🍃ساقی دل تشنه ها
چشم هایت را بده به من. با چشم های تو می خواهم نهر علقمه را به تماشا بنشینم. من قصه نهر و مشک و سقا را شنیده ام اما می دانم اگر این قصه را ببینم، اطاعت و بندگی از همه وجودم خواهد جوشید. مشک و نهر علقمه را وقتی می گذارم در کنار سقای حسین، می توانم از نهر جوشان و مشک تیرخورده و از تن صدپاره سقا، درس اطاعت بگیرم اما درس وقتی دیدنی می شود، در جان آدم می نشیند. اگر چه شاید تاب نیاورم، اما من می دانم دیدن لب های خشکیده ساقی آن هم در کنار نهر، طعم اطاعت را چنان به جانم می چشاند که تمرد برایم از زهر هلاهل تلخ تر می شود.
با چشم های تو بگذار معنای قمر بنی هاشم را بفهمم
شبت بخیر ساقی دل تشنه ها.
#محرم #تاسوعا
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به همه عزیزانم
با خبر شدم این چند وقت چقدر دعا و نذر و نیاز کردین
دست بوس همتون هستم و ممنونم...
الحمدلله رب العالمین
خیلی مفصله قضیه این چند وقت...
میام برات توضیح میدم...
کلیپ بالا رو ببین رفیق 👆❤️
#سیدکاظم_روحبخش #محرم
دستش که به آب خورد✋
یاد وصیت پدرش افتاد
"کنارش بمان"
مظلوم تر از او نیست
چنان سراسیمه بازگشت
که دست هایش را جا گذاشت✋✋
#السلام_علیک_یا_قمر_العشیره💔
#تاسوعا #محرم🥀
🍃مرد عاشورایی
چشم هایت را بده به من. بگذار من هم طعم خوب دیدن را بچشم. کسی اگر کربلا را خوب ببیند، دنیا برای او می شود کربلا و اگر عاشورا را خوب تماشا کند، لحظه هایش همه می شود عاشورا. من به کربلا شدن دنیا و به عاشورا شدن لحظه هایم سخت محتاجم. کربلا راز زندگی است. یک وجب از زمین اگر برایم کربلا نباشد، پایم به آنجا که برسد، می میرم و اگر لحظه ای را بدون حس عاشورا طی کنم، لحظهٔ بعد، مرگم رقم می خورد.
چشم هایت را به من بده تا زندگی با من قهر نکند.
شبت بخیر مرد عاشورایی!
#محرم #عاشورا
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
رسید وقت رسیدن به ضربه هــــای کسی
شکست حنجـــــره اما به زیر پای کسی
آهـــای خنجـــــر کهنه! نمی شود نبـــــری؟
نمی شود که بمیرد کسی به جای کسی؟
کمـــی گذشت و هجــــوم دوباره ای آمــــد
ردا بــرای کسی شد، زره بـــــرای کسی
به روی نیزه نشستی و عرش مال تو شد
به پای نیـــزه نشسته غــم صدای کسی
فرشته هـــا همه با هــــم به گریه افتادنـد
به مادرانه تــرین سوزه های های کسی
#عاشورا #محرم 💔🥀
#شهادٺ_سالار_شهیدان💔
#امامحسین_ع_تسلیٺ_باد🏴
مداحی_آنلاین_نماهنگ_وازینبا_حدادیان.mp3
4.96M
تویی که زنده کردی
قیام اهل بیت
چه فاتحانه خوندی
تو کوفه ما رایت
#استودیویی🔊
#محرم💔
#محمدحسین_حدادیان🎙
🍃امید بیچارهها
میشود مسلمان باشی و رو به قبلۀ محمدی نماز بگذاری، اما دلت بندۀ دنیا باشد و در آستانۀ پول و هوا و هوس سر به سجده بگذاری.
میشود قرآن بخوانی و از تفسیر و تأویلش بگویی، اما معبودت شیطان باشد و فرمانبردار او باشی.
میشود مسلمان باشی و با بندگی دنیا و سرسپردگی به شیطان، امام بر حقت را تنها بگذاری و حتی در مقابلش بایستی و بالاتر از آن، با او بجنگی و دستت را به خونش آلوده کنی و دقایقی بعد، خون را از دستت پاک کنی و وضو بگیری و به نماز بایستی.
این «میشود»هایی که در کربلا به «شد»ها تبدیل شد، دغدغههایی است که روز مرا به شب تبدیل کرده. آقا! اگر تو بیایی و این «میشود»ها دربارۀ ما محقق شود، چه خاکی باید به سر بریزیم؟ ما بیچارگان را از پرتگاه این «میشود»ها نجات بده.
شبت بخیر امید بیچارهها!
