها ماندم به او گفتم: ای پدر،بگو"لاإله إلاالله" گفت هرگز نمیگویم و نمیتوانم بگویم تا وارد آتش شودم و داخل تابوت گردم. وقتی نام تابوت را آورد گمان کردم هذیان میگوید گفتم:کدام تابوت؟ گفت:تابوتی از آتش که با قفلی از آتش بسته شده است. در آن دوازده نفرند از جمله من و این رفیقم. گفتم عمر؟گفت:آری،پس مقصودم کیست؟ونیز ده نفر دیگر که در چاهی در جهنم هستیم. بر در آن چاه صخره ای است که هرگاه خدادند بخواهد جهنم را شعله ور کند،آن صخره را بلند میکند. گفتم هذیانی میگویی؟ گفت: نه بخدا قسم هذیان نمیگویم خدا پسر صهاک [عمر] را لعنت کند. او بود که مرا از یاد خدا بازداشت بعد از آنکه برایم آمده بود،و او[عمر] بد رفیقی بود. 📚اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله کتاب سلیم بن قیس هلالی ح 37 ص 527📚 ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🟢 ماجرای اذان معجزه آسای شهید « هادی» در یک سحرگاهی در یک جای بحرانی از جنگ، تصمیم می گیرد اذان بگوید. همه به او می گفتند: «چه شده که الان می خواهی اذان بگویی؟» ولی او دلیلش را برای هیچ کسی توضیح نمی دهد و با صدای بلند مشغول اذان گفتن می شود. وقتی که اذان می گوید: به سمت او تیراندازی می کنند و یکی از تیرها به گلوی او می خورَد. همه می گویند: «چرا این کار را انجام دادی؟!» بعد او را داخل سنگر می برند و در حالی که خون از بدنش جاری بود، کمک های اولیه امدادی را برایش انجام می دهند.بعد از مدتی یک دفعه ای می بینند که عراقی ها با دستمال سفید دارند می آیند این طرف. اول فکر می کنند شاید این فریب دشمن است. لذا اسلحه ها را آماده می کنند، اما بعد می بینند که این عراقی ها با فرمانده خودشان تسلیم شده اند. می گویند: چرا تسلیم شدید؟ می گویند: آن کسی که اذان می گفت کجاست؟ گفتند: او یکی از بچه های ما بود که شما به او تیر زدید. گفتند: ما به خاطر اذان او تسلیم شدیم و ماجرای خودشان را توضیح می دهند... این اثر نَفَس یک جوان ورزشکار است که اهل گود زورخانه بود. او در دوران دبیرستان در ورزش کُشتی، قهرمان بوده و می گوید: من همیشه در کُشتی مراقب بودم که روی نقطه ضعف های حریفم انگشت نگذارم. در حالی که رسم کشتی این است که طرف مقابل را از روی نقطه ضعف هایش به زمین می زنند. این نشان می دهد که ابراهیم هادی فوق قهرمان و فوق پهلوان بوده است. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🔅پیامبر اکرم (ص) : 🔺آنکه پیشانی مادرش را ببوسد ، از آتش دوزخ در امان است . 📚نهج الفصاحه ، حدیث 2917 ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🔴بیهوده گویی نکنیم ✍آیت الله جوادی آملی : بهترین فرصتی كه برای ما از نظر كرامت وجود دارد این است كه حداقل برای خودمان یك چشمه باشیم، اگر نتوانیم یك جامعه‌ای را سیراب بكنیم لااقل خودمان تشنه نمانیم. و راه‌های عملی ‌اش این است که وجود مبارك امام رضا (ع) فرمود : ساكت بودن، حرف ‌های زاید و بیخود نزدن، این بابی از ابواب حكمت است! آدم كه مرتب دهن باز نمی ‌كند، هر حرفی بزند یا چشم باز نمی‌ كند هر جایی را ببیند، چون همه اینها یك سلسله اموری است كه وارد حوزه بدن و جان ما می‌شود، و هنگام مرگ برای ما مشكلات ایجاد می‌كند. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🌷 پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود : ✍ بنده ای که مطیع پروردگار و پدر و مادرش باشد ، روز قیامت در بالاترین جایگاه است. 📖 کنزالعمال ، ج16 ، ص 467 ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢جلوه های آخرالزمانی خیلی واضح عیان شده.... ❌نترسید و نلرزید از اینکه از امام زمان عجل الله دم بزنید. ❌پشت این میکروفونا بگین از کسی که باید به دادمون برسه. شیعیانِ خفته در خوابِ غفلت رو بیدار کنید. شاید فرصتمون کم باشه. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ترس حضرت شاه مردان امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام از خدا 🌺امام علی علیه السلام می فرمایند: ⚠️ از کسانی مباش که در پند دادن مبالغه می کند اما خود پند پذیر نمی باشد . 📚حکمت ۱۵۰ نهج البلاغه ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
