eitaa logo
#بهشت_همین_جاست!
138 دنبال‌کننده
630 عکس
150 ویدیو
1 فایل
بهشت همین جاست؛ روی همین زمین؛ توی همین خانه؛ کنار همین آدم ها؛ اگر؛ باشم، آنچه/آنکه باید باشم. «اللهم استعملنی لِما خلقتنی له» ( اینجا بیشتر خطاب به خودم و برای یادآوری خودم است؛ اگر دیگری هم استفاده ای کرد چه بهتر) ارتباط با مدیر: @zgh217
مشاهده در ایتا
دانلود
من اگر روضه‌خوان بودم شب عاشورا رو به مستمعها می‌گفتم من هم لهوف را دیده‌ام، هم ارشادِ شیخ مفید را، آن هم نسخه‌های عربیش، راستش را بخواهید چیزی که من در لهوف و در ارشاد خوانده‌ام اصلا تعریف کردنی نیست، همه‌ی روضه‌هایی که تا حالا شنیدید را باید بگذارید کنار، قصه خیلی هولناک‌تر از این چیزهاست. دست روی هر جایش که بگذارید روضه‌ی باز است. با این حرفها هول به دلِ مستمع می‌انداختم و می‌گذاشتم زنهای مجلس کمی ترس ورشان دارد نکند من حرفی بزنم بچه‌هایشان بلرزند، آب دهان مردها خشک شود نکند من دست روی جایی از واقعه بگذارم که زنها آن‌طرفِ پرده قالب تهی کنند. خوب که احساس کردم دلهره به جانِ مستمع افتاده و تپش قلبها بالا گرفته می‌گفتم متوجه اضطرابتان شدم، عیبی ندارد، آدم شب عاشورا نخواهد یک ذره از حال زنها و بچه‌های حرم را بچشد که نمی‌شود اسم خودش را بگذارد شریکِ غم! ولی هول ورتان ندارد نیامده‌ام برای مقتل‌خوانی. مثل امشبی که قلب امام زمان دارد از غصه می‌ترکد، ادب و انصاف حکم می‌کند آدم اصلا روضه نخواند! من هم نمی‌خوانم! لااقل از مگوهای واقعه نمی‌خوانم. بعد که مستمعها آب دهانشان را فرو می‌دادند و یک نفس راحتی می‌کشیدند می‌گفتم هان دیدید حتی تاب یک اشاره را ندارید چه رسد به اصل واقعه. تازه شما مردهای اینجا هر قدر هم غیرتی باشید، هر اندازه هم عاطفی، یک ذره از غیرت و عاطفه‌ی ابی‌عبدالله نمی‌شود. حالا حساب کنید آن مردِ غیرتمندِ پرعاطفه که از فردا خبر داشته و می‌دانسته قرار است چی سر این زن و بچه بیاید، او مثل امشبی چه حالی داشته؟ این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم صدای نشستنِ دستها روی پیشانیها جلسه را پر کند و شانه‌ها به گریه بلرزد. بعد با سوز می‌گفتم آه حسین... و می‌گذاشتم مستمعها پشت سرم تکرار کنند و جا برای گریه باز شود... بعد دوباره می‌گفتم ادب و انصاف حکم می‌کند آدم مثل امشبی روضه نخواند و فقط همه‌ی جلسه را پر کند از صلواتهای بی‌تاب و نگران که خدای نکرده یک وقت اتفاقی برای صاحب‌الزمان نیفتد. و می‌گذاشتم مستمعها چند صلوات پراکنده و شلوغ و اشک‌آلود بفرستند تا کمی دلشان قرار بگیرد. بعد می‌گفتم راستش من برای امشب اگر قرار باشد روضه بخوانم یک چیزی می‌خوانم که فقط روضه‌ی اباعبدالله نیست، یک حرفیست که روضه‌ی همه‌ی اهل‌بیت با هم است! دلهایتان را بدهید دست من تا ببرم آنجایی که زینب روضه‌ی پیغمبر و حضرت زهرا و امیرالمؤمنین و امام مجتبی را با هم خوانده و آمده گریه‌اش را توی دامن اباعبدالله ریخته! یک وقتی از شب زینب کبری با هزار اضطراب خودش را به چادر برادر رسانده و همانجور که صدایش می‌لرزیده پرسیده: حسین جان روی اصحابت چقدری می‌شود حساب کرد؟ این پرسشِ چند کلمه‌ای سنگین‌ترین روضه‌ی شب عاشوراست حتی سنگین‌تر از روضه‌ی گودال! این دلشوره‌ای که شب عاشورا به جان زینب افتاده و او را بلند کرده که برود و از برادر بپرسد اصحاب ماندنی هستند؟ پرده از حقایقی برمی‌دارد که در خاطرِ زینب بوده! راستش ما اگر این سوال زینب را درست فهم می‌کردیم، همینقدر که من گفتم زینب این را پرسیده، آنقدر خودمان را می‌زدیم و آنقدر گریه می‌کردیم که از حال برویم. بعد همانطور که اشک امانم را گرفته بود می‌گفتم یک نفر به من بگوید این زن مگر خاطره‌ی چند نامردی توی ذهنش بوده که حالا شب عاشورا اینجوری هول ورش داشته؟ زینب هر چه به عقب نگاه کرده دیده جز نامردی چیزی یادش نمی‌آید، خب حق داشته دلهره بگیرد نکند اینها هم نامردی کنند و بلایی که سر مادر و پدر و آن یکی برادرش آمد سر حسین هم بیاید. اول خاطره‌اش از نامردی از آن ۱۲۰هزاری بود که زدند زیر همه چیز و گفتند ما دور ایستاده بودیم نشنیدیم پیغمبر چی گفت، خاطره‌ی دیگرش از نامردی از آن چهل شبی‌ست که همراه مادر می‌رفت در خانه‌ی انصار و مهاجر و هر کدام با بهانه‌ای زهرا را به دیگری حواله می‌کردند و آن آخرها دیگر حتی لای در را باز نمی‌کردند، بعدش هم که آتش گرفتن در و آن حادثه‌هاست، خاطره‌های بعدش نامردیهای صفین و جمل و نهروان با پدرش و بدتر از همه سپاه امام مجتبی که آنجور برادرش را تنها گذاشته بودند، زینب شنیده بود حتی بعضی از فرمانده‌های حسن به معاویه نامه داده بودند اگر میخواهی سر حسن را برایت می‌فرستیم... خب حق داشته شب عاشورا لرز به تنش بیفتد. زینب با این سوالش عالم را شرمنده کرده، یک جوری خوابانده توی گوش دنیا که اف بر تو که هر چی نگاهت می‌کنم با ما غیر از نامردی نکردی. از من اگر می‌پرسید سخت‌ترین جای واقعه همین سوال زینب است همین تردیدی که به دلش افتاده، همین اعتمادی که نتوانسته بکند... اف به دنیایی که برای بچه‌های پیغمبر هیچ وقت جای امنی نبوده! این را می‌گفتم و مجلس را به حال خودش رها می‌کردم تا هر کسی همانطور که اشکهایش آویزان است در خلوت خودش حساب کند مگر این زن چقدر نامردی در خاطرش داشته؟ چقدر بی‌وفایی... ✍ملیحه سادات مهدوی @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چندتا از دوستاشون رو دعوت کردن، توی خونه مراسم گرفتن. سخنرانی، روضه، مداحی، پذیرایی. اسمشم گذاشتن هیئت بچگونه. الحمدلله رب العالمین @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شش تا بچه دارن باهم بازی میکنن یکی شون مامانه، بقیه بچه هاشن پدرشون هم... هرکسی یه نظری داره مثلا بابامون شهید شده مثلا رفته کربلا مثلا رفته سوریه بعد از یک سال شهید شده ... کلا تو فضای جهاد و شهادت سیر می کنن 😄 ما بچه بودیم، توی بازی ها، پدرمون همیشه از طرف اداره ش رفته بود ماموریت😁 @beheshtinjast
. ♻️ آیت الله حائری شیرازی: امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. . ┈┈••••✾•🌿🖤🌿•✾•••┈┈ ✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941 .
