🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: از کجا معلوم که زندگیِ پس از مرگ وجود دارد؛ در حالی که کسی آن را ندیده است؟
🔍 پاسخ:
اوّلاً: کسانی بودهاند که مردهاند و زندگیِ پس از مرگ را دیدهاند و دوباره زنده شدهاند؛
ثانیاً: ندیدن یک چیز، دلیل بر نبودن آن نیست؛ چنانکه ما دردها را حس میکنیم و میدانیم که وجود دارند؛ امّا آنها را نمیبینیم؛
ثالثاً: خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ و اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ دربارۀ زندگیِ پس از مرگ، فراواندرفراوان، سخن گفتهاند؛ پس آن، واقعیّت دارد؛ اگرچه فرضاً کسی ندیده باشد.
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای اعتقادی» دیگر:
http://benisiha.ir/22/
#برزخ، #بهشت، #دوزخ، #جهنم، #زندگی_پس_از_مرگ
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخنآوا موضوع: #حکومت_در_بهشت @benisiha_ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #حکومت_در_بهشت
🔸حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «اَلقُرّاءُ عُرَفاءُ اَهلِ الجَنَّة؛ قاریان قرآن، رئیسهای بهشتیهایند.»
🔸اگر میخواهی در بهشت حکومت داشته باشی، قرآن بخوان.
🔸دو تا چیز، ریاستِ در بهشت به تو میآورَد: قِرائت قرآن و اگر زیارت عاشورا را بخوانی، هر روز زیارت عاشورای کامل بخوانی برای خدا، حکومت میکنی در بهشتِ برزخ بر بهشتیها.
#برزخ، #بهشت، #حکومت، #زیارت_عاشورا، #قرائت_قرآن
@benisiha_ir
🔴 #داستان_جذاب
💠 #با_آرزوی_زیارت_کربلا_مُردم!
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹در تابستان سال ۱۳۵۴، یکی از علما نقل کرد که مرحوم پدرم همیشه میگفت: «تنهاآرزوی من زیارت امام حسین ـ علیه السّلام. ـ است.» و چند بار برای رفتن به کربلا پول جمع کرد؛ ولی چون روابط عِراق و ایران تیره بود، نتوانست مشرّف شود و آن پولها را برای ازدواج جوانان فقیر و... خرج کرد.
🔹او در اواخر عمرش سکته کرد و دیگر نمیتوانست حرَکت کافی داشته باشد و از این که به آرزویش نرسید، بسیار ناراحت بود.
🔹روزی که وصیّت میکرد، به من گفت: «اگر پس از من به کربلا رفتی، از طرف من هم امام حسین ـ علیه السّلام. ـ را زیارت کن و سلامم را به ایشان برسان.» گفتم: چَشم؛ شما هم پس از وفات، هرچهزودتر به خوابم بیایید و دربارۀ عالَم برزخ به من خبر دهید. او هم پذیرفت و پس از چند روز رحلت کرد.
🔹یک سال پس از وفاتش، او را در خواب دیدم؛ در حالی که بسیارشاد و همچون کسی بود که به آرزویش رسیده باشد و به سبب شادی، سر از پا نشناسد.
🔹به او گفتم: پدر! من یک سال برای دیدن شما در خواب، انتظار کشیدم. چرا در این مدّت به خوابم نیامدید؟ پاسخ داد: «فرزندم! چنانکه میدانی، من در دنیا همیشه آرزوی زیارت امام حسین ـ علیه السّلام. ـ را داشتم؛ امّا اختلاف دو کشور، مانع رسیدن من به آرزویم شد و من با این آرزو مُردم. همینکه روحم از بدنم خارج شد، به فرشتگان خطاب رسید که او با آرزوی زیارت گوشوارۀ عرش خدا، امام حسین ـ علیه السّلام. ـ ، جان داد؛ پس او را به کربلا ببرید تا به آرزویش برسد. فرشتهها مرا به آنجا بردند و من تا کنون با اشتیاق، مشغول زیارت آن حضرت بودم و نمیتوانستم از زیارت ایشان دل بکنم و به دیدار تو بیایم.»
🔹گفتم: پدر! گفته میشود که اختلافات دو کشور بهزودی برطرف و راه کربلا باز خواهد شد و اگر چنین شود، من هم به زیارت آن حضرت مشرّف خواهم شد و برای شما دعا خواهم کرد. پدرم گفت: «آری؛ امّا فقط تعداد کمی از ایرانیها، آن هم در ۷ یا ۸ و یا ۱۵ روز، به عراق راه خواهند یافت؛ سپس حکومت عراق راه را خواهد بست و بین دو کشور، جنگی برپا خواهد شد.»
🔹پس از این که بیدار شدم، تاریخ خواب و سخنان پدرم را یادداشت کردم. آنچه او گفت، اتّفاق افتاد و من بیشتر باور کردم که بعضی از ارواح، از برخی مسائل دنیا خبر دارند.
#برزخ، #خواب، #دفاع_مقدس، #رؤیای_صادقه، #زیارت_امام_حسین (علیه السّلام)
@benisiha_ir