eitaa logo
نشان از بی نشان ها
492 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
30 فایل
جان به هر حال قرار است که #قربان بشود... پس چه خوب است که قربانی #جانان بشود... انتقاد و پیشنهادات خود رو با ما در میان بگذارید👇👇👇 @BeneshaN63 @beneshanyazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از هم جدا شدن، فکرکردن شهید شده، ناگهان همو پیدا کردن... اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ببین چه فکر حجابشه👏👏 @beneshanha 🌹یازهرا 🌹 ای کاش این همه شهید هم خواب بود و همه رو اینجور در آغوش عزیزانشون میدیدیم😔😔😔
تو بیمارستان داشتن پانسمان داداشمو عوض میکردند بهم گفتن برو یه گاز از پرستار بگیر و بیا هیچی دیگه ....... 😏 حالا دارن پرستاره رو پانسمان میکنن 🤕 به نام بهترین محافظ به نام خالق زینب به نام خدا‌وند عزیز سلام میلاد پرستار کربلا، عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز ارزشمند پرستار را محضرتان تبریک عرض می کنم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسی که یک شبانه روز پرستاری بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل علیه السلام محشور می کند. چنین انسانی مثل برقی نورانی از صراط عبور می کند و کسی که در برطرف کردن نیازهای مریض تلاش کند و نیازهای او را برآورد، همانند روزی که از مادر متولد شده است، از گناهان پاک می شود. پرسیدند یا رسول الله حتی اگر بیمار از نزدیکان انسان باشد حضرت فرمودند چه بهتر کسانی که در رفع نیاز نزدیکان خویش تلاش می کنند بیشترین و ارزشمندترین پاداش را دارند. بحار ج 73 ص 368 علامه طباطبایی صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان فرمودند حاضرم 70 سال عبادت خود را با ثواب یک شب پرستاری از بیمار عوض کنم یعنی تا این حد کار پرستار ارزشمند هست. امیدوارم قدر کار خود را بدانند و در خدمت بیشتر به انسانها تلاش کنند. ⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️ @beneshanha 🌹یازینب🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موسیقی چگونه سبب جذب جنّ و آلودگی‌های ماورائی می‌گردد؟ ‼️اعترافات یک ساحر: اگر شخصی که موسیقی گوش می ‌دهد می‌دید که چه تعداد جنّ (شیاطین) در اطراف او هستند دیوانه می شد. ⚠️توضیح: موسیقی از هر نوعش سبب جذب جنّ می‌شود؛ و این به ذات موسیقی برمی‌گردد که ابتدا در هنگام پخش، شنونده را گرم می‌کند اما اثری که باقی می‌گذارد سردی است؛ مثل آتش که گرما ایجاد می‌کند؛ اما نتیجه آن خاکستر سرد است.(جنیّان به سردی گرایش دارند)؛نوع موسیقی آرام یا تند در بدن اثرش کم و زیاد می‌شود که در اصطلاح طبیّ به این نوع موارد و تمام موارد اعتیاد آور می‌گویند گرم اول و سرد آخر! مانند چای قهوه و مواد مخدر و... @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
اهتزاز پرچم فلسطین در دبیرستان دانش قم 😁تصحیح می‌کنم؛ دبیرستان فرمونت کالیفرنیا (: @beneshanha
🔸 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی می‌گذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی کچل نیست، تو اشتباه می‌کنی . دوستش فکر می‌کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده چشم ‌هایش از خنده به اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو کچلی؟ من نمی‌دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی زن ایرانی بهتره یا زن اروپایی؟🤔🤷🏻‍♂️ اینو گوش کنید و لطفا بفرستید برای دختران نوجوانی که مود انقلاب دارند. ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
نشان از بی نشان ها
