بسم الله الرحمن الرحیم در تاریخ داریم که در زمان صدر اسلام غلام سیاهی بود به نام رباح که غلام یکی از اربابان سنگدل بود. ارباب و اطرافیا ن او، رِباح را به خاطر پذیرش اسلام، رنج می دادند و به جهت دوستی با علی ع می آزردند. سختگیری آن ها نسبت به این غلام باصفا به جایی رسید که او را تحت فشار سخت قرار داده تا جایی که با لب تشنه جان سپرد. روزی پیامبر ص در مدینه کنار اصحاب حضو ر داشتند، ناگهان چشمشان به جنازه ای افتاد که چند نفر آن را بر دوش گرفته و به سوی قبرستان برای دفن می بردند . پیامبر ص از صاحب جنازه اطلاع یافت، صدا زد جنازه رو به طرف من بیارید تشییع کنندگان جنازه را به محضر پیامبر ص آوردند حضرت علی ع به پیامبر ص عرض کرد: هذا رِباحٌ بَنی النَّجّار، مااَرنی قَطك اِلّا قالَ: یا عَلی إنّی اُحِبّک این جنازه رِباح غلام طایفه بنی نجّار است، همیشه هرگاه مرا می دید می گفت ای علی! من تو را دوست دارم

پیامبر ص دستور داد، پیکر آ ن غلام را غُسل دادند و با پیراهنی از پیراهن های خودش او را کفن کردند، سپس جنازه را تشییع نمودند، ناگاه مسلمانان تشییع کننده صیحه مرموز و اسرار آمیزی از آسمان شنیدند علت آن را از پیامبر ص پرسیدند، آ ن حضرت در پاسخ فرمود این صیحه، صدای فرشتگان تشییع کننده است که آن ها هفتادهزار دسته اند و هر دسته آن ها را هفتاد هزار نفر تشکیل می دهد و همه آن ها آمده اند و جنازه را تشییع می کنند جنازه را آوردند تا اینکه در کنار قبر نهادند، پیامبر ص به درون قبر رفت، در میان لَحَد قبر خوابید، سپس از میان قبر بیرون آمد و جنازه را در میان قبر نهاد و سپس قبر را با خشت ها پوشانید در آن هنگام که پیامبر ص، رِباح را در میان قبر نهاد، به ناحیه سر رِباح رفت و اندکی توقف کرد و سپس به ناحیه پا آمد و پشت به قبر نمود حاضران از علت آن همه احترام و بزرگداشت پیامبر ص نسبت به رِباح پرسیدند و آن حضرت به همه سؤال ها جواب داد، از جمله پرسیدند: چرا شما که در کنار سرش بودید، به کنار پایش آمدید و پشت به قبر کردید؟ پیامبر ص فرمودند: در کنار سرش حوریان بهشتی، همسران آن غلام را دیدم که با ظرف های پر از آب نزد رباح آمدند ، چون او تشنه از دنیا رفت، آن ها آب آوردند تا به او بنوشانند و من دیدم او در زندگی مرد غیوری بود و ناموس های او نزدش آمده اند، پشت به آن ها کردم که به ناموس های او نگاه نکرده باشم. از همه جالبتر اینکه پیامبر ص به حضرت علی ع رو کرد و فرمود وَالله مانالَ ذلکَ إلّا بِحُبِکَ یا عَلیّ

سوگند به خدا، این غلام به این همه مقامات نرسید، مگر به خاطر دوستی و محبتی که به تو داشت ای علی ! یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امی گوئیا هیچ نه همی به دلم بوده نه غمّی بابی انت و امّی شب بیست ویک ماه مبارک است امشب هم دارد تمام می شود معلوم نیست دیگر سال آینده زنده باشیم و امشب را درک کنیم یا نه؟ به خداوند عرضه بداریم خدایا اگر با همه اشتباهات وگناهانی که انجام داده ایم اما عشق و محبت امیرالمومنین ع در دل داریم بخاطر همین عشق و محبت است این جا دور هم جمع شدیم خدایا به حق اول مظلوم عالم روز به روز عشق ومحبت مولا وبچه هاش را در دل ما زیاد بفرما.

قرآن ها را مقابل صورت باز کنیم و همه با من زمزمه کنند #اَللَّـهُمَّ_اِنّي_اَسْئَلُكَ_بِكِتابِكَ_الْمُنْزَلِ_وَما_فيهِ_وَفيهِ_اسْمُكَ_الاَْكْبَرُوَاَسْمآؤُكَ_الْحُسْني_وَمايُخافُ_وَيُرْجي_اَنْ_تَجْعَلَني_مِنْ_عُتَقآئِكَ_مِنَ_النّارِ،

خدایا؛ از تو درخواست میکنم به حق کتاب نازل شده ات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت و نام های نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امید بخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهی😭 سپس هر حاجت که داری بخواه قرآن ها را روی سر بگذارید و با هم تکرار کنیم :

