بهشتی شو
#تنها_میان_داعش #قسمت27 🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_وهفتم وقتی قلب عمو اینطور میترسید، د
#تنها_میان_داعش
#قسمت28
💠 عباس و عمو با هم از پلههای ایوان پایین دویدند و زنعمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار میکردم.
عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را میپوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد.
💠 جریان خون به سختی در بدنم حرکت میکرد، از دیشب قطرهای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم.
درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان میگرفت.
💠 بین هوش و بیهوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم میشنیدم تا لحظهای که نور خورشید به پلکهایم تابید و بیدارم کرد.
میان اتاق روی تشک خوابیده بودم و پنکه سقفی با ریتم تکراریاش بادم میزد. برای لحظاتی گیج گذشته بودم و یادم نمیآمد دیشب کِی خوابیدم که صدای #انفجار نیمهشب مثل پتک در ذهنم کوبیده شد.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@beheshtishoo
#تنها_میان_داعش
#قسمت29
💠 سراسیمه روی تشک نیمخیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق میچرخیدم بلکه حیدر را ببینم. درد نبودن حیدر در همه بدنم رعشه کشید که با هر دو دستم ملحفه را بین انگشتانم چنگ زدم و دوباره گریه امانم را برید.
چشمان مهربانش، خندههای شیرینش و از همه سختتر سکوت #مظلومانه آخرین لحظاتش؛ لحظاتی که بیرحمانه به زخمهایش نمک پاشیدم و خودخواهانه او را فقط برای خودم میخواستم.
💠 قلبم بهقدری با بیقراری میتپید که دیگر وحشت #داعش و عدنان از خجالت در گوشه دلم خزیده و از چشمانم بهجای اشک خون میبارید!
از حیاط همهمهای به گوشم میرسید و لابد عمو برای حیدر به جای مجلس عروسی، مجلس ختم آراسته بود. بهسختی پیکرم را از زمین کندم و با قدمهایی که دیگر مال من نبود، به سمت در رفتم.
💠 در چوبی مشرف به ایوان را گشودم و از وضعیتی که در حیاط دیدم، میخکوب شدم؛ نه خبری از مجلس عزا بود و نه عزاداران!
کنار حیاط کیسههای بزرگ آرد به ردیف چیده شده و جوانانی که اکثراً از همسایهها بودند، همچنان جعبههای دیگری میآوردند و مشخص بود برای شرایط #جنگی آذوقه انبار میکنند.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@beheshtishoo
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
18.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
━━━━✦◯◯﷽◯◯✦━━━━
💥ارائه ی نسخه ی درمانی بسیار ساده کرونا توسط "دکتر رحیم فیروزی متخصص قلب و عروق و متخصص طب سنتی"
😳تاثیر فقط در 24 ساعت👆🏻
❗️کافیست به اطبای سنتی اعتماد کنید، این مطالبه ی همه ما می باشد
#کرونا
💥انتشارعمومی
#پرسمان
✅سوال پنجم
💠 آیا مشکات اقتصادی امروز هزینه مبارزه با آمریکا است؟
✅پاسخ :
🔻 اگر منظورِ این سوال این باشد که اگر مبارزه با آمریکا را کنار بگذاریم مشکلات اقتصادی حل می شود، قطعاً این تصور اشتباهی است، اما اگر منظور این است که باعث و بانی بسیاری از مشکلات امروز جامعه، جنایت و تروریسم اقتصادی آمریکا علیه ایران است، مطلب صحیحی است. آمریکا به تجربه نشان داده است جز به تسلیم محض مخالفان خود راضی نیست و با هر قدم عقبنشینی در برابر زیادهطلبیها و قلدریهای او، آمریکا چند قدم جلوتر خواهد آمد، تجربه مصر (قرارداد کمپ دیوید) لیبی (کشتن قذافی و جنگ داخلی) و کره شمالی، تنها چند نمونه از تعامل با آمریکاست که هزینه سازش آنها با آمریکا به مراتب بیشتر از هزینه ایستادگی آنها بوده است.
💢ملاحظات:
🔹1) این درست است که فشار حداکثری آمریکا به جنایت اقتصادی آنها علیه ملت ایران تبدیل شده است، اما این نظر که ما مقابل آمریکا کوتاه بیاییم تا مشکلات اقتصادی حل شود، درست نیست. عدم نظارت صحیح بر بازار، تصمیمات غلط اقتصادی، حجم نقدینگی بالا، خصوصی سازیهای بی ضابطه و مسئلهدار شرکتهای بزرگ دولتی مانند هفت تپه، کشت و صنعت دشت مغان و ... که ربطی به آمریکا ندارد. عدم توجه بایسته و شایسته به اقتصاد مقاومتی و کم توجهی دولت فعلی و دولتهای قبلی به رهایی از اقتصاد نفتی که تقصیر آمریکا نیست.
🔸2) آمریکا خواهان مذاکره و بدهبستان نیست، روش شناختهشده او نده و بستان است و به کمتر از کرنش دیگران مقابل خود راضی نیست، او حتی با متحدان اروپایی خود چنین رفتاری دارد، لذا کنار آمدن آمریکا به معنای پایان مشکلات اقتصادی نیست.
