در تاریخ مردان بزرگی بوده اند که زیستن شان بهترین الگو برای جوان مسلمان است.
اما نقطه مشترک تمام این مردان حضور بانوانی بوده در کنار شان.
آن چنان که بزرگ مردان تاریخ ما با حمایت های خواهران و مادران و همسران شان حماسه سازی ها کرده اند!
خدیجه ی محمد (ص)
فاطمه ی علی (ع)
زینبِ حسین (ع)
میریام خواهر موسی نبی.
و در زمانه ما بنت الهدی خواهر محمد باقر صدر!
همه نشان می دهند که پشت هر مرد مسلمان زنی به بلندای تاریخ ایستاده است.
#بنت_الهدی۱
دو سال بعد از محمد باقر صدر به دنیا آمد دقیق ترش را بخواهم برایت بگویم می شود اسفند ماهی از سال ۱۳۱۶ در کاظمین.
۱۱ ساله که بود به همراه خانواده اش هجرت کردند از کاظمین به سوی نجف.
در تمام این سال ها پا به مدرسه های دولتی نگذاشت.
خیال بد نکن، نه اینکه خانواده ای سخت گیر و متحجر داشته باشد، نه!
وضعیت آن روز های مدارس عراق آن چنان بود که هیچ دختر مسلمانی به مدرسه نمی رفت.
در عوض او در این سال ها دانش آموخته برادران عالمش سید محمد باقر و گاهی هم سید اسماعیل بود.
شیفته قرآن بود و عاشق درس های فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره که همگی اینها را نزد برادرش محمد باقر بود.
آمنه از جمله زنانی بود که به مقام اجتهاد رسید!
نگران نباش شیعه آقا، طوری برایت از او میگویم که حوصله ات سر نرود میان صفحات تاریخ
حذب الدعوه با رهبری برادرش که شروع به کار کرد آمنه هم فعالیت های سیاسی خود را آغاز کرد.
می شود سال ۱۳۳۶.
آمنه در آن سال جوانی بیست ساله بود اما وظیفه خود می دانست که باید پا به پای برادرش برای دینش و کشورش و مردمش مبارزه کند!
از او که می پرسیدی چه خبرت است دختر جان؟
محافظانه تر کمی...
جواب می داد: دوست دارم من در زمان اثر بگذارم، نه زمان در من!
به گمانم سال ۱۳۴۴ بود که متوجه تأثیر قلم در جامعه شد!
از همان جا بود که نام مستعار "بنت الهدی" را برای خود انتخاب کرد.
این طور برایت بگویم که در عراق نشریه ای وجود داشت به اسم "نشریه الاضواء" که گروهی از علمای نجف آن را اداره می کردند.
سخنان آمنه که تمامش از بطن اسلام بود آن قدر تأثیرگزار بود در بین مردم که این نشریه سخنان اورا چاپ می کرد!
_نشریه علمای نجف سخنان یک دختر جوان را چاپ می کرد!!!
کمی بعد تر به فکر تأسیس مدارس دخترانه"الزهرا "افتاد..
مدارسی که در شهر های بغداد، نجف، کاظمین، بصره، دیوانیه و حله بود.
از او که می پرسیدی دلیل برپایی این مدرسه چند شعبه چیست؟
جواب می داد دختران مسلمان زیادی در عراق وجود دارند که به دلیل مدارس فاسد حکومتی سال هاست از کسب علم و دانش محروم مانده اند.
راست هم میگفت.
یکی از شاگردانش دانش آموز کلاس اول بود در حالی که ۱۴ ساله بود!
دختر با استعداد و زرنگی هم بود میگفت اگر می خواستم به آن مدارس بروم دینم را از دست می دادم!
در این مدارس علاوه بر درس علوم دینی هم تدریس میشد. بنت الهدی آنقدر روی دانش آن دختران احساس مسؤلیت می کرد که قبل از شروع تمام آن کلاس ها جلسه ای برای معلم ها می گذاشت.
در این جلسات از معلم ها میخواست از مبحث درسی شان بگویند.
باورت بشود یا نشود آن قدر خواهرانه و دلسوزانه با تک تک این ها برخورد میکرد که هیچ کس حتی در ذهن خود هم از او شکایتی نداشت...
این طور برایت بگویم که سطح علمی این مدارس آنقدر بالا بود که مردم دلباخته حضور دختران شان به این مدارس بودند!❤️
حکومت که محبوبیت این مدارس را دید دستور دولتی کردن این مدارس را صادر کرد.
به گمان رژیم بعث با حکومتی کردن این مدارس مردم مشتاق و شیفته شان می شدن!
بنت الهدی اما با تصمیمی که گرفت آب پاکی را ریخت روی دست دشمن!
او که دل خوشی از حکومت صدام حسین نداشت حاضر به خدمت دولت نشد.
بلافاصله بعد از دولتی شدن مدارس الزهرا بنت الهدی عقب ننشست.
