eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
272 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 #پند_پیران_بر_پوران مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 #پسرم! به پرورش جان، بیش‌تر از پرورش تن اهمّيّت بده. 📖 پند پیران بر پوران (پندنامه‌ی ایشان به فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل). #تهذیب_نفس، #خودسازی، #روح 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹زنهار! میازار ز خودْ هیچ دلی را 🌹کز هیچ دلی نیست که راهی به خدا نیست 📝 از: . 🔍 زنهار: بپرهیز، دور باش. کز: که از. ، 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/05/14/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 ! 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹عالم بزرگ، شیخ صدوق ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ با دعای حضرت صاحب‌الزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زاده شد، حدود ۳۰۰ کتاب نوشت، در سال ۳۸۱ ه.ق. از دنیا رفت و در شهر ری در قبرستانی که به نام او است، به خاک سپرده شد. 🔹در کتاب «روضات» آمده که در سال ۱۲۳۸، یعنی: ۸۵۷ سال پس از رحلتش، قبر او شکاف برداشت و هنگامی که داشتند آن را تعمیر می‌کردند، قبرش باز شد و دیدند که پیکر شریف او کاملاً سالم است و حتّی در ناخن‌هایش اثر حنا وجود دارد! 🔹این خبر در تهران پخش شد. فتحعلی‌شاه قاجار با جمعی از علما و ارکان دولت، به مزار او رفتند و دیدند که خبر، صحیح است. 🔹فتحعلی‌شاه دستور داد که قبر او پوشانده شود و آرامگاه و ضریح باشُکوهی، بر روی آن ساخته گردد. 🔹این است نتیجه‌ی علم و معنویّتی که خداوند والا به نیکان عطا می‌فرماید. ، ، 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! وَدود و وَلود باش؛ نه حسود و حَقود. ودود: بسیارمهرْبان. ولود: بانویی که زیاد فرزند به دنیا می‌آورد. حقود: کینه‌ای. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، ، ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #برگزیده‌ ی کتاب «#تندیس_صفا» به شکل #متن_PDF 🔍 موضوع: زندگانی حضرت آیت‌الله عبدالوهّاب روحی یزدی. رضوان الله تعالی علیه. 🖊 نویسنده: محمّدحسین روحی یزدی. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/07/330/ #آثار_حاج_آقا_بنیسی، #علما 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #داستان_جذاب ✅ #سرانجام_قاتلان_شهدای_کربلا 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹یعقوب بن سلیمان نقل کرده است که مدّتی از شهادت امام حسین ـ علیه السّلام. ـ گذشته بود. من و برخی از دوستانم، دور هم جمع شدیم و درباره‌ی ماجَراهای دلخراش روز عاشورا و شهادت شهیدان کربلا صحبت کردیم. آن شب، ما قاتلان آنان را لعن می‌کردیم و می‌گفتیم که همه‌ی آن جنایتکاران، دچار بلاهای مالی و جانی شدند و سپس نابود و جهنّمی گشتند. پیرمردی که در گوشه‌ای نشسته بود، به ما رو کرد، سوگند خورد و گفت: «من از کسانی هستم که در قتل امام حسین شرکت کردند؛ ولی تا کنون هیچ آسیبی به من نرسیده که مرا غمگین کند.» همه‌ی دوستانم خشمگینانه به او نگاه کردند. در همان لحظه، از چراغی که روغن در آن می‌سوخت،‏ دود بیرون آمد و فتیله‌اش خراب شد. آن پیرمرد خواست که آن را تعمیر کند؛ امّا ناگهان انگشتش آتش گرفت! فوت کرد تا خاموش شود؛ ولی ریشش آتش گرفت! بیرون دوید و خود را به آب حوض انداخت؛ امّا آتش در بالای سر او شعله‌ می‌کشید تا این که از بین رفت! 🔹خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ او و همۀ قاتلان شهدای کربلا را لعنت کند! #امام_حسین (علیه السّلام)، #کربلا 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخن‌آوا موضوع: #ارزشمندترین_کار @benisiha_ir