#محرم #کربلا
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃فرزند حسین
آقا! میترسم به این فکر کنم که دشمنان حسین، او را به نیت تقرب به خدا کشتند و به خونی که دستشان به آن آلوده شده بود، تبرک جستند.
میترسم به این فکر کنم که حسین، نوۀ پیامبری بود که آنها دینش را پذیرفته و قرآنش را میخواندند و همچون او حج میرفتند و همیشه در نمازشان برای او و آلش صلوات میفرستادند.
چگونه باور کنم که آنها وقتی تیرها را به سوی حسین نشانه میگرفتند و شمشیرها را بر تن حسین و یارانش فرود میآوردند، مثل نماز نیت میکردند و منتش را سر خدا میگذاشتند و احساس میکردند که با هر تیر و ضربهای یک قدم به خدا نزدیک میشوند؟
جهل بود یا هوس؟ کینه بود یا غفلت؟ حب مال بود یا حب جاه؟ هر چه بود به قدری مسلمان جماعت را در وهم فرو برده بود که امام میکشت و منتظر پاداش خدا بود؟
چقدر کنارِ هم گذاشتن عاشورا و ظهور، وحشتبرانگیز است. آقا! یعنی وقتی تو هم بیایی، عدهای از مسلمانان به نیت قربة الی الله تشنۀ خونت میشوند؟! به دادمان برس! از این شرتر عاقبتی نیست.
شبت بخیر فرزند حسین!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃ارباب من
چقدر این روزها قصۀ حرّ، ذهن و دلم را فرا گرفته است. گویی او مأمور است تا مرا از افتادن در ورطۀ یأس نجات دهد.
قشنگترین قسمت قصۀ حرّ برای من، آن جایی است که حسین بالای سرش حاضر شد. حرّ آخرین نفسها را میزد که نگاهش به نگاه مولایش گره خورد. گرمای خونی که از حر میرفت به خنکایی بهشتی تبدیل شد وقتی که حسین دست بر صورتش کشید و خونها را پاک کرد. وقتی هم که فرمانده سربازش را آزاده نامید، امضای عاقبتبخیری را پای عمر حرّ زد و چنان جان به جان آفرین تسلیم کرد که مرگش آرزوی هر عاشق شیدایی شد.
از این زیباتر چه عاقبتی در این عالم وجود دارد؟ مرا اگر حبیب خودت نمیکنی، حرّ سپاهت کن آقا!
شبت بخیر ارباب من!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
🍃فرزند حسین
خودم را گذاشتهام وسط خیمهای که حسین با یارانش سخن میگوید و راه را برای برگشتن برایشان باز میکند. سخنان هر یک از یاران حسین یک جور با دل آدم بازی میکند؛ اما حرفهای زهیر طعم دیگری دارد. آخر، حرفهای او حرفهای یک فراری است؛ فراری از حسین و همراهی با او.
زهیر به پا میخیزد و میگوید: به خدا قسم دوست دارم کشته شوم و پس از آن زنده شوم و باز کشته شوم و باز زنده شوم و هزار مرتبه کشته شوم و زنده شوم تا تو و جوانان اهل بیت تو با کشته شدن من از کشته شدن در امان بمانید.
آقا! میبینی زهیر چه طور خون امید را در رگهای من میدواند. یعنی میشود یک روز من زهیر تو شوم؟! وقتی امام مهربانی مثل تو دارم، چرا امید نداشته باشم؟ تو مثل جدت حسین بلدی آدمهای فراری را صید محبت خویش کنی.
شبت بخیر فرزند حسین!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃زائر اربعین حسین
دوباره اربعین نزدیک شد و دلم شور افتاد که آیا امسال زائر اربعین میشوم یا نه؟ این سؤال را جز تو چه کسی میتواند جواب دهد؟ آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشتهای یا نه؟ اگر نه، بگو چه کار کنم تا نام مرا بنویسی؟
از بعضی سفرها اگر جا بمانم، شاید دلم بگیرد و ناراحت شوم؛ اما من از جا ماندن از هیچ سفری جز سفر اربعین هراس ندارم. وقتی فکر میکنم که نکند اربعین امسال در جایی جز کربلا باشم، از ترس دلم میلرزد. آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشتهای یا نه؟
دلم شور میزند، بیقرارم، گاهی در خیالم خودم را در سفر اربعین میبینم و لبخند میزنم، گاهی میبینم جا ماندهام و در کنجی افسرده و غمگین، دارم عکسهای اربعین را مرور میکنم و ذره ذره میمیرم. آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشتهای یا نه؟ به دل هراسناکم نگاه کن و نامم را بنویس در دفتر زائران اربعین حسین.
شبت بخیر زائر اربعین حسین!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃همه دلخوشیام
سال چندمی است که اربعین نزدیک میشود و من به تو التماس میکنم که بگذاری یک قدم هم که شده، در مشایه، با تو همراه شوم؟!