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_ششم وقتی لاغرمی شد ، مادرم ناراحت می شد .. ولی می دیدی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 درمجالسی که می رفتیم و او نبود ، باز دلتنگی خودش را داشت..💔 به هرحال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده وحلاوت ان را حس کرده باشد ، درنبودش خیلی بهش سخت می گذرد.. در زمان مرخصی اش ، می خواست جور نبودش را بکشد. سفره می انداخت ، غذامی اورد ، جمع می کرد ، ظرف می شست ، نمی گذاشت دست به سیاهو سفید بزنم... می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می زد. مهارت خاصی دراین کار داشت و اتوکشی هیچ کس را قبول نداشت😐 همان دوران عقد یکی دو بار که دید چندبار گوشه دستم را سوزاندم ، گفت: ((اگه تو اتو نکنی بهتره!))😅 مدتی که تهران بود ، جوری برنامه ریزی می کرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش. از بین دوستاش فقط با یکی رفیق گرمابه وگلستان بودند و رفت امد داشتیم.. می شد بعضی شب ها همان جا می خوابیدیم و وقتی هم هر دونبودند ، بازماخانم ها باهم بودیم😁 راضی نمی شدم دوباره مادر شوم .. می گفتم:((فکرشم نکن! عمرا اگه زیربار بچه و بارداری برم!)) خیلی روضه خواند . میگفت : ((الان تکلیفه آقا گفتن بچه بیارید)) ومی خواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم کند! بهش گفتم:((اگه خیلی دلت بچه می خواد ، می تونی دوباره ازدواج کنی!)) کارد بهش می زدی ، خونش درنمی‌آمد . می گفت:((چندسال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟!)) به هرچیزی دست زد که نظرم راجلب کند ، امافایده نداشت! نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود ، نه از نظر روحی امادگی اش را داشتم. سر امیر محمد پیر شدم😣 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 آدم می تواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کندرچون خوب می شود ، اما زخم زبان ها را نه ..💔 زخم زبان به این زودی ها تسکین پیدا نمی کند. برای همین افتاد به ولخرجی های بیجا و الکی .. فکر می کرد با این کارها نگاهم مثبت می شود‌. وضعیت مالی اش اجازه نمی داد ، ولی می رفت کیف و کفش مارک دار و لباس های یکدست برام می خرید ، اما فایده ای نداشت.. خیلی بله قربان گو شده بود😐 می دانست که من باهیچ کدام از این ها قرار نیست تسلیم شوم.. دیدم دست بردارنیست ، فکری کردم وگفتم شرطی جلوی پایش بگذارم که نتواند عمل کند... خیلی بالا پایین کردم ، فهمیدم نمی تواند به این سادگی ها به دلیل موقعیت شغلی اش سفر خارجی برود. خیلی که پاپی شد ، گفتم:((به شرطی که من رو ببری کربلا!))☺️ شاید خودش هم باورش نمی شد محل کارش اجازه بدهند ، اما آن قدر رفت وامد که بلاخره ویزا گرفت. مدتی باهم خوش بودیم. باهم نشستیم از مفاتیح ، آداب زیارت کربلا را دراوردیم. دفعه اولم بود می رفتم کربلا😍 خودش قبلا رفته بود. آنجا خوردن گوشت را مراعات می کرد ونمی خورد. بیشتر با ماست سالادوبرنج واین ها خودش را سیر می کرد. تبرکی های سنگ حرم را خریدیم.❤️ برخلاف مکه ، نه رفتیم بازار و نه خرید .. وقت نداشتیم و حیف مان می امد برای بازار وقت بگذاریم . می گفت:((حاج منصور گفته توی کربلا خرید نکنید.اگه خواستین برین نجف!)) از طرفی هم می گفت: ((اکثر این اجناس تهران هم پیدا می شه ، چرا بارمون رو سنگین کنیم؟)) حتی مشهد هم که می رفتیم ، تنها چیزی که دوست داشت بخریم ، انگشتر و عطر بود. زرشک و زعفران هم می آمد تهران می خرید. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدیده مزخرفی به نام حجاب استایل که این روزها عین قارچ توی اینستاگرام پُر شده @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️برندهای حامی رژیم صهیونسیتی در ایران! 🔹با اسرائیل در خود ایران بجنگید...ای کاش باور میکردیم تلگرام و اینستا هم مال اسراییل هستن و پاکشون میکردیم پاک کنید ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
