خلاصه ای از زندگی شهید محسن حججی : شهید محسن حججی در ۲۱ / ۴ / ۱۳۷۰ در شهرستان نجف آباد اصفهان به دنیا آمد ، ✍ حجت الاسلام مصطفی حسناتی این طور خانواده شهید را توصیف می کند : رشد این شهید در خانواده ای علمی بوده و خاندان حججی معروف هستند ، آیت الله حججی در زمان رضاخان بیشترین خدمت را به منطقه اصفهان داشت ، زمانی که حجاب از سر زنان و عمامه از سر علما برمی داشتند ، این عالم ربانی در گوشه و کنار دست افراد مستعد را می گرفت و به حوزه می برد ، ✍ وی پس از سپری کردن دوره تحصیلات مقدماتی و هنرستان ، موفق به اخذ مدرک دیپلم از شاخه کاردانش شد ، ✍ و نهایتا دانش خود را تا مقطع کاردانی رشته " تکنولوژی کنترل " از مرکز آموزش علمی کاربردی " علویجه " ارتقا داد ، ✍ و سال ۱۳۸۵ محسن حججی در موسسه تربیتی فرهنگی " شهید احمد کاظمی " ( از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ) حضور پیدا کرد ، ✍ شهید حججی از اعضای فعال این موسسه و فعالان ترویج و تبلیغ کتاب و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس بود ، که اقدامات جهادی را در اردوهای سازندگی برای خدمت به مردم مناطق محروم انجام می داد ، ✍ در سال ۱۳۹۳ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد ، و پس از آن به لشکر زرهی ۸ نجف اشرف پیوست ، ✍ در تاریخ ۱۱ / ۸ / ۱۳۹۱ در نمایشگاه دفاع مقدس که در نجف آباد برپا شده بود ، شهید محسن حججی با زهرا عباسی همکار می شود و همین آغازی می شود برای آشنایی و ازدواج ، و به قول همسر محسن ، شهدا واسطه آشنایی این دو بودند ، ۱۱ آبان ۱۳۹۱ خطبه عقد جاری و محسن در سن ۲۱ سالگی داماد می شود ، ✍ و دو سال بعد در مرداد ۱۳۹۳ مراسم عروسی برگزار می شود ، ✍ و ۲۵ سال بیشتر نداشت که پدر شد ، ۲۴ / ۱ / ۱۳۹۵ اولین و آخرین فرزند محسن به دنیا آمد ، اسمش را " علی " می گذارند ، ✍ شهید در فایل صوتی وصیتش این گونه به تنها بچه اش خطاب می کند : سلام علی آقا ، سلام باباجان ، سلام پسر گلم ، چند کلمه ای هم می خواستم با تو حرف بزنم ، ببخشید که بابا جان در سن کودکی رهایت کردم و رفتم ... اسمتت را گذاشتم علی تا مولا و پیشوایت ، الگویت علی ( ع ) شود ... می خواهم طوری علی وار ( ع ) زندگی کنی که یکی از سربازان امام زمان ( عج ) شوی ... ✍ شهید محسن حججی که از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود ، اولین بار قبل از محرم سال ۱۳۹۴ برای دفاع از حرم عقیله حضرت زینب ( س ) داوطلبانه به کشور " سوریه " رفت ، ✍ و مدت ۴۵ روز در جبهه های حق علیه باطل جنگید ، و پس از بازگشت از این کشور ، مجددا در ۲۷ / ۴ / ۱۳۹۶ به سوریه اعزام شد ، ✍ که در۱۶ / ۵ / ۱۳۹۶ در عملیاتی در گذرگاه مرزی الولید ، منطقه مرزی بین سوریه و عراق ، توسط نیروهای داعش به اسارت در آمد و پس از ۲ روز ۱۸ / ۵ / ۱۳۹۶ به دست آنان سر از بدنش جدا شد و شهید شد ، ✍ و در سن ۲۶ سالگی به قهرمان شماره یک ایران تبدیل شد و مدال نمایندگی شهدا را بر گردن بریده اش انداخت ، ✍ مراسم تشییع جنازه شهید محسن حججی ، در تاریخ ۵ / ۷ / ۱۳۹۶ در پایتخت ایران برگزار گردید ، بسیاری از مقام های ارشد جمهوری اسلامی ، نظیر علی و صادق لاریجانی ، روسای مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه ، در این مراسم حضور پیدا کردند ، علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نیز قبل از مراسم تشییع جنازه در جمع اعضای خانواده محسن حججی و در کنار تابوت او حضور پیدا کرد ، همچنین پیکر شهید حججی در تاریخ ۴ مهر در مشهد و حرم علی بن موسی الرضا ( ع ) و در تاریخ ۶ مهر در اصفهان و نجف آباد تشییع و خاکسپاری شد ، ✍ برای او ارامگاهی در نجف آباد تدارک دیده شد و امروز نیز بدل به مکانی برای گرامی داشت یاد او شده است ، آرامگاه شهید حججی که در میان مدفن برخی از رزمندگان شهر نجف آباد بنا شده است ، با تجمع زیاد مردم روبرو بوده است ، 🌹 روحش شاد و یادش گرامی باد و راهش پررهرو 🌹

