#لذت_بندگی ۱۶ #مبارزه_بانفس ۴ 【انتخاب ارزشمند】 🌷 بسم الله الرحمن الرحیم🌷 یه سوال همین اول بحث گناه چطور به وجود میاد؟ 🤔🤔 ببینید رفقا گناه اینجوری بوجود میاد 👈با انتخاب های بد و نامناسب ⛔️👆 گناه یعــــــنی👈 انتخاب نامناسب پس ما باید طبق این مساله یه سوال اساسی رو جواب بدیم ✅✅ خب اون سوال مهم و اساسی چی میتونه باشه؟؟ اون سواله اینه👇👇👇 انتخاب های ما چه زمانی ارزشمند میشوند؟؟ (یعنی مناسب هستند) برای پاسخ به این سوال مهم زندگی بشر، 👈باید حالت های مختلف انتخاب ها رو بررسی کنیم.👌 (انتخابات مجلس و .... رو نمیگیم، ذهنتون اون سمتا نره😊)

بذارید یه سوال دیگه بپرسم آیا بنظر شما انتخاب ها بین خوب و بد هستش؟؟ ببینید رفقا👇 👈انتخاب های ما زمانی که "بین بد و خوب" باشه ارزشمند نمیشه.😊 چرا حاج اقا؟؟؟ صبر کن عزیزم، الان میگیم چرا بین بد و خوب نیست😊 👈چون هر آدم عاقلی میدونه که👈 "باید خوب رو انتخاب کنه". این که هنر نیست.☺️ یه نکته دیگه رو هم دقت کنید 👈 انتخاب ها باز هم بین "خوب و خوب تر" هم نیست. 😳 چرا؟؟؟؟ 👈چون حیوانات هم میفهمن که بین خوب و خوب تر باید خوب تر رو انتخاب کنن.😊 مثال میزنم، دقت کنید 👈شما جلوی یه مرغ یه مقدار غذای بد و یه مقدار غذای خوب بریز. 👌 حتما میره سراغ غذای خوب!!! پس بین خوب و بد نیست.❌ بین خوب و خوب تر هم نیست.❌ 👈بین بد و بدتر هم نمیشه.❌

چون حتی حیوانات هم میفهمن که نباید بدتر رو انتخاب کنن.😄 حــــــاج آقـــــــا! شما که همه ی حالت هاش رو گفتید؟!!! پس جواب چی میشه؟ 👌عزیزم، مشکل ما دقیقا همینه که هیچ شخصی نیومده به انسان ها بگه که 👈 "چه زمانی انتخاب هاشون ارزشمند میشه".✅ 👈بـــــابــــــا ما آدمیــــم. 👈آدم یعنی⇃⇂ "کسی که مدام انتخاب میکنه". 👈اونوقت این مسخره نیست که یک عمر مشغول انتخاب باشیم. اما دنبال این نریم که چطور میتونیم انتخابمون رو ارزشمند کنیم؟؟؟ 🤔🤔 👌و متاسفانه در نظام آموزشی ما هم هیچی در این زمینه دیده نمیشه. 👈 چه زمانی انتخاب های ما ارزشمند میشن؟ روش فکر کنید... ❇️💢❇️💢❇️💢 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم روزی خوبی داشته باشید یاعلی✋

