eitaa logo
|| بِیتُ البیـوتْ ||
78 دنبال‌کننده
34 عکس
36 ویدیو
0 فایل
تب کردهٔ عشقیم و مشتاقان خاکیمـ ما و دوا و مرحمی جز یار؟ جز یار؟! || کـانالِ مثلا شخصی || https://abzarek.ir/service-p/msg/1999758 ناشناسم☝️
مشاهده در ایتا
دانلود
ماییم و سینه‌ای که بود آشیان آه ماییم و دیده‌ای که بود آشنای اشک🙃 رهی معیری
دردم به جان رسيد و طبيبم پديد نيست دارو فروش خسته دلان را دكان كجاست خواجوى‌كرمانى
بر سرم پیچید آخر دود سودای ‌کسی ورنه عمری بود کا‌ین دیوانه بی‌دستار بود... بیدل دهلوی آخی
نام من، به غلط هم دهن نسازد تلخ همان که یاد لبش نقل محفل است مرا🥲 صائب دهنش سرویس
ز خاک کوی تو پرواز مشکل است مرا صائب
به محفلی كه تويی، بس ‏كه رفته‌ام از خويش گمان برند حريفان كه جای ما خالی‌ست ابوالحسن‌شیرازی
چو گردم تنگدل، شرح غمت هم با غمت گویم که در شرعِ محبت کفر باشد مَحرمی دیگر! عرفی شیرازی بله داداچ
می‌کند وعدهٔ دیدار به فردا، امروز یار، دانسته که امروزِ مرا فردا نیست... راقم‌مشهدی
مرا به سینه ز عشقت هزار پاره دلی‌ست که چون لباس گدایان هزار پیوند است... سراج‌الدین اظهری
مرگ هم عرصه‌ی بایسته‌ای از زندگی است کاش شایسته‌ی این خاک‌سپاری باشم... محمدعلی بهمنی شادی روح مرحوم بهمنی صلوات بفرستید
|| بِیتُ البیـوتْ ||
مرگ هم عرصه‌ی بایسته‌ای از زندگی است کاش شایسته‌ی این خاک‌سپاری باشم... محمدعلی بهمنی شادی روح مرحو
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟ که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب محمدعلی‌بهمنی ره
چو گردم تنگدل، شرح غمت هم با غمت گویم که در شرعِ محبت کفر باشد مَحرمی دیگر! عرفی شیرازی به به حاجی به به
گر یار مرا با من مسکین نظری نیست ما را گله از بخت خود است از دگری نیست... کمال خجندی
هر کس که عاشق نیست پس اصلا چرا زنده ست یا چه جوابى میدهد فردا به وجدانش لطیفیان غزل کامل
عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد من رند و سه وجب زلف پر از فر چه شود؟! حسین ساعدی
هدایت شده از علی مقدم
شنیدم که شبی از کوچه‌ ما هم گذر کردی از آن شب سخت می بوسم زمین این حوالی را
هدایت شده از علی مقدم
وقتی تو نیستی، دگران را چه فایده؟!💔
به‌هجر زنده ام! آیینه پیش من مگذار جدا ز یار به خود روبرو شدن ستم است🥲 بیدل‌دهلوی
|| بِیتُ البیـوتْ ||
وقتی تو نیستی، دگران را چه فایده؟!💔 #عاصی_خراسانی
در چشم من چو آتش وادی شب وصال نزدیک می‌نمایی و دوری چه فایده... سلیم تهرانی
ْْْ ْْْ چو کامم بی‌تو گردد تلخ، شیرین سازم از مرگش که صد ره این حیات از کندن جان تلخ‌تر باشد... اوحدی‌حسینی
من از یادِ تو نادانسته هم بیرون نیارم رفت که می‌‌ترسم کُنی دانسته از خاطر فراموشم فیاض لاهیجی ما مثه هم نیستیم
مرگ است آخرکار عبرت‌نمای هستی غیر از عدم‌که خندد بر روزگار عنقا داداشم بیدل