🔴 🔵 🔸ارزشمندترینِ اعمال، نمازخواندن است؛ بعد،‌ قرآن‌خواندن در غیر نماز. 🔸با حضور قلب بخوان، اوّل وقت بخوان، با جماعت به شکل صحیح بخوان، در مسجد بخوان، نمازهای مستحب هم بخوان. هی نماز بخوان. 🔸«خوشا آنان که دائم در نمازند!» «اَلّذینَ هُم فی صَلاتِهِم دائِمون». 🔸ارزشمندترینِ اعمال، نماز است. [اگر] نماز قبول نشود، هیچ چیز قبول نمی‌شود. ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 بیتی از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت، با شرح آن به قلم فرزندشان (حاج‌آقا اسماعیل): 🔶 بنازم دست صانع را که نقشت کرد بس زیبا 🔶 که حُسن روی تو دامن زند بر آتش سوْدا 📖 امید آینده (اشعار مهدوی ایشان)، ص 17. (دست آفریننده‌[ی تو] را بنازم؛ چراکه شکل تو را بسیار زیبا کرد؛ [به قدری‌] که زیبایی صورت تو، به آتش عشق [من به تو] باد می‌زند و آن را شعله‌ور می‌سازد. صانع: سازنده، آفریننده. مقصود، خداوند والا است. نقش: شکل. بس: بسیار. حُسن: زیبایی. دامن‌زدن: باد زدن به آتش برای شعله‌ورساختن. سوْدا: عشق.) (علیه السّلام)، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 از سخنرانی‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 💌 کسی که آرامش بیش‌تری دارد، پناهگاه دیگران می‌شود. ، ، ، 💻 مشاهده‌ی نکات دیگری از سخنرانی‌های حاج‌آقا بنیسی، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/12/282/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 سه بیت از یک شعر مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸در حديث آمده: «دعاى پدر 🔸خوش بوَد همره پسر باشد 🔹چون دعاى پدر شود مقبول 🔹وز لب تيغ، تيزتز باشد» 🔸هر چه دارد «بِنیسى» اى فرزند! 🔸از دعاى لب پدر باشد ، ، 💻 مشاهده‌ی همه‌ی این شعر خواندنی از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/12/352/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم: 🌿 هر کسی که به تو «التماس دعا» گفت، از ته دل برایش دعا کن. #التماس_دعا، #دعا، #قضای_حاجت 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پندهای دیگر حاج‌آقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/290/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! زیور و زینت و زیبایی‌ خود را آشکار نکن. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #برگزیده‌ ی کتاب «#گزیده_ادبیات_معاصر (مجموعه‌شعر 70)» به شکل #متن_PDF 🔍 موضوع: شعر. 🖊 شاعر: شهرام مقدّسی. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/05/294/ #آثار_حاج_آقا_بنیسی، #شعر 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 30: 🔸... همین‌‏طور به مادرم نگاه می‌‏كردم تا اين كه سرفه‌ی مادرم كمى آرام شد و رو به باباعلى كرد و گفت: «داداش! ببخشيد. دست خودم نبود. گاهى يكباره سرفه‌ام می‌گیرد.» باباعلى سرش را تكان داد و با حالت دلسوزانه گفت: «می‌دانم دخترم!؛ می‌دانم. می‌دانم. می‌دانم دردت چه است؛ ولى خب چه می‌شود كرد؟ بايد ساخت. چاره‌‏اى نيست. مگر نديدى چندى پيش، همسایه‌‏مان نه‌نه‌‏كلثوم». 🔸من ديگر طاقت نياورده و با صداى بلند گفتم: «بابا؛ بابا! حرف كس ديگرى را در خانه‌ی ما به زبان نياور. به ما چه نه‌نه‌‏كلثوم چه شد و چگونه مُرد؟» 🔸وقتى من اين حرف را زدم، مادرم زيرچشمى به من نگاه كرد و با دستش علامت سكوت داد و باباعلى گفت: «به‌به! شيرخدا ديگر آن‌قدر بزرگ شده كه حرف ما را در دهانمان می‌گذارد. به من كه بابایش هستم، با اين سن و سال می‌گوید: "حرف نزن." خوبه! خوبه! چشم ما روشن! ماشاءاللّه! هزار ماشاءاللّه!» 