حكايت كوتاه و شيرين👌 مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که آب چاه خیلی پایین است؛ با خود گفت بدون دلو و طناب نمی توان از آن چاه آب کشید. هرچه گشت نتوانست وسیله ای برای بیرون آوردن آب از چاه بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد. پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. و بلافاصله، از آب همان چاه سیراب شدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت! آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم! سعی کنیم تنها امید و تکیه‌گاه مان رو فراموش نکنیم ... ✅خدا ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🌸🍃🌸🍃 آیت‌الله محمد جواد انصاری همدانی (ره) که بود؟ محمد جواد انصاری همدانی (ره) در سال (1280ش) در همدان به دنیا آمد. او تا سن بیست و چهار سالگی تمام وقت خود را صرف یادگیری علوم حوزوی کرده بود و تمایلی به عرفان نداشت اما ناگهان با حادثه‌ای مواجه می‌شود که او را متحول می‌کند. ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که تعدادی از شاگردان وی، خبر می‌آورند که عارفی به همدان آمده و عده‌ای از اهل علم دور او جمع شده‌اند. او برای هدایت آن‌ها نزد آنان می‌رود و نزدیک دو ساعت برای آن‌ها دلیل می‌آورد که تنها راه نجات "شرع" است اما در پایان سخنانش، آن عارف خطاب به او می‌گوید: «عن قریب باشد که تو خود آتشی به سوختگان عالم خواهی زد.» این ماجرا او را منقلب می‌کند و باعث می‌شود که به سیر و سلوک گرایش پیدا کند. پس از آن به دنبال راهنما و استاد می‌گردد، اما هربار دست خالی بازمی‌گردد. در بیابان‌های اطراف قم خلوت می‌گزیند و به پیامبر اسلام (ص) متوسل می‌شود تا این‌که به مقصودش می‌رسد. او مراحل سلوک و عرفان را بدون استاد طی می‌کند و بنابر نقل علامه طهرانی، انصاری همدانی (ره) درباره خود می‌گفت: «من استادی نداشتم و این راه را بدون مربی و راهنما پیمودم»، حتی بعد از فوت ایشان بین شاگردان قاضی طباطبایی (ره) اختلاف می‌افتد که آیا سیر و سلوک به استاد نیاز دارد یا خیر؟ در سن بیست و چهار سالگی با تأیید علمای آن دیار، موفق به دریافت درجه اجتهاد شد. او معتقد بود که تمام اسرار عرفان در نماز جمع شده است. با قرآن بسیار مأنوس بود، به طوری که بین‌الطلوعین و مابین نماز ظهر و عصر را به تلاوت قرآن اختصاص می‌داد. وقتی با شاگردانش به صحرا می‌رفت، گاه از جمع کناره می‌گرفت و در گوشه‌ای به ذکر و فکر و عبادت مشغول می‌شد. از شهرت گریزان بود تا آنجا که از قول وی نقل شده است که اگر تراشیدن ریش حرام نبود، آن را می‌تراشیدم تا کسی مرا نشناسد و سراغم نیاید. بیشتر اوقات در حال خودش بود و از بحث و مناقشه اجتناب می‌کرد. در برخورد با شاگردان، بسیار عادی و متواضع بود و اگر کسی وارد مجلس آن‌ها می‌شد، ایشان را نمی‌شناخت. وی بهترین عمل عبادی برای رسیدن به مقام قرب خدا را خدمت به خلق می‌دانست. به اقوام خود خیلی محبت می‌کرد و در حدّ توانش مشکلات آن‌ها را برطرف می‌کرد. در رسیدگی به فقرا از هیچ کمکی مضایقه نمی‌کرد و با دست خود برای آنان غذا و لباس می‌برد و مردم را به انفاق بسیار تشویق می‌کرد. او مسیر عرفانی خود را بدون استاد طی نمود. وی در روز جمعه دوم ذی‌القعده سال (1379ق) برابر با نهم اردیبهشت سال (1339ش) بر اثر سکته مغزی در 59 سالگی در همدان درگذشت. جنازه وی را به قم منتقل کرده و در جوار امامزاده علی‌بن‌جعفرالصادق دفن نمودند. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
هدایت شده از تبلیغات بهشت و جهنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 اونشب جواد رو وسط بیابون ول کرده بودن که دیگه دنبال اعزام نباشه! 🎥 در قسمت هشتم بچه زرنگ، با ماجرای دیدنی اعزام شهید مدافع حرم همراه شویم. 📺 قرار همراهی: جمعه ۱ اردیبهشت ساعت ۲۱:۱۰ ✅ آخرین اخبار را اینجا دنبال کنید👇 🆔 eitaa.com/joinchat/3254649110C14a4333916
🌹🌷12 خاطره زیبا از شهید بهشتی 🔹گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شد و گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید. 🔸از بهشتی پرسید؛ فرد روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد؛ نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه. صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمی‌ده. 🔹بنی‌صدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنی‌صدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم. می‌گفت: هر یک ثانیه که او در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه. 🔸به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخست‌وزیری می‌خوره. حیف که نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود. (توی بدترین حالت هم، از ذکر نقاط مثبت افراد خودداری نمی‌کرد.) 🔹الآن بهترین موقعیته برای کمک به پیروزی انقلاب، نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١5خرداد رو بالا می‌گیم، این ننگ به رژیم هم می‌چسبه! بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد می‌کنه نه با دروغ! 🔸بهشتی اسم یک جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند. 🔹همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده بشید بریم؛ همه منتظر شما هستند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش. اخم باهنر رو که دید گفت: بچه‌ها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم. 