eitaa logo
بنت الصابر🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
476 عکس
81 ویدیو
18 فایل
گفت صبور باش، وعده الهی نزدیک است. از آن وقت بنت الصابری شدم بیا و ببین! نویسنده متن های غریب شاگرد بد مکتب نور شما بخوانید"طلبه" گوینده نگفتنی های ساعت ۱۵ 🌿 کپی، نه! https://daigo.ir/secret/83428328 خانواده خوب صبور🍃 https://eitaa.com/nuri
مشاهده در ایتا
دانلود
دو سال بعد از محمد باقر صدر به دنیا آمد دقیق ترش را بخواهم برایت بگویم می شود اسفند ماهی از سال ۱۳۱۶ در کاظمین. ۱۱ ساله که بود به همراه خانواده اش هجرت کردند از کاظمین به سوی نجف. در تمام این سال ها پا به مدرسه های دولتی نگذاشت. خیال بد نکن، نه اینکه خانواده ای سخت گیر و متحجر داشته باشد، نه! وضعیت آن روز های مدارس عراق آن چنان بود که هیچ دختر مسلمانی به مدرسه نمی رفت. در عوض او در این سال ها دانش آموخته برادران عالمش سید محمد باقر و گاهی هم سید اسماعیل بود. شیفته قرآن بود و عاشق درس های فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره که همگی اینها را نزد برادرش محمد باقر بود. آمنه از جمله زنانی بود که به مقام اجتهاد رسید!
نگران نباش شیعه آقا، طوری برایت از او میگویم که حوصله ات سر نرود میان صفحات تاریخ
حذب الدعوه با رهبری برادرش که شروع به کار کرد آمنه هم فعالیت های سیاسی خود را آغاز کرد. می شود سال ۱۳۳۶. آمنه در آن سال جوانی بیست ساله بود اما وظیفه خود می دانست که باید پا به پای برادرش برای دینش و کشورش و مردمش مبارزه کند!
از او که می پرسیدی چه خبرت است دختر جان؟ محافظانه تر کمی... جواب می داد: دوست دارم من در زمان اثر بگذارم، نه زمان در من!
به گمانم سال ۱۳۴۴ بود که متوجه تأثیر قلم در جامعه شد! از همان جا بود که نام مستعار "بنت الهدی" را برای خود انتخاب کرد. این طور برایت بگویم که در عراق نشریه ای وجود داشت به اسم "نشریه الاضواء" که گروهی از علمای نجف آن را اداره می کردند. سخنان آمنه که تمامش از بطن اسلام بود آن قدر تأثیرگزار بود در بین مردم که این نشریه سخنان اورا چاپ می کرد! _نشریه علمای نجف سخنان یک دختر جوان را چاپ می کرد!!!
کمی بعد تر به فکر تأسیس مدارس دخترانه"الزهرا "افتاد.. مدارسی که در شهر های بغداد، نجف، کاظمین، بصره، دیوانیه و حله بود. از او که می پرسیدی دلیل برپایی این مدرسه چند شعبه چیست؟ جواب می داد دختران مسلمان زیادی در عراق وجود دارند که به دلیل مدارس فاسد حکومتی سال هاست از کسب علم و دانش محروم مانده اند. راست هم میگفت. یکی از شاگردانش دانش آموز کلاس اول بود در حالی که ۱۴ ساله بود! دختر با استعداد و زرنگی هم بود میگفت اگر می خواستم به آن مدارس بروم دینم را از دست می دادم!
در این مدارس علاوه بر درس علوم دینی هم تدریس میشد. بنت الهدی آنقدر روی دانش آن دختران احساس مسؤلیت می کرد که قبل از شروع تمام آن کلاس ها جلسه ای برای معلم ها می گذاشت. در این جلسات از معلم ها میخواست از مبحث درسی شان بگویند. باورت بشود یا نشود آن قدر خواهرانه و دلسوزانه با تک تک این ها برخورد میکرد که هیچ کس حتی در ذهن خود هم از او شکایتی نداشت...
این طور برایت بگویم که سطح علمی این مدارس آنقدر بالا بود که مردم دلباخته حضور دختران شان به این مدارس بودند!❤️
حکومت که محبوبیت این مدارس را دید دستور دولتی کردن این مدارس را صادر کرد. به گمان رژیم بعث با حکومتی کردن این مدارس مردم مشتاق و شیفته شان می شدن! بنت الهدی اما با تصمیمی که گرفت آب پاکی را ریخت روی دست دشمن! او که دل خوشی از حکومت صدام حسین نداشت حاضر به خدمت دولت نشد.
بلافاصله بعد از دولتی شدن مدارس الزهرا بنت الهدی عقب ننشست. این بار به تأثیر قلم و کلمات روی آورد! کتاب ها و داستان ها و شعر های او در این زمان بین همه مردم خصوصا جوان ها محبوب بود. طوری که بین دانشجویان کتاب هایش دست به دست میشد و شعر هایش لالایی شبانه مادر ها برای فرزندانشان...
یادت هست گفتم برایت کتاب می نوشت؟ فراموش کرده که بگویم بنت الهدی اولین زن مسلمان شیعه بود که روی آورد به داستان نویسی وشعر! باورت میشود بگویم کتاب هایش در زمان بعث و رژیم صدام حسین جزو کتاب های ممنوعه بود؟ اما مردم هم چنان کتاب های اورا می خواندن و زمان یورش مأموران حکموتی به خانه هاشان کتاب هایش را در زیر خاک و مکان های مخفی خانه پنهان می کردند!