برادر عزیزم : اگر روزی مرا در لباس شهادت دیدی آن لحظه ایی را به یاد بیاور که اباعبدالله بر بالین عباس ابن علی حاضر شد و داغ برادر کمرش را خم کرد ... مبادا ناسپاسی کنی ، مبادا به هدیه ایی که تقدیم اسلام کرده اید شک بیاورید ... خواهران خوبم : لحظه وداع با شما و مادرم و پدرم مرا به یاد آن لحظه ایی انداخت که اهل حرم حضرت علی اکبر را راهی میدان جنگ می کردند ، پس اگر من هم رو سفید شدم ، غم و غصه و ناله خود را فدای علی اکبر کنید و مبادا داغ خود را ، از داغ اهل حرم بیشتر بدانید ... پسر عزیزم ، علی جان ...‌ ببخشید اگر قد کشیدنت را ندیدم و مرد شدنت را نظاره نکردم ... سعی کن راه مرا ادامه بدهی ... سعی کن کاری کنی که سرانجام آن به شهادت ختم شود ... پدر و مادر همسر عزیزم ... همیشه شما را همچون پدر و مادر واقعی خودم می دانستم و خوشحال ام که سرنوشتم با حضور در خانواده شما رقم خورد ... به شما هم جز صبر و تحمل چیز دیگری سفارش نمی کنم ، همیشه یاد داشته باشید ، علی اکبر حسین هم تازه داماد کربلا بود ... از همه می خواهم این روسیاه را حلال کنید ، اگر حقی از کسی ضایع کردم ، اگر غیبتی پشت سر کسی کردم ، اگر دلی را رنجاندم ، اگر گناهی از من سر زد ، حلالم کنید ... اگر شهید شدم تا جایی که اجازه داشته باشم ، شفیعتان خواهم بود ، اما چند وصیت کلی : از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است ، از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم ، روز به روز حجاب خود را تقویت کنید ، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند ، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه نامحرمی شود ، مبادا چادر را کنار بگذارید ... همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید ، همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید ، آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند : غصه حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز ... از همه مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید ، همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید ... خودتان را برای امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است ، همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شما به خیر ختم می شود ... مقداری حق الناس به گردن دارم که عاجزانه می خواهم برایم ادا کنید ... یک میلیون تومان به مادر بزرگ پدری بدهکارم ، مقداری بدهی به برادر محسن همتی بابت محصولات فرهنگی و کارهای دیگر بدهکارم ، ۳۲ هزار تومان به اضافه مقداری سربند به پایگاه شهدای بنیاد امیر آباد بدهکارم ، اگر برایتان مقدور بود به مقدار یک ماه نماز و روزه برایم ادا کنید کا اگر خدایی ناکرده گهگاهی از روی خطا نمازی قضا کردم و یا روزه ایی از دست دادم جبران شود ... اللهم عجل لولیک الفرج اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه والمخامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه ، آمین محسن حججی ( ۲۷ / ۴ / ۱۳۹۶ )

࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐ ⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘ خلاصه ای از زندگی شهید غلامعلی رجبی : ⚘السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ( ع ) آن شب توی همان صحن همیشگی که به امام رضا ( ع ) توسل می کرد ، با مولا قرار گذاشت چهارده قدم به سمت ضریح بردارد و با هر قدم یک بیت برای آقا امام رضا ( ع ) بگوید ، قدم برمی داشت ، اشک هایش می ریخت و زیر لب زمزمه می کرد : قربون کبوترای حرمت قربون این همه لطف و کرمت از روزی که با تو آشنا شدم مورد مرحمت خدا شدم گفته ایی هر کی بیاد به پابوسم تو گرفتاری بدادش می رسم منم امروز به زیارت اومدم به امیدی در خونه ات اومدم گفتی هر کی بیاد به دیدنم من میام سه جا بهش سر می زنم توی قبرم رضا جون منتظرم که بزاری کف پاتو رو سرم از گناه بال و پرم سوخته شده چشم من به حرمت دوخته شده ... ⚘ شاعر این اشعار کسی نیست جز یکی از ذاکران و مداحان اهل بیت ( ع ) ، شهید غلامعلی جندقی معروف به رجبی ، که در تاریخ ۱۰ / ۴ / ۱۳۳۳ ، در محله خیابان " آذربایجان ، تهران " در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد ، ✍ پدر وی " حاج حسن " از اساتید برجسته " اخلاق و عرفان " زمان خود بود ، اهتمام ویژه ای در تربیت فرزندان خود ورزید ، ✍ شهید غلامعلی جندقی ( رجبی ) ، بنا بر راهنمایی ها و تربیت پدر بزرگوارش " مداحی اهل بیت ( ع ) " را از همان سنین نوجوانی آغاز و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدا ، وی توانست در این عرصه سریع رشد نماید ، تا بدانجا که از سبک ها و اشعار وی مداحان برجسته بسیاری استفاده می نمودند ، ✍ وی با انتخاب شغل " معلمی " راه پدر بزگوراش را ادامه داد ، و در مدت عمر کوتاه خود توانست تاثیرات به سزایی بر اطرافیان خود به ویژه جوانان بگذارد ، ✍ شهید غلامعلی رجبی ، با مسجد و هیات انس فراوانی داشت به طوری که حتی مراسم عروسی خود را در " زینبیه " برگزار می کند ، ✍ تربیت نسل جوان در محیط مسجد و مدرسه ، شهید غلامعلی رجبی را از حضور در جبهه های حق علیه باطل باز نداشت ، 🥀 شهیدی که برات شهادتش را از امام رضا ( ع ) گرفت 🥀 ⚘و سرانجام شهید غلامعلی جندقی ( رجبی ) ، در تاریخ ۵ / ۵ / ۱۳۶۷ ، در عملیات " مرصاد " با ذکر " یا زهرا ( س ) ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد ⚘ ✍ مزار این شهید بزرگوار در " گلزار بهشت زهرا ( س ) " در ( قطعه _ ۲۹ ، ردیف _ ۵ ، شماره _ ۱۱ ) واقع است ، 🌹روحش شاد و یادش گرامی باد🌹 🕊 برای شادی روح شهدا صلوات 🕊 🥀اللهم صلی علی محمد و آل محمد🥀 ⚘ اللهم عجل لولیک الفرج ⚘

࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐ ⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘ 🥀 خصوصیات اخلاقی شهید 🥀 ✍ شهید غلامعلی رجبی ، شهرت را در آسمانها می خواست نه روی زمین ، و از تظاهر و شهرت طلبی بیزار بود و خواهان شهرتی جادوانه و ابدی از خداوند متعال و ائمه معصومین بود " ✍ شهید رجبی می گفت : هر کس در روی زمین در حال راه رفتن است ، از صدقه سر حضرت زهرا ( س ) است ، هر کجا هستی ، سر سفره حضرت زهرا ( س ) هستی ، ✍ میگن تو سخت ترین عملیات های جنگ وقتی کار حسابی به مشکل برمیخورد ، همیشه این رمز " یا زهرا ( س ) بود که گره گشا کلید فتح بود ، شک نکنید تو میدون جنگ آخرالزمان هم کلید فرج رمز " یا زهرا ( س ) " است ، و شهید غلامعلی ، تمام عمر مهمان خوان حضرت مادر بود و با ذکر او به شهادت رسید ، ✍ شهید راضی نبود غذای هیئت حاضری تهیه شود ، می گفت غذایی که در دیگ امام حسین توسط نوکر امام حسین و با روضه امام حسین ( ع ) پخته شود کجا ، غذای حاضری که معلوم نیست چگونه پخته می شود کجا ! توجه ایشان به ریزترین مسائل نشان از معرفت ایشان بود ، ✍ برای خدا کار می کرد ، نیت اش برای اهل بیت بود ، شهید اهل ریا و خودنمایی نبود ، یک بار به او گفته بودند " این کلید ماشین و خانه را بگیر به شرط اینکه قول بدهی مداح ثابت جلسات هفتگی ما بشوی " به بهانه مشورت با پدرش بیرون آمده بود ، گفته بود " چون در مجلس امام حسین حرف پول وسط آوردند دیگر اگر کلاههم آن سمت بیفتد بر نمی گردم " ✍ در یکی از مراسم ها ، بعد از جلسه صاحب خانه از شهید غلامعلی گلایه کرد بود که چرا بیشتر و بهتر از فلانی نخواندی ؟! ایشان گفتند : هیئت جای کشتی گرفتن مداحان نیست ، بلکه محل ادب است ... 🥀 هدیه به شهید 🥀 ✍ بهترین هدیه برای من اشک چشم برای امام حسین ( ع ) است ، اگر گاهی در هیات ها یک قطره از اشک برای ارباب را به من هدیه کنید ، از همه چیز برایم بالاتر است ، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمی فروشم ، 🌹روحش شاد و یادش گرامی باد🌹 🕊 برای شادی روح شهدا صلوات 🕊 🥀اللهم صلی علی محمد و آل محمد🥀 ⚘ اللهم عجل لولیک الفرج ⚘

࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐ ⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘ 🥀 وصیت نامه شهید 🥀 ⚘ به خون خویش نویسم به روی سنگ مزارم که من به جرم محبت قتیل خنجر یارم ربًنا فاغفرلنا ذُنوبَنا و کفًر عنًا سیًئاتنا و تَوفًنا مَعَ الابرار ربًنا اِنًنا سَمعنا مُنادیا یُنادی للایمان اَن آمنو بربًکُم فامنًا تَجدهُ عونا لَکَ فی النَوائب ناد علیًا مَظهر العجائب بِولایتکَ یا علیًُ یا علیًُ یا علیًُ کُل هَمً و غَمً سَیَنجلی اینجانب غلامعلی جندقی وصیت می کنم که همه آشنایان ، دوستان ، پدر و مادر ، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد ، مرا در هیئت فراموش نکنید ، در مجلس ختم و غیره ، و فقط و فقط روضه حضرت ابا عبدالله ( ع ) خوانده شود ، روضه برای امام حسین ( ع ) عمری است مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئت ها ، مانوس بوده ام و اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و با روحم به شما سر بزنم ، فقط دوست دارم در هیات ها و روضه ها شرکت کنم ، مرا فراموش نکنید مخصوصا در محرم ، شب ها و صبح ها از اربابم می خواهم اجازه دهد من به هیات بیایم و شما را هم سفارش می کنم به عزاداریها که بلا را دفع می کند و اشک بر حسین ( ع ) کلید پیروزی است ، دفاتر شعرم و کتابهای روضه و شعرم مال غلامرضا برادرم که در هیات بخواند ، التماس دعا دارم ، برادران عزیزم مخصوصا غلامرضا ، شما را به خدا در هیئت یاد من باشید و من قول شفاعت به شما می دهم ، و در خاتمه از دوستان و آشنایان همگی خداحافظی نموده و حلالیت می طلبم ، و بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین ( ع ) است ، اگر گاهی در هیئت ها یک قطره از اشک برای اربابم را به من هدیه کنید ، از همه چیز برایم بالاتر است ، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمی فروشم ، به امید دیدار شما در قیامت غلامعلی جندقی رجبی اندیمشک ( ۴ / ۵ / ۱۳۶۷ ) 🌹روحش شاد و یادش گرامی باد🌹 🕊 برای شادی روح شهدا صلوات 🕊 🥀اللهم صلی علی محمد و آل محمد🥀 ⚘ اللهم عجل لولیک الفرج ⚘

🌷 شهید حجت الله رحیمی: همه ی گلوله های جنگ نرم #خمپاره_شصته، نه سوت داره نه صدا . وقتی می فهمیم اومده که می بینیم : فلانی دیگه #هیئت نمیاد، فلانی دیگه #چادر سرش نمی کنه. 🌹🍃🌹🍃

در آن سرای وحشت و زمانی که اعمال من بررسی می‌شد متوجه شدم باد گرم و سوزانی از سمت چپ من می وزد! هر بار که وضعیت اعمال من بد بود، سوزش این بار بیشتر از قبل میشد. اما یک نکته را فهمیدم، دست و صورت و سینه من نمی سوخت!! آنجا فهمیدم که حرارت جهنم با محل اشک و سینه زدن برای سیدالشهدا کاری ندارد... 📙سه دقیقه در قیامت. اثر گروه شهید هادی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

🔴 نذر عباس 🔹 روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا ➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف شهید صدرزاده 💐ایشان از عاشقان شهید ابراهیم هادی بود و بارها کتاب سلام بر ابراهیم را تهیه و به دوستانش هدیه میداد.

🔹 اشک قیمتی است ✍ زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را می دیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما... این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود. همه جای بدنم می سوخت، #بجز صورت و سینه و کف دستهایم! برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟! لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم. من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) اشک می ریزی، قدر این #اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت می‌فهمیم. پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت السلام گریه می کردم. اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمی‌سوزد! 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

بار گناهان دیگران رو به دوش نکش!