ساعات آخر شب ، یک ساعت قبل از طلوع فجر توسّل به حضرت زهرا (علیه السلام ) : به جهت رحمت و مغفرت .
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ ،حَبِیبَةِ حَبِیبِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ،الَّتِی انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، اللَّهُمَّ کُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا،وَ کُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلَادِهَا،اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِیلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْکَرِیمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى،فَصَلِّ عَلَیْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا خَدِیجَةَ الْکُبْرَى،صَلَاةً تُکْرِمُ بِهَا وَجْهَ أَبِیهَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْیُنَ ذُرِّیَّتِهَا،وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلَام ".
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
ياداوري🌹
اين ذكر قبل از خواب معادل هزار ركعت نماز است 👇
" يٓفْعٓلُ الله ما يٓشاءُ بقُدْرٓتِهِ ويٓحْكُمٰ
ما يُريدُ بِعِزٓتِهِ "
📕مستدرك وسايل الشيعة ج١ص٣٣٩
باب ده حديث ٢١
@beneshanHa
التماس دعا
#ازدواج_شهدا
❤️💍❤️💍❤️💍❤️💍❤️💍❤️💍
من و حمید به کمترین چیزها راضی بودیم؛ به همین خاطر بود که خریدمان، از یک دست آینه وشمعدان و حلقه ازدواج بالاتر نرفت! برای مراسم، پیشنهاد کردم غذا طبق رسم معمول تهیه شود که به شدت مخالفت کرد!
گفت: « کیو گول می زنیم، خودمون یا بقیه رو؟ اگر قراره مجلسمون رو این طوری بگیریم، پس چرا خریدمون رو اونقدر ساده گرفتیم؟! مطمئن باش این جور بریز و بپاش ها اسرافه و خدا راضی نیست. تو هم از من نخواه که برخلاف خواست خدا عمل کنم.» با این که برای مراسم، استاندار، امام جمعه و جمعی از متمولین کرمان آمده بودند، نظرش تغییری نکرد وهمان شام ساده ای که تهیه شده بود را بهشان داد!
حمید می گفت: «شجاعت فقط توی جنگیدن و این چیزها نیست؛ شجاعت یعنی همین که بتونی کار درستی رو که خلاف رسم و رسومه، انجام بدی.»
(راوی: همسر سردارشهید حمید ایرانمنش)
✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇 👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹 یازهرا 🌹
#حاشیه_دیدار
🔴یکی از حواشی دیدار رهبر انقلاب با خانواده های شهدای مدافع حرم
🔹... در همین بین، یکی از گوشهی مجلس آقا را صدا میکند؛ متوجه نشدم با چه خطابی بود؛ چیزی شبیه «حبیب آقا!» آقا سرش را برمیگرداند طرف صدا؛ از بستگان شهید امجدیان است؛ با همان حالت صمیمانه و روستایی به آقا میگوید:
- ما، هم داماد شهید بودیم و هم همرزم شهید!
- رهبر با خنده و بذلهگویی میگوید:
«خب، حالا چی چی میگی؟!»😊
- یک هدیه هم به ما بدید!
«-بله، حتماً!»
- اجازه هست بیام جلو؟
«بله، بفرمایید!»
آقا آغوشش را برای همرزم شهید باز میکند؛ او هم جلو که میرسد، خم میشود و در گوش آقا میگوید:
- ما ایندفعه مجروح شدیم ولی نتونستیم شهادت رو درک کنیم. دعا کنین که ایندفعه...
بغضش میگیرد و نمیتواند ادامه دهد؛
آقا میگوید:
«دعا نمیکنم که شهید بشید. دعا میکنم که انشاءالله موفق به جهاد در راه خدا شوید.»
"دعا کنید که امام علی (علیهالسلام) ما رو بهعنوان مدافع ناموسش قبول کنه"
🔸آقا کمی چهرهشان تغییر میکند؛ گویی بزرگی الفاظ، ایشان را متأثّر کرده؛ میگویند: «انشاءالله»
@beneshanHa