چه در دل دارم از عشقش؟ حیا ای کاش بگذارد
که گویم با لبش این راز را ... آهسته آهسته..
محمدعزیزی
بر خیالِ ما هم از محنت جراحتها رسید
کی سر راحت برای خواب بگذاریم ما ...
معنی زنجانی
وقت مرگ✌️🏻
|| بِیتُ البیـوتْ ||
و به همین زودی دارم از دوری میمیرم آقای اباعبدالله...🥺
هلاک یک نظر از چشم نیمهخواب توایم
به حال ما نظری کن، که ما خراب توایم
شهید هلالیجغتایی
یک نفر با او بگوید آه من دنبال اوست
دلبری بسیار کرده کاش دل کم بشکند
آرششفاعی
به جانان حال دل گفتن چه حاجت عشقبازان را
چو بیماری که میباشد طبیب او پرستارش
تاثیرتبریزی
در جریانه✌️🏻
گفتمش: تا ديدمت عقل و دل و دين باختم
گفت: ديگر؟ گفتمش: ديگر نمیدانم چه شد..
مجذوبتبریزی
به به
صافدل را از گرانجانان کجا نقصان رسد
قدر گوهر نشکند گر پُر کنی دریا به سنگ...
مظفر حسینمیرزا
عااالی👏🏻
ماییم و سینهای که بود آشیان آه
ماییم و دیدهای که بود آشنای اشک🙃
رهی معیری
دردم به جان رسيد و طبيبم پديد نيست
دارو فروش خسته دلان را دكان كجاست
خواجوىكرمانى
بر سرم پیچید آخر دود سودای کسی
ورنه عمری بود کاین دیوانه بیدستار بود...
بیدل دهلوی
آخی
نام من، به غلط هم دهن نسازد تلخ
همان که یاد لبش نقل محفل است مرا🥲
صائب
دهنش سرویس
|| بِیتُ البیـوتْ ||
نام من، به غلط هم دهن نسازد تلخ همان که یاد لبش نقل محفل است مرا🥲 صائب دهنش سرویس
همان که نقش مرا می زند به تیر از دور
به هر طرف که روم در مقابل است مرا...
به محفلی كه تويی، بس كه رفتهام از خويش
گمان برند حريفان كه جای ما خالیست
ابوالحسنشیرازی
چو گردم تنگدل، شرح غمت هم با غمت گویم
که در شرعِ محبت کفر باشد مَحرمی دیگر!
عرفی شیرازی
بله داداچ
میکند وعدهٔ دیدار به فردا، امروز
یار، دانسته که امروزِ مرا فردا نیست...
راقممشهدی
مرا به سینه ز عشقت هزار پاره دلیست
که چون لباس گدایان هزار پیوند است...
سراجالدین اظهری
مرگ هم عرصهی بایستهای از زندگی است
کاش شایستهی این خاکسپاری باشم...
محمدعلی بهمنی
شادی روح مرحوم بهمنی صلوات بفرستید
|| بِیتُ البیـوتْ ||
مرگ هم عرصهی بایستهای از زندگی است کاش شایستهی این خاکسپاری باشم... محمدعلی بهمنی شادی روح مرحو
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
محمدعلیبهمنی ره
چو گردم تنگدل، شرح غمت هم با غمت گویم
که در شرعِ محبت کفر باشد مَحرمی دیگر!
عرفی شیرازی
به به حاجی به به
گر یار مرا با من مسکین نظری نیست
ما را گله از بخت خود است از دگری نیست...
کمال خجندی
هر کس که عاشق نیست پس اصلا چرا زنده ست
یا چه جوابى میدهد فردا به وجدانش
لطیفیان
غزل کامل
May 11
عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد
من رند و سه وجب زلف پر از فر چه شود؟!
حسین ساعدی
هدایت شده از علی مقدم
شنیدم که شبی از کوچه ما هم گذر کردی
از آن شب سخت می بوسم زمین این حوالی را
#عاصی_خراسانی