eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
266 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان): 🌷 ! بر حقیقت آفرینش خدا خوب بنگر؛ به‌ویژه در شب‌. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 سالروز ولادت ـ علیها السّلام. ـ بر حضرت صاحب‌الزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ‌ و همۀ شما، دوستداران ایشان، مبارک باد. 💠 خوب است که اکنون به آن حضرت صلواتی هدیّه دهیم و سلامی عرض کنیم: اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا زَینَبُ الکُبری! 💠 برای مطالعۀ «دوبیتی‌های زیبا» دربارۀ آن حضرت»، به این‌جا مراجعه فرمایید: http://benisiha.ir/140/ 💠 برای مطالعۀ شعری دربارۀ «مدافعان حرم» ایشان، به این‌جا مراجعه فرمایید: http://benisiha.ir/191/ @benisiha_ir
🔴 / 💠 شعر مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ دربارۀ حضرت زینب ـ سلام الله تعالی علیها. ـ : 🔸زينت آغوش زهرا، دخت حيدر، زينب است 🔸گوشوار عرش را فرخندهْ‏‌خواهر، زينب است (زینت: زیور. دخت: دختر. گوشوار: گوشواره. فرخنده: مبارک. ) 🔹اوست ـ آرى ـ عصمة‏اللَّه در همهْ اَقطار گيتى 🔹آن كه باشد بر زنانِ شيعهْ رهبر، زينب است (اَقطار: اطراف. گیتی: جهان.) 🔸هر زنى را در جهانْ فخر است از شوهر، وليكِن 🔸آن كه باشد افتخار پور جعفر، زينب است (فخر: افتخار، سربلندی. ولیکن: ولی. پور جعفر: عبدالله بن جعفر.) ▪️«داستانى» تا تواند، روضۀ زينب سرايد ▪️آن كه باشد بر مدار دردْ محور، زينب است 📖 نوای نینوا، ص ۷۳. 💻 مشاهده و دانلود این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/297 (علیها السّلام) @benisiha_ir
🔴 📚 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 📖 (سلام الله علیها) 📁 موضوع کلیدی: سفرنامه. 📂 موضوع تفصیلی: سفرنامۀ ایشان به کشور سوريّه در سال ۱۴۰۷ ق. 🖨 چاپ: قم، نشر بينش، ۱۳۷۱ ش.، رقعى، ۸۸ ص. برای خریدن این کتاب خواندنی، به انتشارات علّامه بنیسی (۰۹۱۲۵۵۱۲۱۴۶) پیامک دهید. (علیها السّلام) @benisiha_ir
🔴 ❓پرسش حاج‌آقا بِنیسی: آیا ، و ـ‌ علیهم السّلام. ـ و مانند آنان، معصوم بوده‌اند؟ 🔍 پاسخ حضرت آیت‌الله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته. ـ : دلیل بر آنان و لزومش نداریم؛ ولى ممکن است. @benisiha_ir
، بخش ۱ امروز 🔸صبح امروز روحانی جوانی مرا سوار ماشینش کرد و گفت: «من اعتقاد دارم که خدمت به طلبه‌ها، خدمت به امام زمان ـ علیه السّلام. ـ است.» و بنده برای او نِکاتی دربارۀ ارزش‌های طلبگی و طلبه‌ها بیان کردم. 🔹او پیش از سوارشدنم گفت که می‌خواهم به خیابان گلستان بروم و می‌توانم شما را تا آن‌جا ببرم؛ برای همین، سر آن خیابان پیاده شدم و به او گفتم که ان‌شاءالله سوار مَرکب‌های بهشتی شوید. 🔸داشتم قدم‌زنان از جلو مدرسۀ علمیّۀ معصومیّه عبور می‌کردم که به دلم افتاد به آن‌جا سر بزنم و خاطراتی از ۸ سال تحصیلم در آن‌جا را برای خودم زنده کنم. 🔹به نگهبان آن‌جا گفتم که من سال‌ها پیش، طلبۀ این‌جا بوده‌ام و می‌خواهم که در آن بگردم. اجازۀ ورود داد. 🔸پس از قسمت ورودی، مزار زیبایی برای ۳ شهید گمنام که دو تای آن‌ها ۲۳ساله بودند و یکی ۱۷ساله بود، وجود دارد و پس از دوران طلبگی‌ بنده در آن‌جا، ساخته شده است. ابتدا به مزار آنان رفتم و برایشان حمد و سوره خواندم و از آنان خواستم که برای برطرف‌شدن مشکلات خودم و عزیزانم، در محضر خداوند مهربان ـ جلّ جلاله. ـ واسطه شوند. ، ، ، ، @benisiha_ir
