eitaa logo
بنت الصابر🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
476 عکس
81 ویدیو
18 فایل
گفت صبور باش، وعده الهی نزدیک است. از آن وقت بنت الصابری شدم بیا و ببین! نویسنده متن های غریب شاگرد بد مکتب نور شما بخوانید"طلبه" گوینده نگفتنی های ساعت ۱۵ 🌿 کپی، نه! https://daigo.ir/secret/83428328 خانواده خوب صبور🍃 https://eitaa.com/nuri
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام از بد کسی این سؤال رو پرسیدین (: من خوشبختانه یا متأسفانه تجربه همه نوع برنامه ریزی رو داشتم از بولت ژورنال بگیر تا دفتر های برنامه ریزی و ایجاد عادت و ساعت های مشخص اما... ⬇️
اولش رفتم تو فاز درست کردن بولت ژورنال، حقیقتا چون من آدمی بودم که بصری بودم و رنگی بودن حس خوبی می داد داشت جواب می داد کم کم... اما نشد که بشه! پ.ن این تغییر عادت نزدیک به دوسال پیش منه برای همین مشکلی نداشتم با فرستادن عکسش!
بعد از اینکه در تجربه تغییر عادت شکست خوردم رفتم سراغ برنامه ریزی زمانی! یعنی چی؟ یعنی هرچی زمان بندی و تایم خودش رو داشت، مثلا این عکس یک صفحه از همون برنامه ریزی منه پ.ن اینم ماله یک سال و نیم پیشه!
بعد از اینکه در تجربه برنامه ریزی ساعتی هم شکست خوردم، شروع کردم به کسب فضائل به صورت چله... همینطور که می بینید ماه رمضون این تصمیم رو گرفتم، تعداد خونه هایی که رنگ شدن یعنی من تا اونجا انجام دادم، حالا ممکنه انجام هم داده باشم اما مثلا فراموش کرده باشم رنگ بزنم...
اگر بخوام از برنامه ریزی هایی که خودم تصویر سازی کرده بودم عکس بزارم فایده ای نداره نکته مهم این ماجرا اینجا بود که من هنوزم شکست میخوردم....
تا اینکه با این دفتر آشنا شدم... شروع برنامه ریزی روهم از فروردین همین امسال گذاشته بودم که به قول خودم کلا با برنامه ریزی سالم رو شروع کنم....
خوب این دفتر مبناش روی حدیث امیرالمؤنین بود و واقعا فایده و کاربد داشت... مثلا یکی از نکات خفن این دفتر این بود باید از شب قبل برای فردات برنامه می ریختی، این موجب برنامه ریزی دقیقی شد واقعا آپشن های خیلی جذابی هم داشت، مثلا برای نماز قضا و برای تلاوت روزانه، محاسبه امور مالی و ردیاب سلامتی و ورزش و خیلی چیز های دیگه صفحه در نظر گرفته بودن از همه بهتر تا یک سال کفایت میکرد به خاطر طراحی هوشمندش شاید با خودتون بگید ایول اینکه خیلی خفن بود... اما بازم من شکست خوردم...
همهٔ این شکست خوردن ها در برنامه ریزی و چله های ناموفق طی سه سال خیلی من رو کلافه کرده بود... از طرفی هم به هر دری می زدم موفق نمیشدم، خودم طراحی می کردم آماده می خریدم چله می گرفتم و... هیچی به هیچی!
این کلافگی از شکست های پی در پی موجب شد من جدی رو این مسئله فکر کنم و حدیث بخونم... بله حدیث من خیلی تو کتاب های مختلف از روانشناسی گرفته تا برنامه ریزی هدفمند و... مطالعه کرده بودم اما فایده ای به حالم نداشت با حدیث خوندن متوجه شدم ایراد کار من کجا بود!
ایراد کار من پرداختن به ظاهر این برنامه ریزی ها بود، حتی اگر نیت درستی هم داشتم اما چون فقط خونده بودم یا شنیده بودم تجربه های دیگران رو از اثر یک عمل خوب مشتاق شده بودم... من هیچ وقت نفهمیده بودم که اثر یک عمل خوب یا بد خود به خود پیش میاد چه بخوای چه نخوای اما چیزی که به درد میخوره درک عمیق مطلب برای سعادت هست...!
خلاصه....