سلام علیکم خوبید همگی؟ عصرتون بخیر عزاداری هاتونم قبول✅

یه ختم صلوات داریم تعداد ۲هزار تا هر بزرگواری می خواد شرکت کنه تعدادش رو برامون بفرسته ممنون میشیم✅

#امام_زندگی ۱۷ #سفیه_عاقل 🖤بسم رب الحسین علیه السلام🖤 ادما معمولا وقتی بهشون میگی که تو استعداد داری فوق العاده بد بشی، مقاومت می کنن😖 میگه👈 من!!!! من که بچه خوبیم عمرسعد لعنت الله علیه روزی خودش باورش نمی شد که دستش به خون حسین بن علی علیهماالسلام آغشته میشه😕 به حضرت می گف 👈 این مردم سبک سر و کم عقل حرف هایی می زنن، فکر می کنن که من تو رو می کشم

حضرت می فرمود اونا سفیه نیستن❌ بلکه عاقل هستن، اما انچه مایه روشنی چشم من است اینه که 👈 تو بعد از من گندم عراق رو به مدت بسیار کمی خواهی خورد این همون عمرسعدی است که حضرت شب عاشورا می خواست به حر تبدیل کنه اما خودش مقاومت کرد😢😏

از اون طرف قصه ی زهیر رو می دونید دیگه زهیر اصلا تو این باغ ها نبود😖 زهیر چگونه زهیر شد؟؟؟؟ زهیر با حضرت حرکت می کرد و همیشه یک منزل جلوتر از حضرت اتراق می کرد که با امام حسین علیه السلام روبرو نشه😐 تو یکی از منزل ها مجبور شد که با حضرت اتراق کنه و تو همون منزل فرستاده حضرت وارد شد و گفت که حضرت می خواد تو رو ملاقات کنه😍 همسرش گفت زهیر پسر پیغمبر تو رو دعوت کرده و تو کاری نمیکنی؟؟؟

زهیر ناراحت به سمت حضرت رفت اما بعد از دقایقی خوشحال برگشت😍 و دستور داد که خیمه اش رو کنار خیمه امام برپا کنن بعد به همسرش رو کرد و گفت طلاقت دادم و من بنا دارم با حضرت برم👌 همسر زهیر هم برخاست و گریه کرد و وداع کرد و گفت که روز قیامت نزد جد حسین بیاد من هم باش✅

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله

یه ختم صلوات داریم تعداد ۲هزار تا هر بزرگواری می خواد شرکت کنه تعدادش رو برامون بفرسته ممنون میشیم✅

🍃بنده متواضع خدا من از کبر می‌ترسم. وای اگر روزی بفهمم گرفتار تکبّر بوده‌ام و خودم نمی‌فهمیدم. هر چه در میان گناهان می‌گردم خطرناک‌تر از کبر پیدا نمی‌کنم. تو گناهی بزرگ‌تر از کبر سراغ داری؟ من از کبر می‌ترسم گناهی که شیطان به آن آلوده شد و از درگاه الهی رانده شد. سجده‌های طولانی و عبادت‌های شش هزار ساله‌اش هیچ فایده‌ای به حالش نبخشید. من از کبر می‌ترسم. وقتی که یک ذرّه‌اش می‌آید سیر انسان رو به بهشت را به سوی جهنّم تغییر می‌دهد. متکبّر، نجات‌بخشی ندارد و خدا و فرشته‌ها همه با او دشمن‌اند. من از کبر می‌ترسم. متکبّر، خودش را ملاک حق و باطل می‌داند. دلخواه او هر چه باشد، حق است و آنچه دوست ندارد، می‌شود باطل. کیست که این گونه حق و باطل را بشناسد و راه نجات را بیابد؟ من از کبر می‌ترسم. باید کسی با من دوست شود که در وجودش به اندازۀ ذرّۀ غباری، تکبّر نباشد. جز تو کسی را نمی‌شناسم. آقا! خدا با متکبّر، سرِ جنگ دارد. من از جنگ با خدا می‌ترسم. بیا با من دوست شو تا هیچ گاه خیال خودبزرگ‌بینی به سرم نیفتد. کاش همین امشب می‌گفتی که آیا با من دوست می‌شوی یا نه؟ شبت بخیر بندۀ متواضع خدا! #شب_بخیر #بهانه_بودن

🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز دویست و پنجاه و دوم خطبه 23