بابا...
میان بازار دختری دست بر پهلو کج راه میرفت...
میخندید ،میخواست ادای مرا دربیاورد...
#یارقیه
#ام_البکاء
#ماه_صفر
"بنتالحسین"
حاجقاسم میگفت:
حتیاگہیـهدرصداحتمـالبِـدیڪہ
یـهنفر یهروزیبرگـردهوتوبہکنـه ..
حـقنداریراجبشقضاوتڪنۍ !
قضاوتفقطڪارخداست!
فلذاحواسمـونباشہ ッ!
#حرف_حساب
#تلنگرانه
#اربعین
بنت الحسین
بغل وا کن که جز تو هیچکس مرا نمیفهمد...(:✨♥️
[کاش یکی میبود که مرا به تو برساند حضرت عشق💔]
#قتیل_العبرات
#امام_حسین
#اربعین
"بنتالحسین"
بنتُ الحُسین³¹⁵
میانِ آدمها ..
در ازدحام شهر ..
زیرِ سایهی خیمهت ..
غیر از تو هرچه هست را
فراموش کردم ..
حالا که عمری گذشته
میخواهم فقط خودت را ..
دوست داشته باشم و ..
فقط خودت..
دوستم داشته باشی ..
نمیدانم روزگار قد میدهد
دوباره مُحرّمت را ببینم یا نه ..
اما ای کاش اگر بناست
دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم ... نبینم آن دم را..
آدم تنهاییش را ..
داد نمیزند ..
مگر زیر خیمهی تو ..
و من با همان اسمی که
مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَىْءٍ،
با همان اسمی که
دنیا را بهم ریخته
صدایت زدم تا ببینی ..
جز خودت کسی را ندارم ..
این شبها تا آخرین نفس
اسم تو را ..
کشیده کشیده صدا زدم ..
بلکه نگاهت دمی ..
کشیده شود سویِ این منِ غریب ..
این شبها به سرزنان ..
اسم تو را ..
بریده بریده صدا زدم
تا ببینی دل بُریدم از همه ..
حسینجان :
از هرچه غیر تو .. استغفرالله
و برای داشتن تو .. هزار الحمدلله ..
پ.ن:
گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم
که مرگ در آن رخ میدهد ..
کاش آن لحظه به تنم ..
پیراهنِ سیاهِ عزای تو باشد ..
چندروزیستکهتامیشنومحرفشرا
اربعین،کرببلاایندل ِمنمیریزد❤️🩹!'
#امام_حسین
#اربعین
"بنتالحسین"
بنتُ الحُسین³¹⁵
من چله نشین عشق توام♥️ #زیارت_عاشورا #روزاول بـِنــْتُ الٰحُسَـــیــــ🌱ن
چلهزیارتعاشورا
تاروزاربعین
هدیهبهروح#شهیدجوادجهانی🥀
#روزبیستوپنجم
ڪاش من را هم صدایم میزدے
یڪ زیارٺ را بہ نامم میزدے
[ از دلتنگی یه روز خوش برام نمونده آقا (:💔]
#قتیل_العبرات
#امام_حسین
#اربعین
"بنتالحسین"
#یا_رقیه💔
من گرفتـــارم ولی یارم گـــره وا میکنـد
یک رقیه گویم و صد مشکلم حل میشود
#اللهم_ارزقنا_الکربلا💚
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
بنت الحسین
"امشبی را شه دین، در بغلم مهمان است"
صبح فردا بدنم روی زمین بی جان است
#یارقیه
#بمیرم_برات
#اربعین
"بنتالحسین"
گفتم که بوسهای و اُفتادی از نوکِ نِی
دیدی که کار من نیست، از نیزه بوسه چیدن
بوی شراب میداد دست و دهان این زجر
لکنت زبان به من داد، تا قافله رسیدن
ترسانده است من را، با خونِ دامنش شمر
بعد از تو سهم من شد، از خواب هِی پریدن
#یارقیه
#اربعین
"بنتالحسین"