♨️گریه نظامیان تیپ گولانی رژیم صهیونسیتی پس از عملیات پهپادی حزبالله
✍گفته بود زیاد گریه خواهید کرد!
روح سید مقاومت در اتاق عملیات حضور دارد...
@beneshanha
اونقدر خندیدم دل درد گرفتم.
دیشب حزب الله غذاخوری سربازای سگیونیست رو زده
اسم عملیاتم گذاشته شام آخر😂🤣
⚘ بسم رب الشهدا و الصدیقین ⚘
🕊 خلاصه ای از زندگی شهید محمد رضا آل مبارک :
🥀حضور در جبهه در سن ۱۶ سالگی 🥀
✍ محمد آل مبارک برادر شهید ، درباره نحوه به جبهه رفتن محمدرضا این گونه توضیح میدهد :
" محمدرضا متولد ۱۳۴۵ و فرزند بزرگ خانواده بود که در سن ۱۶ سالگی با رضایت کامل پدر و مادر به جبهه رفت ،
و در بار دوم حضور خود در جبهه برای دفاع از وطن به مقام والای شهادت نائل شد "
✍محمدرضا در دوره دبیرستان تحصیل میکرد و جزو درسخوانها و از انسانهای بسیار مظلوم بود ،
ما " هفت هشت برادر " بودیم که خیلی فضول و پر سروصدا بودیم و در محله " یوسفی اهواز " زندگی میکردیم ،
✍ وقتی محمدرضا شهید شد ، کسی نمیدانست فرزند خانواده آلمبارک است ، وقتی به درجه شهادت نائل شد ، دوستان و همسایهها میپرسیدند که مهدی (برادر بزرگتر من) یا محمد (خود من) شهید شده است ؟ که وقتی عکس شهید را دیدند باورشان نمیشد که این شهید متعلق به خانواده ما باشد .
🥀شهادت در سال ۶۱ و عملیات محرم🥀
✍ آلمبارک ادامه میدهد : محمدرضا متولد ۲۸ صفر است که در سال ۶۱ و در عملیات محرم و شب اربعین شهید شد .
✍ آن زمان من عضو " پایگاه بسیج آیتالله شفیعی " بودم و محمدرضا نیز عضو " گردان کربلای همین پایگاه " بود ،
🥀جدا شدن سر از بدن
هنگام شهادت🥀
✍آلمبارک برادر شهید ، به سالهای بسیار دور برمیگردد و از چگونگی به شهادت رسیدن محمدرضای ۱۶ ساله اینگونه میگوید :
" آن موقع ماه محرم بود و کسانی که شاهد شهادت برادرم بودند میگویند که محمدرضا آن روز روزه بوده است . در سنگر، کلاس قرآن در حال برگزاری بود که با توجه به پر بودن سنگر، محمدرضا کنار درِ سنگر مینشیند و گویا گلوله ۱۰۶ که روی جیپ قرار میگیرد پس از شلیک از سوی دشمنان به صورت مستقیم به سر محمدرضا اصابت میکند و سر او از تنش جدا میشود "
✍جالب این است که محمدرضا پیش از رفتن به جبهه به مادرم میگوید که " من رفتنی هستم و شهید میشوم و بهگونهای هم شهید میشوم که دیدن پیکرم ناراحتت میکند " البته او بارها به خانوده گفته بود که در شهادت بدنش تکهتکه خواهد شد ،
🥀خبر شهادت
توسط صادق آهنگران 🥀
✍ وی درباره آن روزی که خبر شهادت محمدرضا به خانواده اطلاع داده میشود این گونه توضیح میدهد :
" آن زمان گروههایی برای خبررسانی وجود داشت که خبر شهادت فرزندان خانوادهها را اطلاعرسانی میکردند . زمانی که " آقای صادق آهنگران " که جزو همین گروهها بود ، به خانه ما آمد تا خبر شهادت محمدرضا را به پدرم بدهد ، پدرم در خانه نبود و به مسجد رفته بود . مادر در منزل را باز میکند و حاج آهنگران تاکید دارد که خبر را به پدرم بگوید که مادرم میگوید چیزی شده که به او میگویند خیر . ولی وقتی مادرم متوجه گروه اطلاعرسانی شهادت میشود ، از آقای آهنگران میپرسد محمدرضا شهید شده است ؟ آقای آهنگران میگوید محمدرضا کمی زخمی شده است .