فکر می کنم... برای یک زن هر چقدر هم داغ دیده باشه ارباً اربا دیده باشه دست و گلوی بریده دیده باشه شش ماهه ی پرپر شده دیده باشه برادرها و برادرزاده ها و پسرها از دست داده باشه... ولی برای یک زن... هیچ حسی زجرآورتر و منفورتر از حس ناامنی نیست😣 چه کشیدند در مسیر کربلا تا شام چه ها کشیدند در مجلس یزید 😭😭😭😭 @beheshtinjast
چقدر این عبارت زیبا و آموزنده ست سلامٌ عَلی قَلبِ الزّینبِ الصّبور و جالب ادامه ی عبارته... و لِسانُها شَکور😳 الله اکبر 😭😭😭😭 تازه یه جایی شنیدم که وقتی امام زین العابدین علیه السلام دیدند که حضرت دارن نماز شبشون رو نشسته میخونند تعجب کردن! _ عه عمه جان نمازتون رو نشسته میخونید؟؟!! امام از حضرت زینب هم صبورتر بودند... @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣بعضی خانوما میگن ❓چرا شوهر ما تو خونه حرف نمیزنه ❕ولی با دیگران این همه میگه و میخنده... ❓چرا واسه ما خرج نمیکنه ❕ولی به دیگران که میرسه این همه دست و دلباز میشه.... ⁉️و خیلی مثال های دیگه... ✍میدونید یکی از دلایلش چی میتونه باشه؟؟ اینکه اون "دیگران" همسر شما را همیشه "تایید" میکنن.. ولی شما فقط کارت اینه که همسرت رو "تخریبش" کنی...!!! 💕 یه خانوم نمیذاره تو کردن همسرش کسی ازش بگیره...☝️😉 @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜عاقبت بخيري فرزندان با اين كارهای کوچک... 🏴ماه محرم فرصت خوبیه . برای اونهایی که می خوان بچه هاشون با عنایت ویژه رشد کنند .... ╔═🌿🌺🌿═════╗ @adabestanmohadesa منبع ╚══════🌿🌺🌿╝ @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه توفیقی از این بهتر منِ نالایقِ کِهتر شوم خاکِ کفِ پای عزادارِ شهِ بی سر @beheshtinjast
#بهشت_همین_جاست!
چه توفیقی از این بهتر منِ نالایقِ کِهتر شوم خاکِ کفِ پای عزادارِ شهِ بی سر #محرم #امام_حسین #
من تحصیلات حوزوی ندارم و سخنران منبری نیستم رشته م روان شناسی اسلامی مثبت گراست ان شاءالله در حوزه ی مسائل تربیتی، خصوصا تربیت دینی، صحبت خواهم کرد. مسائل مبنایی برای یک تربیت صحیح عنوان بحث رو‌ هم میذارم: «تربیت بر مدار حسین(ع)» 🥰 @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش یکی باشه مدام اینو توی گوش آدم زمزمه کنه ... 👌 چه‌کسی بهتر از خودت؟؟ تکرار کن این نمیشه و‌نشدن ها برای تو نیست، تو آدمِ رسیدنی تو، آدمِ رسیدنی تو، آدمِ رسیدنی! ... @beheshtinjast
همزمان که دارم مطالب دوره ی قبل رو پاکنویس می کنم، به صوت اولین جلسه ی دوره ی جدید هم گوش میدم . چون مطالب قبلی رو یکبار نوشتم برام مرور میشه و همزمان مانع توجهم به صوت نمیشه ... وسطاش با فاطمه هم بازی می کنم☺️ مادر... تنها موجودی که می تونه چندتا کار همزمان انجام بده😉😊 « گاهی مجبوری از وقت محدودی که داری بطور فشرده استفاده کنی... تو، آدمِ رسیدنی! 😎 » @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز یکی از دوستان سراغ کتابی رو ازم گرفت برای امانت... از قفسه ی کتابها برش داشتم یه نگاهی بهش بندازم که با دیدن این یادداشت ها لای کتاب، کلی حس خوب پیدا کردم☺️ این کتاب رو چند سال پیش امانت دادم به یکی از دوستان، این ها نکته برداری هاش از صحبت های منه، در یک کارگاه آموزشی همسرداری. سال ۹۷. 😊 گذاشته لای کتاب و فراموش کرده برشون داره. نمیدونم واسه کیه؛ خطش رو‌ نمی شناسم. @beheshtinjast
فقط یک نفر مسئول شاد کردن ماست❗️ اونم دقیقاً خودمون هستیم✔️ پس به جای اینکه برای خوشحالی منتظر پیش آمدن اتفاقات خوب باشیم یا بخوایم حال خوبمون رو به دیگران وابسته کنیم... یاد بگیریم نعمت هایی که داریم رو ببینیم و خدا رو شکر کنیم🙏🏻 با یه برنامه ریزی درست حرکت کنیم و اتفاقات خوب رو رقم بزنیم✔️ و با مهربونی و بخشش باعث حال خوب خودمون و دیگران باشیم👌 @beheshtinjast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا