「 بلاگردونِرقیه」
چقدر بر تن تو زخمِ بیابان مانده من بمیرم!به روی خار دویدن سخت است :)
از غمِ هجرِ پدر ناله کشیدن سخت است
طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است ..
「 بلاگردونِرقیه」
نوکر ؛ ز نامِ صاحب خود شأن میبرد منت خدای را که کنیزِ رقیه شدیم :)
بی پناهم .. گوشهٔ آغوش خود جا کن مرا :)
#315