💠
سعی در تحکیم #پیوندهای_زناشویی امری است که بدون هیچ استثنایی باید با مهربانی، صمیمیت و عشق همراه باشد و در این زمینه فراگرفتن و یا بازآموزی مهارت های ارتباطی و اصولی زوجین از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.
این کتاب به خواننده می آموزد با احترام گذاشتن به سلیقه طرف مقابل به چیزی می رسیم که اگر به تنهایی اقدام می کردیم هرگز موفق نمی شدیم و این خود نوعی قدردانی از همسر محسوب می شود.
کتاب «صمیمیت، احترام، قدردانی ؛ اصول یک #ازدواج موفق» نوشته بهمن علیمرادی و پریسا غفوریان با شمارگانی برابر 1500 نسخه در قطع رقعی در دسترس عموم علاقه مندان قرار دارد.
🌐behnashr.com
هدایت شده از انتشارات بهنشــر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسابقه_کتابخوانی_دعبل_و_زلفا
🔸قرعه کشی هفتگی
🔸جایزه ویژه مرحله نهایی:👇
🔹یک دستگاه خودروی سواری
🔹هشت کمک هزینه سفر به کربلای معلی
اطلاعات بیشتر:
🌐 behnashr.com
#مسابقه_کتابخوانی_دعبل_و_زلفا
❇️دعبل نفس عمیقی کشید. او در اندیشه دیگری بود. در طول سفر نتوانسته بود از فکر چهره دلربایی که دیده بود، بیرون برود. نخستین بار بود که احساس متفاوتی را تجربه میکرد. پیش از آن، هیچ زنی نتوانسته بود آنگونه دلش را به خود مشغول کند. کش و قوسی به خودش داد و مشتی به سینه ستبرش کوبید. با صدایی که پر طنین و نافذ بود، گفت: بهشت، تجسم اعمال نیکوکاران باایمان است. آنجا چشمی به ما میدهند که ملکوت کارهایمان را به عیان میبینیم و لذت میبریم...
❇️دعبل به آن سوی دجله، به نقطه مرکزی شهر که محله کرخ نام داشت و قصرهای هارونالرشید در آن بود، خیره شد. دستی به یال اسب ابلقش کشید. باغها و بستانها و کاخهای کوچک و بزرگ، قصرهای هارون را چون نگینی رنگارنگ در برگرفته بود. در راه کم سخن گفته بود. فکر آن دختر اسیر، رهایش نمیکرد. از هم اکنون اندوه جدایی بر دلش فشار میآورد. در همان نخستین منزل که او را دیده بود، تصمیم گرفته بود، دیگر او را نبیند و فکرش را از سر بیرون کند اما موفق نشده بود و این موضوع او را که گمان کرده بود ارادهای پولادین دارد، عصبانی میکرد. دیگر نمیدانست چگونه میتواند نقش آن قامت موزون، چهره گلگون و چشمان پرفروغ و غمگین را از صفحه دلش پاک کند. طبیب که از دل او خبر نداشت، دنبال حرفهای خودش را گرفت...
📚 #دعبل_و_زلفا
🖊نویسنده: #مظفر_سالاری 👈مؤلف اثر پرفروش «رؤیای نیمه شب»
📗ناشر: #به_نشر
📘قطع: رقعی
📙شمارگان: 15 هزار نسخه
💰قیمت: 25000 تومان ◀️ویژه مسابقه 12500تومان
👈این کتاب را میتوانید از www.Behnashr.com و فروشگاههای کتاب
#به_نشر (#انتشارات_آستان_قدس_رضوی ) تهیه کنید.
🆔 @behnashr
📩30003209
http://uupload.ir/files/2x15_دعبل_و_زلفا.jpg
💠مراسم رونمایی، نقد و بررسی کتاب #کت_ولیعهدی از مجموعه کتاب های "در هوای انقلاب" با حضور رفیع افتخار نویسنده اثر و محسن هجری منتقد در سه شنبه های کتاب، با مشارکت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
@behnashr
#اطلاعیه
مخاطبان محترم #مسابقه_کتابخوانی_دعبل_و_زلفا توجه فرمایید به دلیل استقبال گسترده شما عزیزان، موجودی این کتاب به پایان رسیده است و چاپ جدید آن در دست اقدام است و بزودی وارد کتابفروشی های معتبر سراسر کشور می شود.
صمیمانه از همه شما عزیزان پوزش می طلبیم🌸🙏
#مسابقه_کتابخوانی_دعبل_و_زلفا
◀️جوایز هفتگی؛
🕌 یک کمک هزینه سفر به مشهد
💳 دو کارت خرید کتاب و کالا
🎁 سه بسته متبرک فرهنگی
✅جوایز ویژه مرحله نهایی👇
🚘یک دستگاه خودروی سواری
🕌 ۸ کمک هزینه سفر به کربلای معلی
◀️اطلاعات بیشتر و خرید کتاب
www.m.Behnashr.com 💳
@behnashr
هدایت شده از انتشارات بهنشــر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسابقه_کتابخوانی_دعبل_و_زلفا
🔸قرعه کشی هفتگی
🔸جایزه ویژه مرحله نهایی:👇
🔹یک دستگاه خودروی سواری
🔹هشت کمک هزینه سفر به کربلای معلی
اطلاعات بیشتر:
🌐 behnashr.com
#برشی_از_یک_کتاب
هورالعظیم
شب است و #هورالعظیم پر از باد و نیزارها در رقص. گهگاه خمپارهای در دور و نزدیک منفجر میشود و مستی را از چشمان بیخوابمان میگیرد. من نشستهام کنار آب و خیره شدهام به آن. #ماه در آب به رقص درآمده هرچند #نیزارها به چند شقهاش کردهاند.
من میاندیشم آب همچون خاطره هم عمیق است و هم وسیع و این همیشه خوب نیست. آمیزاد نیاز دارد به فراموشی و فراموشی چه خوب است؛ اما گاه که صدای خشاخشی میشنوم ذهنم همچون انسانی پرشتاب به سوی حسین میشتابد و آنگاه او را در کنار #سنگر افتاده بر خاک میبینم. در حالی که از کاسه.های خالی چشمانش #خون جهیده است به بیرون و شره کرده است به ریش بلند و حناییاش و چقدر عاشق رنگ #حنا بودیم ما! دستهایمان را که حنا گذاشتیم میگفت: رنگ حنا به کف دستان تو بد جوری قشنگ است. بعد نگاه معنا داری که پرواز میکردم به #آسمان هفتم. سر میساییدم به خدا و چشم میدوختم به زمین و آینده؛ آیندهای که بود و نبود! آنگاه از همان بالا به آسمان اول مینگریستم و به دنبال ستارهام بودم که کجاست تا بردارمش...
#کتاب #کلاغ_پر #مهدی_رسولی صص۳۵-۳۴
#به_نشر_بهترین_های_نشر
@behnashr