🔸به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی ساک خود را به همراهت می‌دهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.» قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات… 🔹مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ گفت: همه می‌دونند من توده‌ایم، برای شما بد می‌شود. خندید و گفت: باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! حالا کادر کامل شد. 🔸بهش می‌گفتند انحصارطلب، دیكتاتور، مرفه، پولدار. دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمی‌دهی؟ تا كی سكوت؟ می‌گفت مگر نشنیده‌اید قرآن می‌گوید «ان الله یدافع عن الذین آمنوا». یعنی وظیفه من این است كه ایمان بیاورم، كار خدا این است كه از من دفاع كند. دعا كن من وظیفه خودم را خوب انجام بدهم. خدا كارش را خوب بلد است. 🔹رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده‌بودند. جا نبود. بیرون شعار می‌دادند. آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقیها نخورید. گفت: این همه راه آمده‌اند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. و از همان در اصلی رفت… 🔸یک نفر با بی‌ادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی. هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بی‌ادبی مورد انتقاد قرار بدیم. 📚: کتاب «صد دقیقه تا بهشت» ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
┅┅─⊱✾♡♡✾⊰─┅┅ 📚✍ معنی دار مردی با زنی ازدواج کرد و او را بسیار دوست داشت. سپس همسرش به یک بیماری پوستی جلدی مبتلا شد، زیرا پوست او در حال افتادن بود و در اینجا همسر زیبا احساس کرد که زیبایی خود را از دست داده است اما شوهرش در سفر بود و از ماجرا بوی برده بود. در راه بازگشت تصادفی ساخته گی به وجود آورد و مثلاً بینایی خود را از دست داد و نابینا شد این زوج روز به روز به زندگی زناشویی خود ادامه دادند زن زیبایی خود را از دست می دهد و هر روز بیشترین تغییرات در او ایجاد می شود شوهر به ظاهر نابینا است و چیزی از این ماجرا نمی داند و زندگی آنها با همان درجه از عشق و دوست داشتن ادامه می یابد مرد دیوانه وار عاشق اوست و با او مانند سابق با همسرش با احترام رفتار می کند تا اینکه روزی فرا می رسید همسرش به رحمت الله می رود و از دنیا رخت بر می بندد. شوهر با از دست دادن همسرش به شدت اندوهگین می شود پس از تدفین و خاکسپاری، شوهر برخاسته و محل را تنها ترک می کند مردی او را صدا می زند ابو فلانی.. حالا چگونه تنها راه می روی بعد از دست دان همسرت که همانا او بود که تو را در این دوره راهنمایی و دستگیر تو بود؟ شوهر گفت: من کور نیستم!! تظاهر به نابینایی کردم تا به همسرم آسیبی نرسانم وقتی فهمیدم او این بیماری را دارد، او همسرم بود و می ترسیدم دلیل اذیت و آزار او باشم من در تمام این مدت وانمود کرده بودم که نابینا هستم و من با همان دوست داشتنی که قبل از تصادف نسبت به او داشتم با او رفتار کردم. 💠فایده این داستان همه ما باید وانمود کنیم که نابینا هستیم برای اینکه عیب دیگران را نبینیم، همه ما عیب داریم سعی نکنید به دیگری نشان دهید که کاستی های او را می دانید، او را خجالت زده و دردهای روحی او را افزایش دهید براستی که وفاداری این روزها ارز کمیاب است ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
💢 و امام زمان(ع) ✴️خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که دربارة امام زمان(ع) دچار شکّ و تردید شود،به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفة انسان‌ها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر (ع) بیشتر است. ✴️علاوه بر این،او در دورة غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دل‌سوز در خدمت امام عصر (عج) خواهد بود ✴️امام رضـا علیه السلام: «خضر (ع) از آب حیات نوشید و بنابراین تا روز قیامت زنده خواهد بود، او به نزد ما می‏آید و بر ما سلام می‏کند و ما صدای او را می‏شنویم،گر چه او را نمی‏بینیم و او در هر جا که یاد شود، حضور می‏یابد.پس هر کس از شما که او را یاد نمود به او سلام کند.او در هنگام حج در مکّه حضور می‏یابد و جمیع عبادات و مناسک را به جا می‏آورد و در عرفه،وقوف می‏کند و برای مؤمنان دعا می‏نماید و به زودی خداوند در هنگام ظهور قائم ما وحشت و تنهایی او را،به انس مبدّل می‏سازد و او در کنار حضرت مهدی(عج) حضور می‏یابد.» [١] ١. کمال‌الدّین و تمام‌النّعمه،ج‏2، ص 390. ╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗   @behesht_jahanam ╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