🔸مادرم كه گويا از اين كار من ناراحت شده بود، با اين كه می‌دانست حق با من است و ما دوتايى چند دقيقه پيش در این‌‏باره صحبت كرده بوديم و من گفته بودم: «هر كه حرف از مريضى و جن و پرى و اين حرف‌ها بزند، جلوش را می‌گيرم.»، ولى او از اين كه من جلو حرف پدرش، باباعلى، را گرفته بودم، با آن جسم ضعيف و مريض، بلند شد و دست مرا گرفت و از اتاق بيرونم كرد و گفت: «يا برو كارخانه كار كن يا برو در حيات بازى كن.».»؛ ولى من پشتِ در نشستم. نه كارخانه رفتم و نه براى بازى به حيات رفتم؛ می‌خواستم گوش كنم؛ ببينم باباعلى به مادرم چه می‌گوید. آيا او آمده براى مادرم كمک كند و دلداری‌‏اش بدهد و يا اين كه آمده مقدارى هم به مريضى او بيفزايد و از همين حرف‌‏هاى مريضى نه‌نه‌‏كلثوم و عموتقى بگويد؛ اين بود كه جاى دورى نرفته، همان‌‏جا نشستم، به حرف‌‏هاى آنان گوش دادم. 🔸ديدم وقتى مادرم مرا از خانه بيرون كرد، برگشت، از پدرش عذرخواهى كرد و گفت: «شيرخدا بچه است. نفهميد. حرف شما را قطع كرد. شما به دل نگيريد. او را به من ببخشيد.» 🔸باباعلى از عذرخواهى مادرم سوءاستفاده كرده، با حالت غيظ گفت: «عَجَب دوْر [و] زمانه‌ای شده! ديگر بچه‌ها به آدم مهلت حرف‌‏زدن را نمی‌دهند. نیم‌‏وجبى، مثل توپ، جلو حرف آدم را می‌‏دود و حرف آدم را در دهانش می‌‏گذارد. خدا اين زمانه را ببَرد و نياورد.» 🔸مادرم دوباره عذرخواهى كرد و غيظ باباعلى را فرونشاند. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 41 و 42. 🖇 گذشته و ادامه‌ی این زندگینامه را با هشتک دنبال کنید. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/04/176/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: آيا نماز شب خواندن و هر عبادت ديگرى به اين نيّت كه انسان احساس خوبى به خودش پيدا كند، کار درستی است؟ چگونه نگذاريم اين احساس رضايت، باعث غرورمان شود؟ 🔍 پاسخ: عبادت و هر کار خوبی بايد تنها براى خدا باشد؛ نه به نيّت اين كه انسان نسبت به خودش احساس خوبى پيدا كند؛ البتّه مؤمن هنگامى كه كاری را برای خدا انجام دهد، خوشحال می‌شود و براى آن، خدا را شكر می‌کند. اگر انسان به اين توجّه داشته باشد كه توفیق عبادت را خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ به او داده است، مغرور نمی‌شود و اين التفات، غرورشكن است. ، ، ، ، ، ، 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های اخلاقی و اجتماعی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/07/55/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در شهر مکّه‌ی مکرّمه در اسفند سال 1378. 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : ✅ 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸ایشان واقعاً اهل توحید افعالی بودند و همه‌ی کارها را به دست خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ می‌دانستند. 🔸زمانی دچار مشکلات مهمّ مادّی شدند. به ایشان عرض شد: «مشکلاتتان را به فُلان شخصیت بسیارمهم، خبر دهید تا کمکتان کند.»؛ امّا ایشان فرمودند: «خدایی که نشانی او را دارد،‌ نشانی مرا هم دارد!»؛ یعنی: حلّ مشکلات من به دست خدا است و او که می‌تواند نیازهای مرا به دست آن شخص برطرف کند، می‌تواند بدون واسطه‌ هم این کار را انجام دهد؛ چنانکه خودش در سوره‌ی مبارکه‌ی زمر، آیه‌ی شریفه‌ی 36 می‌فرماید: «أ لَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ؛ آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟». 💻 مشاهده‌ی «خاطرات و نکاتی خواندنی درباره‌ی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/289/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷! قوای جسمانی‌ات را با شهوت از بین نبر. 