#حرفِ_حساب🔍
این خودمونیم
که با افکار اشتباهمون!
یه #حصاری_خود_ساخته
واسه خودمون ایجاد کردیم!😞
خودتو واسه #پرواز آماده کن ....
#رزق_معنوی 🌿
✳ محبت خدا این نیست که
تو کباب و جوجه داشته باشی!
💠خدا رحمت کند آقای #مطهری را.
فرمود:
تو تصور میکنی #محبت خدا این است که تو کباب و جوجه داشته باشی!
اما پروردگار! نه! نازپرورده نمیخواهد تربیت کند.
«إنَّ اللّه َإذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا»؛ خداوند اگر بندهای را دوست داشته باشد، او را در #بلاها میفشارد :))
👤 #آیت_الله_حقشناس
📚 برگرفته از کتاب #مواعظ
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#بادبرمیخیزد
#قسمت3
✍ (میم. مشکات)
پسری که راننده بود داشت با راننده ماشینی که به ماشینش زده بودند صحبت میکرد. پسر دوم که گویا معصومه را شناخته بود اشاره ای به دوستش (یا همان مگس کارتنی ما)کرد و با سر معصومه را نشان داد. پسر که به نظر می آمد حضور ذهن خوبی دارد سعی کرد دست پیش را بگیرد که عقب نیفتد. نیشش تا بناگوش باز شد تا با صمیمیتی که ایجاد میکرد بتواند از پس جوابی که احتمال می رفت معصومه در پاسخ متلک ش بدهد بربیاید. معصومه جلوی خنده اش را گرفت و قیافه اش جدی شد. احساس کرد الان بهترین موقعیت برای تلافی حرف پسر جوان است. خواست چیزی بگوید اما یکدفعه فکری ب ذهنش خطور کرد. احساس کرد در شان او نیست که هم کلام پسرکی متلک گو شود و مثل او دهان به حرف لغوی باز کند که هیچ ثمره ای نداشت. برای همین بلافاصله روی برگرداند و در حالی که وانمود میکرد انگار اصلا آنها را نشناخته از محل تصادف دور شد.
تا رسیدن به خانه فکرش مشغول این بود که آیا بهترین کار را کرده است? چرا جوابش را نداده بود? اگر چیزی می گفت باعث می شد پسرک دفعه بعد کسی را مسخره نکند. اما نه، لبخند وقیحانه پسر نشان میداد از چنین عقل و درایتی بی بهره است که بتواند نکته ظریف این ماجرا را متوجه شود و یا حداقل از بعدی ب جز سرگرمی به قضیه نگاه کند. خب لااقل دلش که خنک می شد،نمیشد?اه!حیف شد!کاش جوابش را داده بود!!!
#ادامه_دارد...
.....★♥️★.....
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#بادبرمیخیزد
#قسمت4
✍ #میم_مشکات
اما خب، اگر جوابش را می داد پس چه فرقی با او داشت? یکی آن گفته بود و یکی این! تازه برای اینکه صدایش را بشنوند باید سرش را از پنجره بیرون می برد، فریاد می زد و لابد این وسط لبخندی هم رد و بدل میشد! آیا این ها در شان او بود?چرا آنچه که آن موقع قانع ش کرده بود که خودش را در حد پسرکی دهن لق نکند حالا برایش کمرنگ شده بود و قانع ش نمی کرد?
آن عقل ش بود یا این?
اصلا این موضوع آنقدر اهمیت داشت که اینقدر راجع به آن فکر کند?اگر نداشت پس چرا نمیتوانست فراموشش کند?در طول بیست دقیقه راهی که تا خانه مانده بود، مدام قضیه را در ذهنش مرور میکرد برای همین وقتی از ماشین پیاده شد یادش رفت کتاب هایش را بردارد. سلام خشکی به مادرش کرد و رفت توی اتاق... کمی گیج به نظر می رسید. مادر که از این رفتار تعجب کرده بود پرسشگرانه به خواهرش ک پشت سر معصومه وارد خانه می شد خیره شد. خواهر هم همانطور که تقلا می کرد کتابها از دستش نیفتد سری به نشانه ارامش اوضاع تکان داد و گفت:
- هیچی!داره فکر میکنه!!
خوش بختانه معصومه عادت نداشت زیاد فکرش را صرف یک موضوع کند چرا که محیط اطراف تاثیر زیادی رویش داشت. همیشه ذهنش به سرعت تغیر موضوع میداد و یکی از دردسرهایش همین بود که نمیتوانست آنطور که باید بر روی موضوعی تمرکز کند و نتیجتا کمتر می توانست یه نتیجه ای منطقی برسد. قضیه وقتی خرابتر می شد که مسئولیتی را به او محول میکردند. تا چند دقیقه اول اوضاع مرتب بود اما از دقیقه پنجم به بعد دیگر هیچ تضمینی برای اینکه ان کار به سرانجام برسد وجود نداشت و تصور کنید وقتی مسئولیت این باشد:
- معصومه? 20دقیقه دیگه زیر غذا رو خاموش کن!!
خب،فکر میکنم نیاز به توضیح نیست که خوشحال ترین فرد در این ماجرا، صاحب رستوران سر کوچه بود که وظیفه جایگزین کردن غذای جزغاله را به عهده داشت. با اینکه در خانه رسم اسم گذاشتن روی همدیگر به شدت قدغن شده بود، اما بچه ها به معصومه "گیجگول خانم" می گفتند و مادر هم با وجود همه سرسختی اش در قانون یاد شده نتوانسته بود مخالفتی بکند زیرا این اسم،همانطور که یکبار مادر برای پدر اعتراف کرده بود، واقعا بهش می آمد!!
#ادامه_دارد..
.....★♥️★.....
چه آدمهایی که بسیار مومن بودند
و اندک اندک دچار روزمرگی شدند؛
و قلبشان از حضور خدا تهی شد...
کجای کاریم؟؟
خدایا هوای قلبمان را داشته باش ✋🏻💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رزق_شبانه🌙
خدایا قلب مارو ول کردی ؟💔😔
قلب ما هررییی ؟؟
قلب ما به درد نمیخوره ؟؟
#درستمنکنیگناهمیکنم✋🏻
#مناجاتیتلخ🍃
#خودمانی
✍ غُصه اینجاست که فرداشب، شب عرفهست ... و ما هر سال دور هم جمع میشدیم و تا صبح، عاشق ترین و زندهترین سحرها را تجربه میکردیم ...
غصه اینجاست، که ماههاست رنگ مجالس اباعبدالله را ندیدهایم و دلمان به شب عرفهای خوش بود، که کمی از حسین بگوییم و بشنویم و... نفس بکشیم!
🌒 و تمامِ غصه اینجاست که نمیدانیم این قِصهی غربتمان تا کِی ادامه خواهد داشت؟
درکِ غربت هزار ساله، کمی ملموستر شده برایمان......... نه؟
🌙 #عرفه
4_5823345530134071340.mp3
8.28M
#تلنگری 💌
در روز عرفه، بهترین کار چیست؟
روزه یا دعای عرفه؟
💥چرا؟
#استاد_شجاعی 🎤
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
#مولاےمهربانغزلهاےمنسلام
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
═══🌸🌿🌿🌸═══