خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۱۴
🔴 کتابی که اشکم را با لذّت درآورد!
🔹سهشنبۀ گذشته، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، در مجلس منزلمان از نوجوانی پرسیدم که غیر از کتابهای درسی، دربارۀ چه موضوعی مطالعه میکنی؟ گفت: «رمان.»
🔸به او و حاضران دیگر گفتم: سالها پیش، بنده کتاب رمان شیرینی را عاریه گرفتم ـ نام امانتی که میتوان از آن استفاده کرد، «عاریه» است؛ نه «امانت». ـ و ساعتها از خواندن آن، لَذّت بردم و چقدر در میانۀ مطالعهاش گریه کردم!
🔹مدّتی پیش هم آن را برای فرزند بزرگم که نوجوان است، خریدم و او هم آن را خواند.
🔸نام این افسانۀ عاشقانه، «رؤیای نیمهشب» و نویسندۀ آن، آقای مظفّر سالاری است.
🔹بهتازگی فهمیدهام که این نویسنده، روحانی و استاد داستاننویسی است و یکی دیگر از کتابهای او به نام «قصّههای من و ننهآغا» (جلد ۱) را هم برای همان فرزندم خریده بودم و او آن را هم با لذّت خوانده است.
🔸بنده در نوجوانی، رمان جنایی و... هم خواندهام و رمانهای زیادی هم برای هیأت پیامآوران عاشورا که مدیرش بودم، تهیّه کردهام.
🔹امّا کسی که رمان میخواند، باید همیشه به این نکته توجّه داشته باشد که آنچه در رمان است، برآمده از «خیالپردازی» نویسنده است و لزوماً مطابق با «جورچینها و قواعد آفرینش» نیست و حتّی شاید بر خِلاف آنها باشد؛ پس مبادا خوانندۀ رمان، زندگی واقعی را با مطالب آن اشتباه بگیرد و بخواهد که بر پایۀ آن زندگی کند یا زندگیاش را با آن تطبیق دهد؛ وگرنه، ممکن است که هم خودش و هم دیگران را دچار مشکلات کند؛ برای همین نمیتوان کسی را به خواندن رمان توصیه کرد؛ مگر همراه با توجّهدادن او به این مسأله و... .
#رمان، #رؤیای_نیمه_شب، #قصه_های_من_و_ننه_آغا، #کتابخوانی، #مطالعه، #معرفی_کتاب
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2