این متن عالیه و برای تربیت فرزندان مون خیلی خوبه و کمک می‌کنه 👇😉👇😉 ♦️"خدا در هر عصری حجتی دارد که با او به انسان احتجاج می کند" من سختی زیاد کشیدم تا تنها پسرم بزرگ شد هم مادر خانه بودم هم مرد خانه! شوهرم و دخترم سه سال مریض بودند و هردو در یک سال مردند. در کل شهر کرمان کسی را نداشتیم من بودم همین یک پسر، علی! میرفتم سر کوره آجرپزی و بعد از ظهرها که از سرکار برمی گشتم توان راه رفتن نداشتم و از خستگی از خدا می خواستم جان مرا هم بگیرد! حتی گاهی زندگی چنان سخت می شد که زیر باران و برف گدایی می کردم. علی که کوچک بود نمی گذاشتم بفهمد چه کار می کنم با خودم می گفتم این بچه گناهی ندارد و غصه می خورد. شب می گفت مامان! چرا پاهایت تاول زده؟ می گفتم چیزی نیست بخاطر سرماست مادر ! وقتی هیچ پولی نداشتم با یک نان سر می کردیم و گاهی یک نان را هم سه قسمت می کردیم تا در طول سه روز بخوریم. علی که بزرگ شد با اینکه در یک خانه خرابه زندگی می کردیم می گفت "مامان خدا داره ما رو امتحان می کنه باید صبر کنیم و شکر کنیم!" یک دست لباس داشت که وقتی می شستم تو سرما بدون لباس می ایستاد تا لباسش خشک شود می گفتم مادر سردت نیست؟ می گفت نه، کدوم سرما ؟! وقتی که می رفتم سر کار برای این که حتی همسایه ها هم نفهمند چیزی نداریم که بخوریم قابلمه ای آب میگذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند تا اگر همسایه ای آمد و چیزی آورد بگوید: نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان! کوچک بود هنوز یه روز که چیزی برای خوردن نداشتیم گفت: مادر! برویم نان بگیریم؟ با سرافکندگی گفتم مادر صاحب کار هنوز پول کارم را نداده است . گفت طوی نیست دیشب یک دانه خرما خوردم می توانم تحمل کنم... مستاصل آمدم در خیابان گفتم خدایا امروز یک لقمه نان گیر من می آید؟ برگشتم خانه دیدم نزدیک درب خانه یک کیسه نان هست برداشتم آوردم داخل... علی بعد از چند دقیقه امد گفت مادر بیا بخوریم... گفتم نگاه کردی تو کیسه چی بود؟ گفت خدا همین را برایم فرستاده! خودم رفتم پای کیسه دیدم نان ها از کپک سبز شده بودند! علی یک مقدارش را شسته بود و نشسته بود به خوردن ... علی که بزرگ شد جنگ شد می رفت در کارهای پشت جبهه کمک می کرد، به چشم حاج قاسم که فرمانده لشکر کرمان بود آمد و او را با خودش به جبهه برد و جزو فرماندهان محوری لشکر ثار الله شد و شهید شد... بعد شهادت علی کسی را نداشتم.. حاج قاسم برایم پسر شد، از سوریه زنگ می زد می گفت صدایت را شنیدم خستگیم رفع شد مادر ! صدایت را شنیدم ارامش پیدا کردم مادر ! یک شب ساعت ۲ نصفه شب تلفن خانه زنگ زد با ناراحتی گفتم کیست این وقت شب زنگ می زند؟ برداشتم، گفت منم قاسم! دلم تنگ شده برایت، از کربلا زنگ می زنم، به جایت زیارت کردم، برایت چه سوعاتی بیاورم؟ حاج قاسم همیشه می گفت: ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست! مادری که در عالم یک فرزند داشت و هیچ قوم و اقوامی نداشت و ندارد! زن زحمت کشیده سیه چرده پر از معنویتی که امروز افتخار شهر ماست او مادر شهید ماست که با کار در کوره های خشت مالی او را بزرگ کرد... حالا اما بی بی سکینه در کنار دو پسرش خوابیده است... علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی کیسه به دوش می گذاشت و درب خانه های نیازمندان می رفت و در جبهه مجاهدت حق بر علیه باطل به شهادت رسید امروز مزارش حاجت ها می دهد... و قاسم پسر دیگرش از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد و آرامش قلب بی بی سکینه است... بی بی اگر چه در این دنیا کسی را نداشت و ندارد ولی آنجا مادر لشکری از شهیدان راه خداست... هدیه به روح بی بی سکینه پاکزاد عباسی و فرزند شهیدش سردار شهید علی شفیعی فرمانده محور لشکر ثارالله و شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیهم بخوانید فاتحه ای همراه با صلوات ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
🛎لاشه پهپاد اسقاط شده آمریکایی هم وارد بازار شد🤣 @beneshanha
کشتی گلکسی لیدر بدون خط و خش ستون ها سالم بدون یک نقطه پوسیدگی 🤣🤣 @beneshanha
🇵🇸 🚨 محمد البخیتی ، از رهبران انصار الله یمن در واکنش به توقیف کشتی اسرائیلی: 🔴 ما از پاسخ دشمن نمی‌ترسیم ، ترس ما از عذاب الهی است اگر به کمک مردم غزه نیاییم. @beneshanha
📍‏کشتی‌های صهیونیستی از این به بعد مجبورن کل آفریقا رو دور بزنن 🥷برنده قطعی این ماجرا دزدان دریایی سومالی هستند 🤣 @beneshanha
😉اقا جان همینو پسند میکنین بزنیم اسقاطیل؟ 😄😄 @beneshanha