، بخش ۲ امروز 🔹سپس تماشاکنان و در حالی که خاطراتم به یادم می‌آمدند، به طبقۀ اداری آن‌جا رفتم. 🔸یکی از کارمندان آن‌جا، روحانی پیری بود که به بنده احترام ویژه گذاشت و گفت: «من در زمان تحصیل شما هم در این‌جا بوده‌ام. شما گاهی به این‌جا بیایید و در مسجد، حیات و بخش‌های دیگر این‌جا حضور پیدا کنید.» 🔹سپس به بخش آموزشی آن‌جا که در طبقۀ زیرین بخش اداری بود، رفتم و کلاس‌های درسم را تماشا و از هر یک به گذشته و اساتید نازنینم سفر کردم و با خود گفتم که اگر طلبه‌هایی همراهم بودند، به آنان از این خاطرات مفیدم بیان می‌کردم. 🔸در یکی از کلاس‌ها، طلبه‌ای را دیدم که با عبا نشسته بود. او را در آغوش گرفتم و خاطراتی از اساتید آن کلاسم را برایش بیان کردم و گفتم که خاطرات مفیدت را بنویس تا برایت بمانند. 🔹آن‌گاه به طبقۀ سوم آن ساختمان و دَم درِ حجره‌ای که مدّت‌ها در آن‌جا سکونت داشتم، رفتم و چند بار در زدم تا بتوانم داخلش را ببینم؛ امّا گویا کسی نبود و در، باز نشد. ، @benisiha_ir
، بخش ۳ امروز 🔸سپس به سالن مطالعه و کتابخانۀ آن‌جا رفتم و با مسؤول کتابخانه که یک روحانی به نام حاج‌آقا سیّد مهدی موسوی بود، دوست شدم و بیش از یک ساعت، دربارۀ خاطراتم و... صحبت کردم. ایشان که خوشحال به نظر می‌آمد، گفت: «شما روزیِ امروز من بودید و من مطالب زیادی از شما یاد گرفتم.» 🔹از ایشان پرسیدم که آیا می‌توانم گاهی به این‌جا بیایم و از کتاب‌هایش استفاده کنم؟ گفت: «آری؛ استفادۀ طلّاب قدیم این‌جا از این کتاب‌ها اشکال ندارد.» ، ، @benisiha_ir
، بخش ۴ امروز 🔸ایشان نقل کرد که من عینکی بودم و چشمانم، هم از جهت نزدیک‌بینی و هم از جهت دوربینی، ضعیف شده بودند. روزی یکی از کارمندان دفتر فُلان مرجِع تقلید گفت: «من عینکی شده بودم. استادم، آیت‌الله احمدی میانجی، مرا دید و به من فرمود که پس از نمازهایت آیةالکرسی بخوان و من این کار را انجام دادم و چشمانم خوب شدند و دیگر نیازمند عینک نیستم.» من هم از آن روز، پس از نمازهایم دست‌هایم را روی چشمانم می‌گذارم و آیة‌الکرسی می‌خوانم و دیگر حتّی ریزترین خط‌ها را بدون عینک می‌خوانم و می‌توانم در تاریکی شب با هر سرعتی رانندگی کنم؛ چون دیگر نور ماشین‌ها چشمانم را در هنگام رانندگی با سرعت بالا هم آزار نمی‌دهند. به ایشان گفتم که مرحوم حضرت آیت‌الله بهجت ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ فرموده‌اند که پس از قرائت آیة‌الکرسی به این شکل و نیّت، این جمله را هم بگویید: «اَللّٰهُمَّ احفَظ حَدَقَتَیَّ بِحَقِّ حَدَقَتَی اَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السّلام.» (یعنی: خدایا! دو کاسۀ چشمانم را به حقّ دو کاسۀ چشمان امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام. ـ حفظ کن.) و ایشان یادداشت کرد. ، ، ، ، @benisiha_ir
، بخش ۵ امروز 🔹آن‌گاه به مسجد این مدرسه رفتم و نیز به طبقۀ بالای آن، که زمانی با یکی از دوستان عزیزم، در گوشه‌ای از آن، کتابی اخلاقی را می‌خواندیم و بنده، مطالب آن را به او شرح می‌دادم. 🔸سپس بعضی از گل‌های سرخ جلو مسجد را بوییدم و ناز کردم و پیش نگهبان رفتم و از او تشکّر کردم و از مدرسه خارج شدم. ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 ای آن که دارمت دوست! بر حال من نظر کن 🔶 با یک نظر، دلم را از مِهر خود، خبر کن (ـ مِهر: مَحبّت.) 📖 امید آینده، ص ۲۴۵. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir