eitaa logo
🌼دختران بهشتی 🌼
158 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
24 فایل
"کارگروه دختران بهشتی " گام‌ برمی‌دارد برای جوانه زدن لبخند تو.. اللهم عجل لولیک الفرج 🌱 برای مشاهده فعالیت ها از هشتگ زیر استفاده کنید : #گزارش_تصویری قسمت های رادیو مون را با (رادیو)سرچ کنیدوگوش کنید و لذت ببرید😍 قراره بترکونیم و نمونه باشیم 🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
[💔] فاطمه‌جانم.. مجلس‌ختم‌گرفتم‌برایت روضه‌ات‌راحسنت‌خواند... کسی‌مجلس‌ختمت‌نیامد..💔 @Beheshtii_girls
4_5890802883485504537.mp3
10.92M
بنای سادگی گذاشتی چه روز و روزگاری داشتی خونه بود و خوشیِ بی‌حد وقتی حسن به دنیا اومد چقدر با هم خوشحالی کردیم وقتی تو را مادر صدا زد... ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
مادر جان پناه بر چادرت از بیچارگی قلبم...🖤 ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
‌ زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر . زنی از خویشتن حتی ، از أعطینا ، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا ، قدیمی‌تر . که قبل از قصۀ ‌قالوا بلی این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست . ابد حیران فردایش ، ازل مبهوت دیروزش ندانم‌های عالم ثبت شد در لوح محفوظش . چه بنویسم از آن بی‌ابتدا ، بی‌انتها ، زهرا ازل زهرا ، ابد زهرا ، قدر زهرا ، قضا زهرا . شگفتا فاطمه ! یا للعجب ! واحیرتا ! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا . غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار ، صدای گریه می‌آید به گوشش از در و دیوار . تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار ، که دارد در وجودش روضه می‌خواند کسی انگار . برایش روضه می‌خواند صدایی در دل باران ، که یا أماه ! أنا المظلوم ، أنا المقتول ، أنا العطشان . خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند ، که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند . صدای کودکش آمد ، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند . صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته ، قدم آرام بردارید . تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید . - سید حمیدرضا برقعی . ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
4_5909016061671381946.mp3
2.75M
ننه‌زهرا زمین‌ خوردم.. ننه‌زهرا کم‌ آوردم..‌ ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
شاید کفش او باشد. ▪️ ایام فاطمیه، مجلس می‌گرفت و خودش جلو در می‌ایستاد و با عبایش، غبار کفش عزاداران را پاک می کرد. علت را پرسیدند. گفت: مگر می شود مجلس عزای مادر باشد و فرزندش، نیاید. جلو در ایستاده‌ام، شاید کفشی که پاک می‌کنم، کفش او باشد. 🥀 ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
موی حسن ز غصه‌ی زهرا سپید شد رسم کریم هاست، غَمِ یار می‌خورند... ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
41439من-باورم-نمیشه-علی-جان-تنها-بمونم.mp3
7.95M
📜 من باورم نمیشه... 👤 کربلایی سید امیر حسنی ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
- برحاشیه‌برگ‌شقایق‌بنویسید گل‌تابِ‌فشارِدرُدیوار‌ندارد :) 💔 ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]
قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم؟ نگفتی‌ام ز چه رو رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم؟ به دست خسته‌ی تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم ❥︎𝗷𝗼𝗶𝗻➪[@Beheshtii_girls]