📖 پند پیران بر پوران (پندنامه‌ی ایشان به فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل). ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹زاد فردای خود، امروز از این‌جا بردار 🌹این نَه راهی است که هر روز توان آمد و رفت 📝 از: . 🔍 زاد: توشه. 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/05/14/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 تاریخ ۱۳۹۸/۹/۱۴: دو تا از خوشبختی‌های یک انسان: ۱. ظرفیّت و آمادگی موعظه‌شدن را داشته باشد؛ ۲. موعظه‌کننده داشته باشد. اگر کسی خود را در مسیر علم قرار دهد، خداوند والا به او استاد می‌رساند. کتاب خوب، کلیپ خوب و رفیق خوب هم می‌توانند استاد و موعظه‌کننده‌ی انسان باشند. کتاب «حکمت‌نامه‌ی لقمان» که توسّط انتشارات دارالحدیث چاپ شده است، بسیار خواندنی و دلنشین است. مرحوم پدرم، آن عالم عارف ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ فرمودند: «من هیچ کتابی را دو بار نخوانده‌ام؛ مگر کتابی از بانو مجتهده امین اصفهانی به نام “معاد یا آخرین سیْر بشر” را.» [و این سخن، روشنگر ارزش ویژه‌ی این کتاب و نویسنده‌ی آن است]. کسانی هستند که اگر سرشان هم برود، علم‌جویی‌شان ترک نمی‌شود. از اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ درخواست کنیم که به ما این سه چیز را عنایت کنند: ۱. ظرفیّت علم‌جویی؛ ۲. خود علم‌جویی؛ ۳. خود علم. مقصود از علم، معارف دینی است. ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹لبیب عارف که از عابدان بود، نقل کرده است: «در جوانی، ماری را در خانه‌ام دیدم که داشت به سوراخی فرومی‌رفت. دنباله‌ی بدنش را گرفتم و محکم کشیدم تا آن را بیرون آورم و بکُشم. 🔹مار دستم گزید و من آن را کشتم؛ آن‌گاه اثر زهرش در دستم آشکار شد و سرانجام، دستم خشک گردید. پس از مدّتی دست دیگرم و سپس پاهایم هم خشک شدند و از کار افتادند. چندان طول نکشید که چشمانم نابینا و زبانم لال شد. 🔹دیگر مانند چوب خشکی روی تخت افتاده بودم و فقط گوش‌هایم کار می‌کردند، که آن هم بلایی بود؛ چون سخنان زشت و ناگواری می‌شنیدم؛ ولی نمی‌توانستم پاسخ‏ دهم و رنج می‌بردم. 🔹چه‌بسیار اوقاتی که تشنه یا گرسنه می‌شدم و هیچ کس به من آب یا غِذا نمی‌داد و چه‌بسیار اوقاتی که سیر یا سیراب بودم و دیگران به‌زور در گلویم آب یا غذا می‌ریختند! 🔹چند سال از زندگی‌ام، به این وضع گذشت که مرگ، به‌تر از آن بود. 🔹روزی زنی از همسایه‌ها آمد و از همسرم پرسید: "حال لبیب چگونه است و با او چه می‌کنید؟" او پاسخ داد: "نه خوب می‌شود تا خودش راحت شود و نه می‌میرد تا ما راحت شویم!" و سخنان دیگری هم گفت و دریافتم که خانواده‌ام از وضع من به تنگ آمده‏‌اند و آسایش خود را در مرگ من می‌بینند. 🔹دلم بی‌نِهایت شکست و با عجز کامل در دلم با خدا مناجات کردم و نَجاتم را از او درخواست کردم. 🔹یکباره ضرباتی در همه‌ی اعضای من پدید آمد و یک لحظه، درد شدید گرفتم؛ سپس آرام شدم و خوابم برد. 🔹هنگامی که بیدار شدم، آن دستم را که پیش از اعضای دیگرم خشک شده بود، روی سینه‏‌ام دیدم و تکان دادم. دست دیگرم و پاهایم را هم حرَکت دادم. چشمانم را گشودم و دیدم که شب است. آهسته برخاستم، آرام‌آرام به حیات خانه رفتم و به آسمان نگاه کردم. چشمم به ماه و ستاره‌ها افتاد و از دیدن آن‌ها آن‌قدر خوشحال شدم که نزدیک بود روح از تنم جدا شود. 🔹بی‌اختیار به خدا گفتم: "یا قدیم‏َ الاِحسانِ! لَکَ الحَمدُ." [یعنی: ای کسی که از قدیم، نیکی می‏‌کنی! تو را سپاس.]؛ سپس سَجده کردم و شکر او را به‌جا آوردم.» ، ، 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir