eitaa logo
بنت الصابر🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
475 عکس
80 ویدیو
18 فایل
گفت صبور باش، وعده الهی نزدیک است. از آن وقت بنت الصابری شدم بیا و ببین! نویسنده متن های غریب شاگرد بد مکتب نور شما بخوانید"طلبه" گوینده نگفتنی های ساعت ۱۵ 🌿 کپی، نه https://daigo.ir/secret/83428328 خانواده خوب صبور🍃 (خصوصی شد )
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرف خاص.mp3
19.03M
؟ _آمادگی برای پرواز🌿 _«استاد شجاعی» نه شب آرزوهاست، و نه شب درخواست‌ها و حاجت‌ها. قضیه چیزی فراتر از اینهاست! 🌙 لیله الرغائب؛ شبِ یافتن " لیلی " ست! @nuriehsadaytmousavi
بنت الصابر🇵🇸
#أین_الرجبیون؟ _آمادگی برای پرواز🌿 _«استاد شجاعی» #لیله‌الرغائب نه شب آرزوهاست، و نه شب درخواست
حالا با دقت گوش بده... 🎧 نگو بنت الصابر۳٠ دقیقه است زیاده! که اگر بگی میگم اون آرزو های به قول خودت دست نیافتنی ارزش یکم حرف حساب شنیدن نداره برای تحقق؟!
سال نو معنوی.mp3
14.92M
؟ _آمادگی برای پرواز🌿 _جلسه دوم _«استاد امینی خواه» برگرفته از جلسات «مراقبات ماه رجب»
الوعده وفا 📚 دفتر ثمر رفت خونه جدیدش 💛 https://eitaa.com/nuriehsadaytmousavi/272 کهکشان نیستی هم رفت خونه جدیدش🧡 https://eitaa.com/nuriehsadaytmousavi/409
اهل دل، ساعت ۱۵ اینجا باشید✋🏻
بسم الله النور... و ما همه هیچ🌿
تقدیم به ساحت مقدس عالم امکان حضرت غایب از دیده ❤️
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجل فَرَجَهُم
همه ما ماجرای قتل در بنی اسرائیل و زنده شدن مقتول توسط گاوی با اون نشانی های خاص رو می دونیم... اما یک ماجرای کمتر توجه شده ای در بطن این اتفاق هست که کمتر کسی ازش با خبره...
ماجرا از این قراره پسر جوانی در یکی از پر جمعیت ترین قبیله های بنی اسرائیل بوده که یا قبل از ماجرای تأثیر کلمات¹ و یا بعد از اون شیفته محمد و آل محمد میشه...
بنت الصابر🇵🇸
ماجرا از این قراره پسر جوانی در یکی از پر جمعیت ترین قبیله های بنی اسرائیل بوده که یا قبل از ماجرا
به طوری که دائم در حال صلوات فرستادن بوده... خداوند روزی به حضرت موسی وحی میکنه که یا موسی این جوان اینقدر نزد من محبوب هست که میخوام هم اجر دنیوی بهش بدم هم اخروی!
بریم جلوتر... می رسیم به قتل و زنده شدن مقتول توسط گاو با نشونی های خاص!
در کل بنی اسرائیل فقط یک گاو وجود داشته با این نشونی های عجیب و غریب اونم گاو همین پسر جوان بوده!
روزی از روز ها پسر در رویای صادقه ای می شنوه که اگر عده ای اومدن برای خرید گاو، گاو رو نفروشه مگر به اذن مادرش...
وقتی بیدار میشه، بزرگان بنی اسرائیل میان سراغش برای خرید گاو ابتدا پسر میگه دو سکه طلا البته به شرط اجازه مادرم!
بزرگان بنی اسرائیل میگن نه دو سکه زیاده ما یک سکه می دیم میرن پیش مادر پسر تا معامله صورت بگیره.
مادر میگه ده سکه طلا بنی اسرائیل میگن پنج سکه طلا
مادر میگه بیست سکه طلا بنی اسرائیل میگن ده سکه طلا
خلاصه هرچی مادر بیشتر قیمت رو می بره بالا بنی اسرائیل هم به ناچار قیمت قبلی رو قبول میکنن...
تا جایی که مادر میگه به اندازه پوست همین گاو سکه طلا!
معامله صورت میگیره...
پسر میشه جزو ثروت مند ترین افراد بنی اسرائیل تاجایی که همه چشم داشتن به مال اون