🔅‼️🔅‼️🔆‼️ #تمثیل ۱۳ کفش 👠👞👢👡 🔶🔸 دیدید وقتی میخوایم کفش 👞👢جدید بگیریم... 🔻🔺 تو ذهنمون مدل های رنگارنگ میاد، 🍃🌺 وارد بازار که میشیم دیگه مدل کفش 👞👢از ذهن ما پاک میشند. ↩️چرا که تو بازار مدل ها جور واجور و 👠👞👢👡رنگارنگ تر دیدیم... ↩️ و انتخاب کردن برایمان سخت تر میشه🤔🤔؟؟ ♻️اگر به خریدمون دقت نکنیم، ناچاراً کفشی رو انتخاب میکنیم که، تنگ 👢 میشه، پا رو 👠 میگیره، زخمی👞 میکنه، و از پوشیدنش خسته میشیم. ↩️یا به سختی تحمّلش میکنیم. 😩 😫 🔷🔹 و یا میندازیمش یه گوشه ای....↪️ ♻️🔆ما میخوایم حداقل چند ماه یا 1سال و... بپوشیمش. 🌸این کفش یه مدت پا به پای ماست، و شبیه یه همسفر... ↩️پس باید کفش👟 👟 مناسب انتخاب کنیم، که بیشتر استفادش رو ببریم.✅ 💦ما انسان ها هم در دوست یابی همین مشکل رو داریم. 🔅دوستان ما مثلِ همسفر 👥 ما میمانند... 🔆باید در انتخابِ دوست دقت بیشتری بکنیم، چرا که گاهی ما با کسانی دوست میشیم که، 🌾 هیچ سنخیّتی با روحیّات ما ندارند ↪️ ↩️ و سبب میشن به مسیرِ دیگه ای بریم. 🍂 ⭕️ یعنی از راه راست، به راه کج کشیده بشیم.❌ رفیقِ بد 😠 😤 😡 انسان رو خسته 😩 میکنه، زده میشیم، و گاهی سعی میکنیم از خودمون دورش بکنیم، ⚠️️ یا هم تحمّل... 😩 👇👇👇👇 💠 تو کلام أللّه سوره ی مبارکه ی فرقان آمده که چنین افرادی، روز قیامت افسوس می خورند و میگویند: [یَوَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَخِذْ فُلانًا خَلِیلاً {27} فرقان] 💠 ای وای بر من؛ کاش فلانی را دوستِ خودم نگرفته بودم.😔 💢♻️💢♻️💢♻️💢 @TanhamasirLezatbandegi

🎵من لذت می‌خواهم! سئوال یک بیننده : چرا دین اینقدر جلوی #لذت های ما را در زندگی می‌گیرد ؟ 🔻خدا این همه لذت را برای ما آفریده! چرا استفاده نکنیم؟ #سمت_خدا #صوتی ۱ ---------------------------- 🌺تنها مسیر لذت بندگی @TanhamasirLezatbandegi

#خانواده_تربیت ۱۲ #انتخاب_همسر ۹ بسم الله الرحمن الرحیم دیشب عرض کردیم که در خواستگاری گفت و گوهایمان نباید بصورت تک کلمه ای و با بله و خیر باشه❌ بلکه بصورت مفصل باید باشه✔️ امشب به دو نمونه از سوالات که دختر و پسر از هم میپرسن رو اشاره میکنم البته بعنوان نمونه عرض میکنم که بتونید از این سوال ها الگو برداری کنید👌 مثلا فرض کنید پسری عقیده اش این است که باید حرف اول و اخر رو تو خونه خودش بزنه حالا درست و غلط این کار رو فعلا بحث نمیکنم👌 خب بنظر شما چجوری این سوال رو مطرح کنه؟؟؟ نمونه ی اول 👈 من اعتقاد دارم که حرف اول رو تو خونه باید مرد بزنه؛ آیا شما با این اعتقاد موافقید؟؟؟ تو این سوال دختر هم یا باید بگوید بله و یا خیر❌✔️ ولی تو نمونه ی دوم بصورت گفت و گو از هم سوال میکنن دقت کنید به این گفت و گو👇👇 پ: بنظر شما مدیریت خانه باید چگونه باشد؟؟؟ د:باید براساس مشورت و تفاهم پیش برود!! 👈امدیم و با گفت و گوی منطقی پیش نرفت اونوقت چی؟؟؟ ✔️بیشتر حرف میزنیم و با کسی که قبولش داریم مشورت میکنیم. 👈خب اگه این هم جواب نداد چی؟؟ بالاخره در مواقعی از زندگی حرف شما هم صحیح هست و حرف من هم صحیح هست اونوقت چکار کنیم؟؟ و................ ✔️✔️ یه مثال هم از طرف دختر براتون میزنم 👈فرض کنید دختری از این که همسرش با نامحرم گرم بگیره و مثلا خواهرانه با او رفتار کنه خیلی متنفر هست👌 حالا باید چجوری سوالش رو مطرح کنه؟؟ 👇👇👇👇 نمونه ی اول 👈 من از اینکه همسرم با دختران و زنان نامحرم چه فامیل و چه غیر فامیل بصورت باز و خودمونی برخورد کنه متنفرم❌!!! خب مسلما تو این نمونه ی اول به جواب اصلیش نخواهد رسید👌 ولی برای اینکه بخواهد جواب اصلی رو بگیره👌 این گونه بپرسد👈به نظر شما با توجه به این که آداب معاشرت حکم می کند انسان به گونه ای با دیگران برخورد کند که او رو متحجر و بی ادب نخوانند👌 👈حالا با این وجود یک مرد در ارتباط با نامحرم چگونه باید باشد؟؟ ✔️اگر این نامحرم دخترعموی شما باشد چی؟؟ 👌شما چه فرقی بین نامحرم فامیل و غریبه میذارید؟؟ 🌷بنظر شما بین این ها باید فرق گذاشت؟؟ ✅✅ ببینید اگه ما طبق نمونه های دوم سوال بپرسیم طرف مقابل هم متوجه موضع ما نمیشه و هم اینکه ما تونستیم نظرش رو بپرسیم👌👌 و برای این جور سوال پرسیدن نیز باید از قبل وقت بذاریم✔️✔️ 💫🌷🌷🌷🌷🌷🌷💫 وصلی الله علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم التماس دعا✋✔️

