بنت الصابر🇵🇸
تا حالا شده جایی دیده باشید خداوند فرموده باشند که من مزد این همه نعمت رو میخوام از بنده هام؟
👀 همه چی از اینجا شروع شد..
4_5996662054826544755.mp3
11.93M
#انسان_شناسی
_آمادگی برای پرواز🕊
⚠️تمام وجدانهای بیدار شهادت میدهند که؛ قرنها فعالیت بشر در زمینههای گوناگون علمی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و...
بسیار بیشتر از آن که خیر و خوبی و خوشبختی برای انسان به ارمغان بیاورد، به خلق انواع بیماریهای جسمی و روحی، به تولید درد و رنج و فساد و قتل و غارت و خونریزی انجامیده است!
← حقیقتا دلیل این اتفاق چیست؟!
← جهان چگونه باید خود را از این وضع، نجات دهد؟!
_«استادشجاعی»
@bentalsaber🌿
نوشتن از شما یک دل شیر می خواهد که من ندارم، مرا ببخشید اگر قلمم جا می زند برای روایت.
/یک بنی هاشم است و یک زینب/
کاروان که می رسد به نینوا زمانی که عمود خیمه ها فرو می رود در خاک و دیده می شود لشکر نویسنده های بی وفای نامه ها، یک جایی همان دور و اطراف قاسم گوشه معجرتان را می گیرد و نگاهی به چشمانتان می اندازد؛ شما زینب اید ملکه خواندن تمام حرف های ناخوانده از چشم ها، این بار هم از چشمان قاسم خوانده اید!
قاسم را می کشانید به کناری، می گویید: من نتوانستم قاسم، به عمویت حسین می توانستم بگویم نرو و می دانستم باز هم می رود و من هم پی او، اما نتوانستم!
به توهم نمی توانم بگویم نرو ای جان شیرین برادرم.
چشمانتان را می بندید و به یاد می آورید آن شب را. بابایتان را می بینید که کلنجار می رود با میخ در و مرغابی ها؛ گوشه چشمانتان می پرد، ای داد از هرچه خاطره ای که کنار در است...
به قاسم می نگرید، قصد رزم دارد، در میدان می گردید که کلاه خودی برایش پیدا کنید، پیدا نمی شود!
به عباستان می سپارید عمامه سبز پدری اش را بر سرش بگذارد...
قاسم عمامه ابامحمد را بر سر می گذارد، علمدارتان گوشه چشمی به شما می اندازد، می داند باید عمامه را محکم تر ببندد!
آن شب هم اگر به شما بود عمامه را طوری به سر می بستید که تیغ تیز شمشیرکمتر...
بدرقه اش می کنید، انگار که دوباره مادر شده اید، بسکه قاسم شبیه آن روز های حسنتان شده است!
آن روز که برادرتان، حسن محبوب تان، دست در دست مادر با گونه نیلگون وارد خانه شد، هم قد و قواره این روز های قاسم بوده است...
خبر می رسد به گوش تان که علی اکبر اذن میدان گرفته است، دوان دوان خودتان را به خیمه اش می رسانید، یک دل سیر خیره اش می شوید باید نبود لیلا راهم جبران کنید انگار!
من به شما فکر می کنم خانم جان
به فکر هایی که برای سر بابا کرده اید
به تاریخی که تکرار می شود در بنی هاشم
به صلابت قامتتان پس از هر حادثه
به چشم های خیره به درتان
به آخرین نوای حسین گفتنتان
به در و دیوار مسجد
به آن نماز صبحی که شما در خانه اقامه کردید و بابایتان در محراب خون
به محرابی که رحل قرآن شد
به قرآن ناطق خانواده تان
به فرق بابایتان
به فرق شکافته بابایتان
من به جهان تاریک پس از حسینتان فکر میکنم عمه جان!
به آخرین بوسه زیر گلو به سفارش مادرتان
من به شمایی فکر می کنم که در زیارت نامه تان هم نوشته اند:
لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء
ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.
تکمله: جبل الصبر خانواده، ام المصائب حسین(ع)، عمه سادات، از من عقیله ای بساز برای فرماندهی که سپاهش زینب ندارد!
همین.
|بنت الصابر
بنت الصابر🇵🇸
نوشتن از شما یک دل شیر می خواهد که من ندارم، مرا ببخشید اگر قلمم جا می زند برای روایت. /یک بنی هاش
امان از غم قلمی که روضه می خواند🖤
4_6005688809067383223.mp3
12M
#انسان_شناسی
_آمادگی برای پرواز🕊
🔻تمام دریاها اگر مرکّب شوند و
🔻تمام درختان اگر قلم شوند و
🔻تمام جنّ و انس اگر نگارنده شوند،
نخواهند توانست خلقت پروردگارت را،
به شماره درآورند...
آن وقت او، در نامهاش به تو، نوشتهاست که؛
🔸 نه تنها تمام آنچه در زمین است را..
🔸تمام هفت آسمان را...
🔸تمام عوالم را...
و در یک کلام تمام آفرینش را...
برای تو و به خاطر تو آفریدهاست !
یک بار از خودمان پرسیدهایم چرا؟!
_«استادشجاعی»
@bentalsaber🌿
4_6005688809067383224.mp3
11.89M
#انسان_شناسی
_آمادگی برای پرواز🕊
🔭سالها تلاش محققان برای کشف رموز کیهان،آنان را به این نتیجه رسانده که؛ جهان قابل مشاهده از زمین، خود به تنهایی، میلیاردها سال نوری، وسعت دارد!
و بدیهیست که جهان قابل مشاهده از زمین، بخش بسیار کوچکی از آسمان بهظاهر، بیانتهاییست که «آسمان اول» مینامندش! آسمان دنیا!🌏
🌟 آنوقت، خداوند، عظمت بهشت هر انسان را،به اندازهی تمام هفت آسمان، و زمین میداند!
- انسان مگر کیست که روح، یا حقیقت وجودش،دارای چنین وسعت و عظمتیست؟!
_«استادشجاعی»
@bentalsaber🌿