فرازی از وصیت‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی: سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم. ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 انیمیشن "بی‌گناه" 💔 🇪🇭 کودکان غزه مظلوم‌تر از همیشه 🇪🇭 🇪🇭👼 فرشته‌های مقاومت 👼🇪🇭 🎬 نذر هنری / نشر با شما روایتی کوتاه از سرگذشت کودکان بی پناه غزه 🔅باکیفیت: B2n.ir/Bi_Gonah 🆔 @AfandStudio
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۵ دقیقه از صحبت‌های سیدحسن نصرالله که لازمه روزی یک بار گوش کنیم. ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
نشان از بی نشان ها
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_هشتم آدم می تواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کندرچون خو
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 همه ی هم و غمش این بود که تا جایی که بدنمان می کشد ، در حرم بمانیم😍 زیارت نامه بخوانیم و روضه و توسل . سیری نداشت ... زمانی که اشکی نداشت ، راه می افتاد که برویم هتل. هتل هم می آمد که تجدید قوا کند برای دوباره رفتن به حرم .. در کاروان ، رفیقی پیدا کرد لنگه خودش.. هم مداح بود هم پاسدار! مداحی و روضه کاروان را دو نفری انجام می دادند ،ولی اهل این نبود ، که با کاروان و با جمع برود .. می خواست دو نفری باهم باشیم . می گفت :« هرکی کربلا میره ، از صحن امام رضا میره!»💛 قسمت شد خادم حرم حضرت عباس علیه السلام فیش غذا به ما داد .. خیلی خوشحال بودیم ، رفتیم مهمانسرای حضرت 😍 با خواهرم رفتیم برگه جواب آزمایش را بگیریم ، جوابش مثبت بود . میدانستم چقدر منتظر است... مأموریت بود . زنگ که زدم بهش گفتم ، ذوق کرد . میخندید 😅 وسط صحبت قطع شد .. فکر کردم آنتن رفته یاشارژ گوشی اش مشکل پیدا کرده . دوباره زنگ زد ، گفت : « قطع کردم برم نماز شکر بخونم!»✨ این قدر شاد و شنگول شده بود که نصف حرف هایم را نشنید 😉 خیلی انتظارش را می کشید.. در ماموریت های عراقی و سوریه لباس نوزاد خریده بود و در حرم تبرک کرده بود به ضریح ‌‌. در زندگی مراقبم بود ، ولی در دوران بارداری بیشتر... از نه ماه ، پنج ماهش نبود و همه آن دوران را خوابیده بودم .. دست به سیاه و سفید نمی زدم . از بارداری قبل ترسیده بودم . خیلی لواشک و قرء قوروت دوست داشتم تا اسمش میامد هوس می کردم. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 پدر و مادرم می گفتند : « نخور فشارت می افته! » اما محمدحسین برایم می خرید.. داخل اتاق صدایم میزد : « بیا باهات کار دارم!» لواشک و قره قوروتها را یواشکی به من می داد و با خنده می گفت : « زن مارو! باید مثه معتادا بهش جنس برسونیم ! » 😂 نمی توانستم زیاد در هیئت ها شرکت کنم . وقتی میدید مراعات می کنم ، خوشحال می شد و برایم غذای تبرکی می آورد 🙃 برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم می کرد . پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم. بعضی را خودش تنهایی می خواند 😂 زیاد تربت به خوردم میداد. به خصوص قبل از سونوگرافی و آزمایش ها.. خودش از کربلا آورده بود و می گفت : « اصل اصله!» اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم : امیرحسین در اصل ، امیرحسین اسم بچه اولمان بود . به پیشنهاد یکی از علمای تهران ، گذاشتیم امیرمحمد . گفته بود : « اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم ، خدانظر كنه و شفا بگیره ! » می گفت : « اگه چهار تا پسر داشته باشم ، اسم هرچهارتاشون رو میذارم حسین ! »😁 با کمک مادرم ، داخل ماشین نشستم . راه افتاد . روضه گذاشت ، روضه حضرت علی اصغر.. سه تایی تادم در بیمارستان گریه کردیم برای شیرخواره امام حسین (ع)💔 زایمانم در بیمارستان خصوصی بود .. لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق . به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمی زند.. برعکس ، روی پایش بند نبود ، هی قربان صدقه ام می رفت😂 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