eitaa logo
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3هزار ویدیو
531 فایل
🌷بهترین مسیر خوشبختی🌷 #تخریب_چی کانال⇩⇩⇩ @mosaferbehesht133 ⇯⇯⇯⇯⇯⇯⇯⇯ سلام خیلی خوش آمدید تبلیغ و تبادل هم داریم @mosaferbehesht133 Yarab89 https://daigo.ir/secret/9499154387 نقد و پیشنهادها
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
⏫⏬⏫⏬ #داستان_واقعی #فرار_ازجهنم #قسمت ۱۰ کابوس های شبانه ⛓ 🐢🕸🐢🕸🐢🕸 👈🏻اون دو تا رو هل داد و از
🏃🔥🏃🔥🏃🔥🏃🔥🏃 ۱۱ 😊اولین شب آرامش🌙 🌈❄️🌈❄️🌈 👨🏻✈نگهبان ها می ریختن داخل و سعی می کردن به زور ساکتم کنن ... 🤐 چند دفعه اول منو بردن بهداری اما از دفعات بعدی، سهم من لگد و باتوم بود 😭😭😭 اون شب 👨حنیف سریع از روی تخت پایین پرید و جلوی دهنم رو گرفت ...😷 همین طور که محکم منو توی بغلش نگهداشته بود ... کنار گوشم تکرار می کرد ... اشکالی نداره ... آروم باش ... من کنارتم ... من کنارتم ...☑️ 😰👈🏻اینها اولین جملات ما بعد از یک سال بود ... اولین شب آرامش من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم ...🛌 همه جا ساکت بود ... حنیف بعد از خوندن نماز، 📖قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد ... تا اون موقع قرآن ندیده بودم ... ازش پرسیدم: از کتابخونه گرفتیش؟ ... جا خورد ... این اولین جمله من بهش بود ...😳 😊نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد ... . 🔅موضوعش چیه؟ ... . قرآنه ... .؟ بلند بخون ... .🙏 مکث کوتاهی کرد و گفت: چیزی متوجه نمیشی. عربیه ... .☺️ مهم نیست. زیادی ساکته ... .⭕️ 🍃همه جا آروم بود اما نه توی سرم ... می خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم ... شروع کرد به📖 خوندن ... صدای قشنگی داشت ... حالت و سوز عجیبی توی صداش بود ... نمی فهمیدم چی می خونه ... خوبه یا بد ... شاید اصلا فحش می داد ... اما حس می کردم از درون خالی می شدم 😭😭😭😭 😭گریه ام گرفته بود ... بعد از یازده سال گریه می کردم ... بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم ... 😭 اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می خوند و من فقط گریه می کردم ... 😭😭😭 تا اینکه یکی از نگهبان ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در ... . 🅾🔰🅾🔰🅾 👈ادامه امروز....🔜👉 🔵🔴🔵🔴🔵 https://eitaa.com/TanhamasirLezatbandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم صبح همه ی شما بخیر✋
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
#لذت_بندگی ۱۷ #مبارزه_بانفس ۵ 【تمایلات_عقل_نفس】 بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ی قبل رسیدیم به یه س
۱۸ ۶ 【وضو_زیارت】 بسم الله الرحمن الرحیم ما تا اینجا خوندیم که اگه علایق عمیق و پنهان رو انتخاب کنیم انتخاب های ما ارزشمند میشوند رفقا تو این جلسه میخاییم بریم یجایی میدونم دلای همتونم منتظر بهونه هستش😊 خوشبحال اون عزیزانی که امروز مشهدالرضا هستن آخ دلت♡♡♡♡ رفت؟؟ الان دوست داشتی داخل حرم اقا بودی؟؟ یه گوشه ای مینشستی و صحبت میکردی؟؟ بیایید ما هم از همینجا دلامونو ببریم مشهدالرضا👌
دیدید رفقا وقتی وارد حرمش میشیم، انگار وارد بهشت شدیم✅ یلحظه چشماتونو ببنیدید و حس کنید که داخل صحن حرم هستید اخ چی میشه روزی مام بشه زیارتش مام بریم از باب الجواد وارد بشیم بریم داخل صحن ها دور بزنیم
اصلا وقتی وارد میشی حس میکنی اونجا یجای دیگه اس!! فضای اونجا با بیرون حرم کلافرق میکنه😭😭 بریم صحن انقلاب روبرو پنجره فولاد بایستیم
بگیم اقا جان خیلی غریبم، خیلی گرفتارم، بگیم اقاجان ممنونتم که بازم راهم دادی! بگیم اقا جان خیلیا دوست داشتن بیان حرمت من خودمو میگم اقا جوون چقدر بد قولی کردم
چقدر بی ادبی کردم خدمتتون رفقا روضه نمیخونم براتون ها خیلی وقته نرفتم حرمش، دارم با اقا صحبت میکنم😭😭 میدونید تو زیارت نامه اش میخونیم تسمع کلامی.......
یعنی کلام ما رو میشنوی👌 رفقا امام رضا خیلی رئوف هستش حاجت داری؟؟ گرفتاری داری؟؟ مریض داری؟؟ اصلا میخای ازدواج کنی؟؟ بخدا همه چیز رو از اقا بخواه اقا دستتو رد نمیکنه
چشم دلتونو باز کنید خودتونو داخل حرم ببینید این شعر رو با هم بخونیم 👇👇👇 من دست خالی اومدم دست من و دامان تو سرتا به پا درد و غمم درد من و درمان تو
تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم آخر به این در آمدم ، باشم کنار خوان تو من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام یا خوانده یا نا خوانده ام ، اکنون منم مهمان تو پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم ، گفتی به تو سر می زنم من هم مکرر می زنم ، کو عهد و کو پیمان تو؟