اَللَّـهُمَّ بِحَقِّ #هذَا الْقُرْآنِ، وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فيهِ، وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ

خدایا؛ به حق این قرآن و به حق کسی که آن را بر او فرستادی و به حق هر مؤمنی که او را در قرآن ستودی و به حق خود بر آنان، پس احدی شناساتر از تو به حق تو نیست👌

عطا کردی خطا کردم، خطا کردم عطا کردی وفا کردی جفا کردم، جفا کردم وفا کردی تو بی شرمی ز من دیدی و بر رویم نیاوردی ز عبد بی حیای خود حیا کردی حیا کردی مرا هر لحظه زنجیر گناهی بود بر گردن تو خواندی و مرا از آتش دوزخ رها کردی

ده مرتبه َ #بِكَ يااَللهُ جل جلاله

خدایا به حق این قرآن امسال را سال ظهور امام زمان قرار بده برویم درخانه پیامبر ص مهربانی پیامبری که رحمت العالمین بود خیلی برای هدایت امتش زحمت کشید اما این مردم جواب این همه زحمات و مزد رسالتش را چگونه دادند؟ اهل بیتش ع را به شهادت رساندند .

ده مرتبه #بِمُحَمَّد صلی الله علیه و آله وسلم

خدایا به حق پیغمبرت که این شب قدر ما را با پیامبر و اهل بیتش محشور بگردان. دردم مداوا می شود با گفتن یک یا علی عقده ز دل وا می شود با گفتن یک یا علی سرتاسر روی زمین بهتر ز فردوس برین از لطف زهرا می شود با گفتن یک یاعلی

آی عاشقا ومحبین امیرالمومنین ع که امشب آمدید برای اول مظلوم عالم اشک بریزد مثل امشبی مولای غریب ومظلوم ما بعد از همه رنج وغصه هایی که در طول عمرش کشید بعد از ۲۵ سال خانه نشینی که کشید بعد از همه زخم هایی که به جسم و دل آقا زدند بعد از یک عمر درد ودل با چاه های نخلستان ها مثل امشبی به شهادت رسیدند وآسمانی شدن اما عزیزان این نکته را بدانید امیرالمومنین ع امشب به شهادت نرسید

علی ع آن زمانی شهید شد که پهلوی فاطمه اش را بین در و دیوار شکستند آن زمانی شهید شد که فاطمه اش را سیلی زدند. حقش نبود خانه او شعله ور شود مادر، ندیده کودک خود بی پسر شود حقش نبود چل نفر دوره اش کنند زیر لگد حوریه بی بال و پر شود حقش نبود شعله بگیرد به چادرش باید براش آتش در بی اثر شود

ده مرتبه #بِعَليٍّ علیه السلام

خدایا به حق غربت و مظلومیت امیرالمومنین نسل در نسل ما را عاشق و ارادتمند علی و بچه هایش قراربده

ده مرتبه #بِفاطِمَةَ سلام الله علیها

سلام ما به تو و دل شکسته تو مزار بی حرم و بقیع بسته تو ز کودکی شده خون دل مطهر تو که پیش چشم تو زد عدو به مادر تو یا امام حسن ع قربان غریبی و مظلومیت بشوم آقا بمیرم برای آن لحظاتی که دیدی آن ملعون به مادرت سیلی زد بزارید روضه امام حسن ع را از زبان خود آقا بخونیم

دیدم درخانه آتش گرفته آتش سرراه مادرگرفته دیدم درآن کوچه چه وحشیانه قنفذ تو را می زد با تازیانه

ده مرتبه #بِالْحسَنِ علیه السلام

هر کسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین هر کسی گم میشود راه میکند پیدا حسین دست گیری میکند از عاشق بی دست و پا مینشاند نوکر آلوده را بالا حسین بر کسی دلبسته ام که دل نبسته بر کسی از همه دل کنده ام در این جهان الّا حسین

ده مرتبه #بِالْحُسَيْنِ علیه السلام

خدایا به حق ابی عبدالله مرگ ما را در مجالس ابا عبدالله قرار بده احترام تو را سلام نبود حق تو کوچه های شام نبود هیچ جایی برای حال شما بدتر از مجلس حرام نبود گریه کردی صدا زدی ای کاش هیچ سنگی به روی بام نبود

دل ها را بفرستیم قبرستان بقیع کنار چند مزار خاکی بدون زائر؛ بدون سایبون؛ آن جا کنار مزار زین العابدین قرآن به سر بگیریم همان آقای مظلومی که وقتی ازایشان سوال کردند کجا بیشتر از همه جا به شما سخت گذشت سه مرتبه فرمودند: الشام الشام الشام، سوال کردند بیشتر مصائبی که برای شما پیش آمد در کربلا اتفاق گفت چطور می فرماید الشام؟ حضرت فرمود: به این دلیل که ما را به بازار برده فروشان بردند به ما زخم زبان زدند گفتند اینها خارجی هستند