این بار به تأثیر قلم و کلمات روی آورد!
کتاب ها و داستان ها و شعر های او در این زمان بین همه مردم خصوصا جوان ها محبوب بود.
طوری که بین دانشجویان کتاب هایش دست به دست میشد و شعر هایش لالایی شبانه مادر ها برای فرزندانشان...
یادت هست گفتم برایت کتاب می نوشت؟
فراموش کرده که بگویم بنت الهدی اولین زن مسلمان شیعه بود که روی آورد به داستان نویسی وشعر!
باورت میشود بگویم کتاب هایش در زمان بعث و رژیم صدام حسین جزو کتاب های ممنوعه بود؟
اما مردم هم چنان کتاب های اورا می خواندن و زمان یورش مأموران حکموتی به خانه هاشان کتاب هایش را در زیر خاک و مکان های مخفی خانه پنهان می کردند!
فکرش را بکن!
یک دختر آن چنان قلمش تأثیرگزار باشد بین همگان که حکومت (صدام حسین) از بودن کتاب هایش هم احساس ترس کند و ممنوع اعلام کند کتاب هایش را!!!
بیشتر کتاب های حوزوی برای تدریس نوشته نشده بودند و باید ساده سازی می شدند.
چاپ کتاب ها نازیبا و ناخوانا بود.
کتاب ها واژه های سختی را در خود جای داده بودند خواندنشان را برای توده مردم و طلبه ها گاها مشکل!
بنت الهدی این بار به کمک برادرانش این کارهای سخت را انجام می داد!!
باز هم می گویم فکرش را بکن!
یک زن آن چنان علمی داشته باشد که علما و بزرگان اجازه دخل و تصرف به کتاب های حوزه را بدهند بهش!
و بگویند ساده سازی کن!!!
دقیقا زمانی که از مدارس الزهرا فاصله گرفت و جلسات خانگی را شروع کرد!
این جلسات درسی را که میگویم این طور تصور کن که زنان در خانه اش گوش تا گوش می نشستند و تمام حواس شان را می دادند به سخنان بنت الهدی!
بنت الصابر🇵🇸
بعد او با همان متانت و آرامش آن چنان دل های شان را شیفته اسلام و جایگاه زن می کرد.
که زنان می رفتند برای مردان شان از صحبت های بنت الهدی می گفتند.
مردها آن سخنان را متن سخنرانی هایشان!!!
نظرتون چی بود در مورد قسمت اول اسطوره
متنش سنگین نبود؟
تونستید ارتباط بگیرید؟
https://harfeto.timefriend.net/16785252789534
بنت الصابر🇵🇸
امروز را میخواهم از بنت الهدی محمد باقر بگویم برایتان 🕊
📌همه چی از اینجا شروع شد!
بنت الصابر🇵🇸
حضرت آقا:
خواهران من! دختران من! بانوان کشور اسلامی!
بدانید در هر زمانی، در هر محیط کوچکی و در هر خانوادهای که زنی با این[الگوی اسلامی] تربیت توانست رشد کند، همان عظمت [زنان بزرگ]را پیدا کرد.
مخصوصِ صدر اسلام نبود؛ حتّی در دوران اختناق، حتّی در دوران حاکمیت کفر هم این ممکن است. اگر خانوادهای توانستند دختر خودشان را درست تربیت کنند، این دختر یک انسان بزرگ شد.
ما در ایران هم داشتیم، در زمان خودمان هم داشتیم، در خارج از ایران هم داشتیم.
در همین زمان ما، یک زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی به نام خانم «بنتالهدی» - خواهر شهید صدر - توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند؛ البته به شهادت هم رسید.
عظمت زنی مثل بنتالهدی، از هیچیک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست.
حرکت او، حرکتی زنانه بود؛ حرکت آن مردان، حرکتی مردانه است؛ اما هر دو حرکت، حرکت تکاملی و حاکی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است.
اینگونه زنهایی را باید تربیت کرد و پرورش داد.
_دیدار با جمعی از بانوان
۱۳۷۶/۰۷/۳۰
#بنت_الهدی۲
بنت الصابر🇵🇸
حضرت آقا: خواهران من! دختران من! بانوان کشور اسلامی! بدانید در هر زمانی، در هر محیط کوچکی و در ه
نکته قابل توجه در سخنان رهبری در مورد بنت الهدی صدر این است که هیچ گاه بنت الهدی رو با یک مرد مقایسه یا تشبیه نمی کند، همیشه آقا در مورد ایشون میگن حرکتی زنانه، همچون زنان صدر تاریخ اسلام و..
و این حقیقتا خیلی قشنگ و قابل توجه!
#درکلام_آقا
میگفت بعد از خوندن ماجرای چشمها حتی تو قاب تلویزیون هم به چشم ها نگاه نمی کردم، یک چند روزی گذشت تا امشب؛ امشب فهمیدم قلبم داره تردد گاه امام زمان میشه.
#ماجرای_چشمها