کمی بعد تر به فکر تأسیس مدارس دخترانه"الزهرا "افتاد..
مدارسی که در شهر های بغداد، نجف، کاظمین، بصره، دیوانیه و حله بود.
از او که می پرسیدی دلیل برپایی این مدرسه چند شعبه چیست؟
جواب می داد دختران مسلمان زیادی در عراق وجود دارند که به دلیل مدارس فاسد حکومتی سال هاست از کسب علم و دانش محروم مانده اند.
راست هم میگفت.
یکی از شاگردانش دانش آموز کلاس اول بود در حالی که ۱۴ ساله بود!
دختر با استعداد و زرنگی هم بود میگفت اگر می خواستم به آن مدارس بروم دینم را از دست می دادم!
در این مدارس علاوه بر درس علوم دینی هم تدریس میشد. بنت الهدی آنقدر روی دانش آن دختران احساس مسؤلیت می کرد که قبل از شروع تمام آن کلاس ها جلسه ای برای معلم ها می گذاشت.
در این جلسات از معلم ها میخواست از مبحث درسی شان بگویند.
باورت بشود یا نشود آن قدر خواهرانه و دلسوزانه با تک تک این ها برخورد میکرد که هیچ کس حتی در ذهن خود هم از او شکایتی نداشت...
این طور برایت بگویم که سطح علمی این مدارس آنقدر بالا بود که مردم دلباخته حضور دختران شان به این مدارس بودند!❤️
حکومت که محبوبیت این مدارس را دید دستور دولتی کردن این مدارس را صادر کرد.
به گمان رژیم بعث با حکومتی کردن این مدارس مردم مشتاق و شیفته شان می شدن!
بنت الهدی اما با تصمیمی که گرفت آب پاکی را ریخت روی دست دشمن!
او که دل خوشی از حکومت صدام حسین نداشت حاضر به خدمت دولت نشد.
بلافاصله بعد از دولتی شدن مدارس الزهرا بنت الهدی عقب ننشست.
این بار به تأثیر قلم و کلمات روی آورد!
کتاب ها و داستان ها و شعر های او در این زمان بین همه مردم خصوصا جوان ها محبوب بود.
طوری که بین دانشجویان کتاب هایش دست به دست میشد و شعر هایش لالایی شبانه مادر ها برای فرزندانشان...
یادت هست گفتم برایت کتاب می نوشت؟
فراموش کرده که بگویم بنت الهدی اولین زن مسلمان شیعه بود که روی آورد به داستان نویسی وشعر!
باورت میشود بگویم کتاب هایش در زمان بعث و رژیم صدام حسین جزو کتاب های ممنوعه بود؟
اما مردم هم چنان کتاب های اورا می خواندن و زمان یورش مأموران حکموتی به خانه هاشان کتاب هایش را در زیر خاک و مکان های مخفی خانه پنهان می کردند!
فکرش را بکن!
یک دختر آن چنان قلمش تأثیرگزار باشد بین همگان که حکومت (صدام حسین) از بودن کتاب هایش هم احساس ترس کند و ممنوع اعلام کند کتاب هایش را!!!
بیشتر کتاب های حوزوی برای تدریس نوشته نشده بودند و باید ساده سازی می شدند.
چاپ کتاب ها نازیبا و ناخوانا بود.
کتاب ها واژه های سختی را در خود جای داده بودند خواندنشان را برای توده مردم و طلبه ها گاها مشکل!
بنت الهدی این بار به کمک برادرانش این کارهای سخت را انجام می داد!!
باز هم می گویم فکرش را بکن!
یک زن آن چنان علمی داشته باشد که علما و بزرگان اجازه دخل و تصرف به کتاب های حوزه را بدهند بهش!
و بگویند ساده سازی کن!!!
دقیقا زمانی که از مدارس الزهرا فاصله گرفت و جلسات خانگی را شروع کرد!
این جلسات درسی را که میگویم این طور تصور کن که زنان در خانه اش گوش تا گوش می نشستند و تمام حواس شان را می دادند به سخنان بنت الهدی!
بنت الصابر🇵🇸
بعد او با همان متانت و آرامش آن چنان دل های شان را شیفته اسلام و جایگاه زن می کرد.
که زنان می رفتند برای مردان شان از صحبت های بنت الهدی می گفتند.
مردها آن سخنان را متن سخنرانی هایشان!!!