مادر می گوید " محمد رضایم شهید شده "
و بغض و اشک های حاج صادق که سوز و نوا را از استادی به بزرگی حاج حسین درس گرفته است ، تنها پاسخ است ،
مادر هم درس آموخته مکتب زینب است ،
محکم می ایستد روبروی حاج صادق و می گوید گریه نکن مادر ،
" دیشب در خواب دیدم که سر محمد رضایم را دادند دستم و گفتند :
این سر را بگیر و شست و شویش کن ، و من سر محمد رضایم را گذاشتم روی پایم و با گلاب شستم .... "
@beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹
🥀 سر شهیدی که
سه ماه نزد پدر ماند 🥀
⚘ بدن تکهتکه به خوزستان رسید اما سَر ...
وی ادامه میدهد :
" آن زمان تنها بدن تکهتکه محمدرضا به خوزستان برمیگردد و سرش به دست ما نمیرسد و استان به استان میچرخد . آن موقع با توجه به اینکه به صورت همزمان تشییع ۱۵ شهید انجام میشود ، بزرگترین تشییع شهدا انجام شد .
به هر حال بدن بیسر برادرم در روز اربعین تشییع شد .
البته هفت روز پس از خاکسپاری نیز در حالی که پدرم سر مزار محمدرضا نشسته بود ،
" فَک محمدرضا را به پدرم تحویل میدهند و بعد هم فَک را کنار پیکر بیسر به خاک میسپارند .
یعنی تا اینجا پیکر محمدرضا برای بار دوم به خاک سپرده شده است "
🥀رسیدن سر به تن پس از ۷ سال 🥀
⚘محمد آلمبارک ، از رسیدن سر به تن پس از هفت سال میگوید :
" سر محمدرضا پس از هفت سال و انجام آزمایشات DNA برگردانده میشود .
" شبانه سر محمدرضا را به پدرم تحویل میدهند که پدرم نیز دو تا سه ماه یعنی تا زمانی که اجازه نبش قبر گرفته شود، سر شهید را بدون اطلاع ما و مادرم، در کمد نگهداری میکند " واقعا سخت است برای پدر و مادری که سر بریده فرزندش را تحویلشان بدهند .
به هر حال پدرم برای اینکه اعضای خانواده شوکه نشوند ، حرفی در این خصوص به ما نمیگوید ولی در این مدت شبها با محمدرضا در اتاق درددل میکرده و ما نیز احساس میکردیم که پدرم روز به روز در حال تحلیل رفتن است "
@beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹
🥀 شهیدی که طی ۷ سال ،
۳ بار دفن شد 🥀
⚘آرام گرفتن سر کنار بدن ⚘
⚘وی به زمان نبش قبر و قرارگرفتن سر کنار بدن تکهتکه شهید اشاره میکند و ادامه میدهد :
" پدرم میگوید زمانی که نبش قبر صورت گرفت و سر بریده محمدرضا کنار بدنش قرار گرفت ، دیدم که هنوز لباسهای محمدرضا پس از هفت سال به همان صورت قبل است و انگار همین دیروز به خاک سپرده شده بود و این یعنی پیکر محمدرضا برای سومین بار خاکسپاری شد "
" پدرم میگوید زمانی که میخواستند بدن محمدرضا را به خاک بسپارند به آن عطر زدیم و هنگام نبش قبر نیز باز بوی همان عطر به مشامم رسید . پدر تا اینجای کار هم به هیچ کدام از اعضای خانواده حرفی نزد و ما بعد از ۲ سال از زبان آیتالله موسویجزایری متوجه این قضیه شدیم "
برادر این شهید میگوید : پدرم با توجه به اینکه بدن محمدرضا تکهتکه شده بود و سرش نیز مثل امام حسین (ع) شهر به شهر چرخید ، خانه ویلاییمان را به آقا ابا عبدالله حسین (ع) اهدا کرد و در سال ۸۴ خانه ویلایی محل سکونتمان تخریب و به حسینه آلمبارک تبدیل شد .