🔹3) ما و هر ملتی حق دارد براساس فرهنگ، هویت و منافع ملی خود عمل کند و برای امنیت ملی و گسترش عمق راهبردی خود برنامهریزی و اقدام کند، حالا اگر عنصر مزاحمی از آنسوی کره زمین آمد و منافع و امنیت ملی شما را تهدید کرد و شما دست به مقابله زدید، اسم این، مبارزه است یا دفاع از استقلال و منافع ملت است. کدام عقل سلیمی چنین ایستادگی را رد میکند.
🔺4) قطع به یقین امکانات و ظرفیتهای درونی ملت ایران پاسخگوی حل و رفع مشکلات فعلی هست، فقط شرط آن حضور مدیران جهادی در مصادر امور است که آن را هم ملت باید اراده کند و تصمیم بگیرد.
#خانمها_بخوانند
#سیاست_زنانه
چجوری زندگی زناشوییخود را جذاب و محکم کنیم؟
▪️ به جای اینکه شوهر خسته شما به هنگام ورود به خانه، در آشپزخانه یا اطاقها به دنبال همسرش بگردد، بیدرنگ برای استقبالش به جلوی درب خانه بروید.
▪️ بگذارید آن لحظهای که به خانه وارد میشود، یک لحظه شاد و زیبا باشد.
▪️با صورت منظم مرتب و یکم آرایش کرده در حالی که رایحه عطر از وجود شما به مشام میرسد، خرامان خرامان به طرف در بروید.
▪️ به این ترتیب نه تنها میتوانید به ابراز محبت او پاسخ بدهید بلکه خود شما هم نیاز به این ابراز محبت دارید
▪️ اگر او با حالتی عصبی و خسته و کوفته به خانه میآید، با دیدن قیافه مرتب و منظم شما خستگی از تنش بیرون میرود.
@beheshtishoo
بهشتی شو
#تنها_میان_داعش #قسمت29 💠 سراسیمه روی تشک نیمخیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق میچرخیدم بلکه حیدر
بانوی دمشق:
#تنها_میان_داعش
#قسمت30
💠 سردستهشان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف میرفت، دستور میداد و اثری از غم در چهرهاش نبود.
دستم را به چهارچوب در گرفته بودم تا بتوانم سر پا بایستم و مات و مبهوت معرکهای بودم که عباس به پا کرده و اصلاً به فکر حیدر نبود که صدای مهربان زنعمو در گوشم نشست :«بهتری دخترم؟»
💠 به پشت سر چرخیدم و دیدم زنعمو هم آرامتر از دیشب به رویم لبخند میزند. وقتی دید صورتم را با اشک شستهام، به سمتم آمد و مژده داد :«دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد.» و همین یک جمله کافی بود تا جان ز تن رفتهام برگردد که ناباورانه خندیدم و بهخدا هنوز اشک از چشمانم میبارید؛ فقط اینبار اشک شوق!
دیگر کلمات زنعمو را یکی درمیان میشنیدم و فقط میخواستم زودتر با حیدر حرف بزنم که خودش تماس گرفت.
💠 حالم تماشایی بود؛ بین خنده و گریه حتی نمیتوانستم جواب سلامش را بدهم که با همه خستگی، خندهاش گرفت و سر به سرم گذاشت :«واقعاً فکر کردی من دست از سرت برمیدارم؟! پسفردا شب عروسیمونه، من سرم بره واسه عروسی خودمو میرسونم!» و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم :«پس اون صدای چی بود؟»
صدایش قطع و وصل میشد و به سختی شنیدم که پاسخ داد :«جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد!» از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد :«بلاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشینشون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبالشون.»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@beheshtishoo
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هفت آبان، روز کوروش؟
🔹اولین بار چه کسی ادعا کرد که این روز، روز کوروش است؟
🔸چرا ۷ آبان از لحاظ تاریخی، برای اسرائیل یک روز مقدس و اسرار آمیز است؟
✅ این کلیپ را حتما ببینید!
@samen_esf1399
بهشتی شو
بانوی دمشق: #تنها_میان_داعش #قسمت30 💠 سردستهشان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف میرفت، دستو
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃
#تنها_میان_داعش
#قسمت31
💠 اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود که حرف را به هوای عاشقی برد و عصاره احساس از کلامش چکید :«نرجس! بهم قول بده #مقاوم باشی تا برگردم!»
انگار اخبار #آمرلی به گوشش رسیده بود و دیگر نمیتوانست نگرانیاش را پنهان کند که لحنش لرزید :«نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی!»
💠 با هر کلمهای که میگفت، تپش قلبم شدیدتر میشد و او عاشقانه به فدایم رفت :«بهخدا دیشب وقتی گفتی خودتو میکُشی، به مرگ خودم راضی شدم!» و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد :«مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی!»
گوشم به #عاشقانههای حیدر بود و چشمم بیصدا میبارید که عباس مقابلم ظاهر شد. از نگاه نگرانش پیدا بود دوباره خبری شده و با دلشوره هشدار داد :«به حیدر بگو دیگه نمیتونه از سمت #تکریت برگرده، داعش تکریت رو گرفته!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@beheshtishoo