چه کار کنم؛ دلم بیقرار یک لحظه با تو همقدم شدن است؟
به قدری در خیالم دست در دست تو از نجف تا کربلا راه رفتهام که دلم از دست خیالهایم به تنگ آمده و بهانۀ واقعیت را میگیرد.
من با این خیالها زندگی میکنم؛ اما میترسم یک روز کاسۀ صبر خیالم نیز سر برود و من از خیال همقدم شدن با تو هم محروم شوم. آن وقت با کدام دلخوشی زندگی کنم؟
آقا! التماسهایم کی بناست، به بار بنشیند؟ کاش میگفتی تا کمی دلم خوش باشد!
شبت بخیر همۀ دلخوشیام!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃حسرت ديرينه ام
زندگی برای من بدون زیارت اربعین،
چونان قفسی تنگ و تاریک است؛ اما هر بار که از سفر اربعین برمیگردم و توفیق همراهی با تو نصیبم نمیشود، بغضی گلویم را میفشارد که تا سال آینده مرا رها نمیکند.
شاید روزیِ من از اربعین تا اربعین همین بغضِ فشرده باشد. گویی این بغض، مأمور خداست برای این که من، نه تو را فراموش کنم و نه اربعین را.
خوشا به حال کسی که اربعین را با تو به کربلا میرساند! و واحسرتا به من که جز در خیالم، لطف همراهی با تو را نچشیدهام.
شبت بخیر حسرت دیرینهام!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃محبوبم
آقا! همسفران تو در سفر اربعین را میشود شناخت؟ ما داریم قرارهایمان را با همسفرانمان میگذاریم. قرار شما در چه روزی است؟ راستی از کدام مرز به کربلا میروید؟ اصلا اول میروید سامرا و کاظمین یا بعد از اربعین زائر آن دو کوی عشق میشوید؟
از کدام مسیر به کربلا میروید؟ از طریق الحسین یا طریق العلما یا از راه دیگری؟
ببخش یادم رفت که من همراه تو نیستم و این سؤالها را کسی میپرسد که تو او را به همراهی خویش دعوت کردهای. ولی اختیار خیالم دست خودم نیست. او قرار و مدارهایش را با تو میگذارد و با تو از ابتدا تا انتهای سفر همراه میشود. آخرش این همراهی خیالی مرا دیوانه میکند. کاش امسال اذن همراهی میدادی!
شبت بخیر محبوبم!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃دلخوشی همیشگیام
کاش یکی از موکبهایی را که برای استراحت در آن مینشینی ، میشناختم. آن وقت از همان ابتدایی که زائران، راه کربلا را در پیش میگیرند، میرفتم به پای صاحب موکب میافتادم تا قبول کند خادم موکبش شوم. شب تا صبح و صبح تا شب، پلکهایم را روی هم نمیگذاشتم. هر زائری که میآمد، جانم را اگر میخواست فدایش میکردم. کسی جز لبخند از من نمیدید و حتی نمیگذاشتم گردی از خستگی رو صورتم بنشیند. تا لحظۀ آخر هم در موکب میماندم. شاید تو آخرین زائر بودی!
حتی اگر تو میآمدی و میرفتی و نمیشناختمت، باز هم با همۀ وجودم سرمست بودم، چون یقین داشتم که یکی از زائرانی که خدمتش کردهام، تو بودهای.
آقا! حالا میشود یکی از موکبهایی را که میخواهی نورانی کنی به حضورت، به من نشان بدهی؟!
شبت بخیر دلخوشی همیشگیام!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
هدایت شده از 🌼تبسم خوشبختی🌼
🍃بهترین همسفر
کم میشود که ما تنهایی به زیارت اربعین برویم. حال و هوای زیارت اربعین گویی به جمعی زیارت رفتن است. تو هم مثل مایی آقا!؟ تنها میروی به زیارت یا با ملازمانت؟ کسی غیر از ملازمانت را همراه خود میبری؟ اگر آری، میگذاری تو را بشناسند یا نه؟ میشود بگویی ملاک انتخابت چیست؟ من باید چه کار کنم تا توفیق همراهی با تو را داشته باشم؟ التماس میکنم به اندازۀ فاصلۀ دو عمود توفیق همراهی بده به من. نه، به اندازۀ یک قدم. بگذار در نامۀ عملم بنویسند: همراهی با ولی خدا در مسیر کربلا!
شبت بخیر بهترین همسفر!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@tabasomekhoshbakhty
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
🍃قشنگ ترین آرزو
میزبانانِ زائران اربعین، لباسهایشان را میگیرند و با عشق، آنها را میشویند و خشک میکنند و به زائران برمیگردانند. زائران، شرمگین میشوند و میزبانان، پر از شادی و سرور.
آقا! عیبی که ندارد در خیالم بشوم آن میزبانی که لباسهای تو را تحویل میگیرد و شُسته برمیگرداند؟ عیبی دارد؟
لباسهای تو اگر به دست من بیفتد، من با اشکهای شوقی که مثل باران میبارد آنها را خواهم شست. شاید هم فرشتهها مسیر جویهای بهشتی را به سوی زمین کج کنند تا لباسهای تو را در با آبهای بهشتی بشویم. کسی را در شستن لباسهای تو شریک نخواهم کرد. حتی اگر فرشتهها هم به زمین بیایند و التماس کنند، فقط اجازه میدهم تماشا کنند، همین.
شب و روز با این آرزو زندگی میکنم که یک روز میرسد و تو میهمانم میشوی و من خادمت. چه آرزوی قشنگی!
شبت بخیر قشنگترین آرزو!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃شفای عالم
میزبانان زائران اربعین، حسابی مهمانشان را شرمنده میکنند؛ از بس که برایشان سنگ تمام میگذارند. سفره که پهن میکنند به قدری غذا میگذارند که زائر سیر سیر شود و از سر سفره بلند شود.
آقا! من میدانم که تو کمخوراکی؛ ولی اگر میزبانت شدم، بگذار چند برابر آنچه میخوری در برابرت بگذارم. من به غذایی که به دهان تو متبرک شده محتاجم. مگر نمیگویند ته ماندۀ غذای مؤمن شفاست؟ و آیا روی زمین از تو مؤمنتر کسی هست؟ پس بگذار با ته ماندۀ غذایت، خودم شفا پیدا کنم و بانی شفای مردم گرفتار شوم. ته ماندۀ غذای تو، شفای دردهای جسم و جان ماست. ما همه غرق دردیم و محتاج درمان، و چه دارویی لذیذتر و شیرینتر از ته ماندۀ غذای تو؟!
شبت بخیر شفای عالم!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃جان و دلم
یک روز میروم در مسیر زائران اربعین، خانهای میخرم به این امید که شبی میزبان تو در آن خانه باشم. روی در و دیوار خانهام پرچم یاحسین میزنم طوری که چشمت به هر کجا از خانهام که افتاد، عکس نام حسین در آینه نگاهت منعکس شود.
روضهخوان به خانهام میآورم که هر وقت دلت گرفت، برایت روضه بخواند؛ هر روضهای که تو خواستی و هر طور که دلت خواست، بخواند.
اما آقا! صبح که شد، چگونه تو را بدرقه کنم؟ مگر میشود شبی میزبان تو بود و صبح از تو دل کَند؟ من آن شب تا به صبح مینشینم و رو به آسمان نگاه میکنم و التماس میکنم که آفتاب دیرتر از همیشه به آسمان بیاید. به او خواهم گفت خورشیدی در خانۀ من طلوع کرده و نیازی نیست که او به آسمان بیاید.
اگر خورشید راضی نشد که دیرتر بیاید و نتوانستم تو را راضی کنم که دیرتر بروی، وقتی که رفتی خودم از دنیا میروم. دل کندن تو، مساوی با جان کندن است، شک ندارم.
شبت بخیر جان و دلم!
#اربعین #محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🚨 نکته مهم
هر سال بعد از ماه #محرم و #صفر، مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سیدالشهدا علیه السلام می فرمودند:
🕊کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می خرند ، چند روزی بال و پرش رو می بندند ، روی پشت بام خونه بهش آب و دانه میدن ، بعد چند روز بال و پرش رو باز می کنند ، و پروازش میدن،
اگه اون کبوتر رفت و مجدداً برگشت روی همون پشت بام نشست ، میگن هنر داره و رگه داره ، اما اگه برنگشت و رفت ،
روی پشت بام کس دیگه ای نشست ، میگن بی هنر وبی رگ بود !
(آهای مردم آهای جوان ها ، محرم و صفر گذشت)
توی این دو ماه امام حسین(علیه السلام ) ماها رو خرید ، بال وپرمون رو بست پیش خودش نگه داشت
در این دو ماه میهمان امام حسین(علیه السلام ) بودیم
و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین(علیه السلام ) بود و در واقع از آب و نان امام حسین(علیه السلام ) خوردیم ،حالا بعد دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم ،نکنه که بی هنر و بی رگ باشیم ، بریم روی بام کس دیگه بشینیم ، نکنه نان ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ،
بیایید به امام حسین(علیه السلام )یه قول بدیم ،
قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر #امام_حسین(علیه السلام ) باشیم
وفقط واسه اون پرواز کنیم،
وفقط روی پشت بام اون بشینیم.
#امام_حسین