تاکنون نیز مراسمهای باشکوهی در این حسینه برگزار شده است . از جمله این برنامهها برگزاری ۶۰ شب روضه محرم و صفر است "
@beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹
🥀وصیتنامه آغشته به خون 🥀
⚘محمد آل مبارک برادر شهید که طلبه است ، درباره وصیتنامه این شهید نیز توضیح میدهد :
" وصیتی که در جیب برادر شهیدم بود ، آغشته به خون بود و قابل خواندن نبود . البته جملاتی مثل این که " خیالتان راحت باشد نمازهایم را خواندهام " مشخص بود ،
نماز شب محمدرضا قطع نمیشد و مطمئن هستیم که نمازی هم به گردن او باقی نمانده است .
او اغلب به پشت بام میرفت و نمازش را با آرامش میخواند ، بیشتر مواقع هنگام اذان ظهر و مغرب نیز روی پشت بام میرفت و اذان میگفت "
🥀آرامش عجیب محمدرضای ۱۶ ساله 🥀
⚘وی درباره خصوصیات اخلاقی این شهید میگوید :
" از خصوصیات این شهید آرامش عجیبی بود که در تمام شهدا دیده میشد .
او خیلی مسائل را بزرگ نمیکرد و به طور مرتب در حال کمک به خانواده بود ، از دیگر خصوصیات اخلاقیاش کریم بودن او بود . محمدرضا از منبع درآمدش برای ما که برادران کوچکترش بودیم ، خامه و رولت میخرید و این کار او در خانه معروف بود ، با توجه به اینکه پدر ما بیشتر در جبهه یا آموزش مداحان بود ، محمدرضا فرزند بزرگ خانواده برای ما مثل پدرمان بود "
🌹روحش شاد و یادش گرامی باد🌹
🕊برای شادی روح شهدا صلوات 🕊
🥀 اللهم صل علی محمد و آل محمد🥀
⚘اللهم عجل لولیک الفرج ⚘
@beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹
23.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ۵ سال بعد از روایت حاج قاسم، هویت فرمانده حزب الله که در مکاشفه حضرت زهرا(س) را دید مشخص شد
🔹شهید #حاج_علی_کرکی از فرماندهان مطرح حزب الله بود که در جریان حمله جنگندههای صهیونیست در کنار شهید سید حسن نصرالله به شهادت رسید.
🔹فیلمی از شهید کرکی در جمع اعضای حزب الله منتشر شده که به بیان خاطره ای از جنگ ۳۳ روزه و ملاقات با حضرت زهرا (س) در حالت مکاشفه می پردازد.
🔹این همان خاطره معروفی است که شهید حاج قاسم سلیمانی در گفتگویی در سال ۱۳۹۸ درباره جنگ ۳۳ روزه به آن اشاره میکند. البته آن موقع مشخص نبود که کسی که حاج قاسم دارد تجربه مکاشفه او را عنوان می کند حاج علی کرکی، فرمانده شجاع حزب الله است.
شادی روح پاک شهدا صلوات 🌷
@beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹
#نکته_مهدوی
خوشا به حال اونهایی که کارهاشون رو به امام زمان میسپارن
رفیق
هر جا گیر کردی
هر جا درمونده شدی
هر جا کار برات سخت شد
امام زمان عج رو صدا کن
و از حضرت حجت عج بخواه که بهت کمک کنه
اونموقع متوجه میشی که چطور یهویی مشکلاتت یکی پس از دیگری حل میشه
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 فرزند استاد فاطمی نیا (ره ) میگوید ؛
شبی عبای پدرم به هنگام خواب روی مادرم بود ..
وقتی خواستیم به سمت مسجد برویم پدر بی عبا آمد که مادر بیدار نشود ..
گفتم ؛ آبرویت ؟؟
گفت؛ آبرویی که بخواهد با بهم خوردن آرامش مادرت برود بگذار برود .
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا🌹