⏫⏬⏫⏬ #داستان_واقعی #فرار_ازجهنم #قسمت ۱۰ کابوس های شبانه ⛓ 🐢🕸🐢🕸🐢🕸 👈🏻اون دو تا رو هل داد و از پشت یقه سومی رو گرفت و پرتش کرد ... صحنه درگیریش رو توی یه تصویر مات می دیدم اما قدرتی برای هیچ کاری نداشتم 😣 🍃بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش اومدم ... دستبند به دست، زنجیر شده به تخت ... هر چند بدون اون هم نمی تونستم حرکت کنم ...⛓ 😣چشم هام اونقدر باد کرده بود که جایی رو درست نمی دیدم ...🕶 تمام صورتم کبودی و ورم بود ... یه دستم شکسته بود ... 🤕🤒 به خاطر خونریزی داخلی هم عملم کرده بودن 😭😭😭 🍃همین که تونستم حرکت کنم و دستم از گچ در اومد، منو به بهداری زندان منتقل کردن ...🏥 اونها هم چند روز بعد منو فرستادن سلولم 😣😣 🍃هنوز حالم خوب نبود ... 🤕سردرد و سرگیجه داشتم ...🤒 نور که به چشم هام می خورد حالم بدتر می شد ... سر و صدا و همهمه به شدت اذیتم می کرد ... مسئول بهداری به خاطر سابقه خودکشی می گفت این حالتم روانیه اما واقعا حالم بد بود 🤒😩 🍃برگشتم توی سلول، یه نگاه به حنیف 👨کردم ... می خواستم از تخت برم بالا که تعادلم رو از دست دادم ...🛏 بین زمین و هوا منو گرفت ... وسایلم رو گذاشت طبقه پایین ... شد پرستارم 😨 🍃توی حیاط با اولین شعاع خورشید حالم بد می شد ...🌞 توی سالن غذاخوری از همهمه ... با کوچک ترین تکانی تعادلم رو از دست می دادم ... ⭕️ من حالم اصلا خوب نبود ...♨️ جسمی یا روحی ... بدتر از همه شب ها بود🌌 سخت خوابم می برد ... تا خوابم می برد کابوس به سراغم میومد ... 🤖🤖 تمام ترس ها، وحشت ها ، دردها ... فشار سرم می رفت بالا... حس می کردم چشم هام از حدقه بیرون میزنه ...👀 دستم رو می گذاشتم روی گوشم و فریاد می کشیدم 😩😣😣 👤👤👤👤 👈ادامه دارد....👉 ‌ 🌸🍃🌸🍃 https://eitaa.com/TanhamasirLezatbandegi