تـــایمـ✓ 00:00 💫❤️

خیلیییی عالی بود رمان بعدی از کی شروع میشه؟ ممنونم،انشاالله در اسرع وقت شروع میشه😍❤️

😍😍دمت گرم خسته نباشی رمان قشنگی بود اگه میشه فصل بعدی هم بنویس سلامت باشید ممنون😍 به احتمال زیاد رمان جدید یه ژانر متفاوت تر باشه و رمان درد تسلیم فصل بعدی نداشته باشه😉

خیلی زود د تموم شد 🥺❤️ولی رمان خیلی عالی بود کاش فصل بعدی هم داشته باشه 🤕 چقدر خوشحال میشم شما انقدر رمان رو دوست دارید🥺😍 نگران نباشید رمان های دیگه هم داریم😁😌

حلماااا جان اخرش خیلی خوووب بوووود ، ولی کاش ادامه داشت انقدر قشنگ قلم رو به حرکت دراوردی ، که ادم مشتاق ادامشه! از رمانات سد خون و درد تسلیم رو خیلی بیشتر دوس داشتم امیدوارم همینجوری پله های ترقی رو بری بالا✨️😍❤️ ما از موفقیتت لذت ببریم! دوستدار شما مائده قربونت برم عزیزم❤️ مرسی که انقدر مهربونی😍این که رمان مورد پسندتون بوده خیلی خوشحالم میکنه😍 انشاالله که شما هم همیشه موفق ترین باشی😌 ممنون مائده جان💫❤️

مثل همیشه عاولییی بود چرا تموم شد؟؟ 🥺 ممنونم😍 انشاالله بعد از یه استراحت چند روزه شروع میکنم به تایپ😌

سلام:خسته نباشی رمان خیلی عالی بود حیف که زود تموم شد. در رمان بعدی لطف کن پارت های بیشتری بزاری.ممنون از رمان‌های زیبات🥰❤ سلام ممنونم نظر لطفتونه😍❤️ چشم سعیم رو میکنم حتما😌❤️

جای تحسین داره عزیزم ، عالی بود و عالی تموم شد بعضی از رمانا اینقدر آدم از خوندنشون لذت می‌بره که دوست نداره اصلا تموم بشن⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠❤⁩ سپاسگزارم😍 خوشحالم که واستون خوشایند بوده❤️

سلام حلما جان رمان عالیییی بود خیلی دوست داشتم آخرش خوب تموم کردی لطفا هر چه زودتر رمان بعدی رو بزار خیلی دوست دارم 😙😙😙 سلام عزیزم ممنونم😍❤️ چشم سعیم رو میکنم😌 عزیزای منید❤️

چرا این طوری تموم شد من منتظر بودم بره جلو همه ازش خواستگاری کنه براش عروسی بگیره غافلگیرمون کردی چراااا☹ اونجوری شاید مامانش مخالفت میکرد خب😕😂

لطفاً همین رمانو ادامه بده خیلی جذابه بالاخره هر شروعی یه پایانی داره😁 از یه جایی به بعد داستان کلیشه ای میشه و خب این زیاد جذاب نیس پس منتظر رمان جدید با ژانر متفاوت باشید😉

میشه رمان بعدیتو شخصیت اصلی رو اسمش رو حانیه بزاری لطفااااا🥺🥺 چطور؟ شما اسم حانیه رو دوست دارید؟ 😍

رمان دور از تصورات من تموم شد. تصور میکردم مادر آرام خواهر آرانه ولی خوب خیلی دور از تصور بود😂 مادر آرام که خانم کمالی، همون ریحانه زن رضا دوست آران بود😂

بله من خیلی دوست دارم اخه اسم منه ولی هیچکی باهاش رمان نمینویسه😮‍💨 چشم سعی میکنم بزارم😌

سلام حلما جان خسته نباشید، خیلی ممنون بابت رمانتون خیلی زیبا بوووود ولی خب کاش ادامه داشت. ولی تا همین جاشم مرسی انشاالله که به زودی رمان جدیدی بزارید و موفق باشید ♥❤🤗 سلام عزیزم سلامت باشید❤️ خیلی ممنون نظر لطفتونه😍 خوشحالم رمان مورد قبول بوده😍❤️

سلام و خسته نباشید حلما عزیز رومانت را دوست داشتم ولی از کودک همسری خوشم نیومد یا از اول کمی سن دخترمون بزرگتر بود بهتر بود ولی هزاران درود و عشق برای دختران چون شما که گل سر سبد وطنم هستید با آرزوی موفقیت بیشتر ، سلام ممنونم، بله خب من خودمم زیاد با این موضوع موافق نیستم ولی خب داستان این مدلی پسندید😉 ممنون از شما دوست عزیز❤️

فوق العاده بود همینو ادامه بده انشاالله داستان جدید با ژانر متفاوت تر😍

😐من فکرم تا بچه دار شدن ترلان هم رفت 😂 در کل خیلی پسندیدم کاش ادامه هم داش به امید موفقیت های روز افزون  انشاالله که بچه دار میشن😁😂 ممنونم نظر لطفتونه❤️😍

سلام رمان خیلی خوب و جذابی بود فقط اگه پدر آران زنده می موند و دخترش رو میدید خیلی خوب می شد و بابت رمان خوبت که هر شب سرگرم مون می کرد ممنونم گلم انشاالله موفق و موید باشی سلام ممنونم، بله ولی خب نشد😕 خواهش میکنم عزیزم،اینکه شما از خوندن رمان لذت میبرید، من رو شاد میکنه😍😌

دوستان توجه کنید‼️ اینکه رمان به پایان رسیده دلیل موجهی برای لفت دادن نیستا😁 چون ما رمان های دیگه هم داریم😇😌😉

سلام حالمون رو گرفتی با این رمان زیبا و قشنگت😁😁 دوست دارم حلما جان😘😘 سلام امیدوارم که منظورتون حال گرفتگی از جنس خوشحالی باشه😉 قربون شما، عزیزی🌺❤️

حلما جان عالی بود رمانت دست مریزاد واقعا بهت افتخار میکنم❤❤ سلام عزیزم ممنون😍❤️

نظرم راجع به درد تسلیم نیست.... رمان جدال عشق و نفس رو شما نوشتی؟  سلام بله

عزیزم اخرش خیلی مسخره تموم شد حیف اسم نویسنده که به تو میدن مرسی که انقدر صادقانه حرف میزنی گلم😉