eitaa logo
به‌سمت آرامش 🌱✨
4.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌱🌻 بِسم‌الله‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ✨ مدیریت: @Saheerr 📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥🔥 حضرت علی💚 علیه السلام 1- همراه می خواهی خدا 2- دنیا می خواهی عبرت از گذشتگان 3- رفیق می خواهی نویسندگان عمل 4- کسب می خواهی عبادت خداوند 5- مونس می خواهی قرآن 6- موعظه می خواهی مرگ و اگر مرگ کفایت نکرد آتش جهنم کفایت می کند.نصایح صفحۀ 271 @besamtaramesh
✨﷽✨ ✅دو کلام حرف حساب ✍هفت یا هشت سالم بودم، با سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش... میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم. خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد. پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره. گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه از جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد گفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه. دنیا رو سرم چرخ می‌خورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج صبوری! مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من! ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟! بخدا هنوزم بعد 44 سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه كتاب های روان‌شناسی خوندن و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟ ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه...! ‌ @besamtaramesh
حضرت 💠یکی از فواید نماز جماعت این است که به برکت امام زمان💚 نماز های ما همگی مقبول می شود زیرا اول وقت ، 💚نماز می خوانند. 💠ما در نماز می گوییم "ایاک نعبد" طلبه ها می دانند که "نعبد" صیغه مع الغیر است من یک نفرم که در حال نماز خواندنم باید بگویم "اعبد" چرا می گویم "نعبد"؟ 💠یعنی خدایا ما با همه ی بندگان خوب تو ، با 💚 ، با خوب ها ، با اولیاء تو را عبادت می کنیم و نماز میخوانیم پس تو هم یا باید نماز همه رو رد کنی یا نماز همه را قبول کنی. 💠 همه را که نمی توانی رد کنی، چون 💚 هم در آن نماز ها هست، پس ان شاءالله که همگی تان قبول است @olama12
✨﷽✨ 🔴 داستان سید مهدی قوام و زن فاسد ✍در زمان طاغوت که فسق و فجور و فساد همه جا را فرا گرفته بود، یک شب آقا سیدمهدی قوام منبری میرود در همان بالاشهر تهران؛ به ایشان پاکتی پر از پول میدهند. در حال رفتن به منزل، در مسیر یک زنی را میبیند، وضعیت نامناسبی داشته و معلوم بوده اهل فساد و فحشا است! آقا سیدمهدی به یک پیر مردی میگوید: برو آن زن را صدا کن بیاید! آن مرد تعلل میکند و میگوید: وضعیت آن زن و بی حجابی اش مناسب نیست او را صدا بزنم. خلاصه با اصرار سید و با کراهت می رود و او را صدا می زند که آن آقا سید با شما کار دارند! زن می آید، آقا سیدمهدی از آن زن می پرسد: این موقع شب اینجا چه می کنی؟! زن می گوید: احتیاج دارم، مجبورم! سید آن پاکت پر از پول را از جیبش در می آورد و به زن می دهد و می گوید: این پول، مال امام حسین - ع - است، من هم نمی دانم چقدر است؛ تا این پول را داری، از خانه بیرون نیا! مدتی از این قضیه می گذرد، سید مشرف می شود کربلا. (در آنجا) زنی بسیار مجبه را می بیند با شوهرش ایستاده اند. شوهر می آید جلو و دست سید را می بوسد و می گوید: زنم می خواهد سلامی به شما عرض کند! زن جلو می آید و سلام می کند و می گوید: آقا سید! من همان زنی هستم که آن پاکت را در آن شب به من دادید؛ ایشان هم شوهر من است که با هم مشرف شده ایم زیارت؛ من آدم شدم! ‌‌ @besamtaramesh
🌹در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست 👌 اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت 🌺بـیا ای شــــــادی دلـهـا 🌺 ❣تعجیل درظهورش صلوات❣
👈 عُجب خطرناک است ✍️آیت الله مجتهدے تهرانے(ره): عُجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش رو خوب بداند, خیال کند روزه هایش قبول شده، نمازهایش قبول شده بہ خودش بادی بکند. این را مےگویند عجب و خطر دارد. خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! بہ گنهکاران بشارت بده ، اما صدیقین را بترسان! حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟ خدا فرمود: صدیقین را از عجب بترسان، آدم خوب ها، نمازشب خوان ها را از عجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟ 💚 چون گنهکاران دچار عجب و غرور نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان مےنازند.
👈 عُجب خطرناک است ✍️آیت الله مجتهدے تهرانے(ره): عُجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش رو خوب بداند, خیال کند روزه هایش قبول شده، نمازهایش قبول شده بہ خودش بادی بکند. این را مےگویند عجب و خطر دارد. خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! بہ گنهکاران بشارت بده ، اما صدیقین را بترسان! حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟ خدا فرمود: صدیقین را از عجب بترسان، آدم خوب ها، نمازشب خوان ها را از عجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟ 💚 چون گنهکاران دچار عجب و غرور نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان مےنازند. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
✅صلوات سبب رفع عذاب قبر 🔸صلوات سبب رفع عذاب قبر است، چنانچه زنی دختری داشت آن دختر وفات نمود و مادرش در خواب دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نمود چند روز به حال فرزندش اشک میبارید و مینالید تا این که بار دیگر آن دختر را در خواب دید. خوشحال و شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک میریخت و به او گفت: ای دختر آن چه بود که من میدیدم و این چه صورت است که مشاهده میکنم؟ 🔹جواب داد: ای مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روز ها عزیزی به کنار قبر ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت. 💚پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمودند: بسیار بر من صلوات بفرستید. زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبور، و نور است در صراط، و نور است در بهشت. 📚بحارالانوار، ج۹۴، روایت ۶۳ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
☘️ گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. ☘️ گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند. ☘️گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند،اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند ! ☘️چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گله مندیم، پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
هیچوقت با حالت دستوری با افراد خانواده تان صحبت نڪنید...! ✔️مردی صبح از خواب بیدار شد و با همسرش صبحانه خورد و لباسش را پوشید و برای رفتن به ڪار آماده شد. هنگامی ڪه میخواست ڪلیدهایش را بردارد گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون دید. خارج شد و به همسرش گفت: دلبنـدم، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور. زن خواست تا ڪلید ها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته: "یادت باشه دوستت دارم" و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید ڪه میان غبار نوشته شده بود: "امشب شام مهمون من" زن از اتاق خارج شد و ڪلید را به همسرش داد و به رویش لبخند زد، انگار خبر می داد ڪه نامه اش به او رسیده! این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس بر دانش خويش افزود، ولى بر هدايت اش نيفزود، جز بر دورى اش از خدا نيفزود مَنِ ازدادَ عِلماً ولَم يَزدَد هُدًى، لَم يَزدَد مِنَ اللّهِ إلّا بُعداً ميزان الحكمه جلد8 صفحه 117 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
عزّت و ذلّت هر دو مطلوب است. ✍️ عزت در برابر مردم مطلوب است،ذلت هم به خودی خود در برابر خدا مطلوب است و اینها با هم منافات ندارند و لذا داریم، پروردگارا مرا در برابر خودت خوار و ذلیل گردان و در پیش خلق عزیزم گردان. 💥 اهل آتش که در دنیا ستمگری می کنند،خدا می داند که فردای قیامت در چه خواری و بیچارگی خواهند بود. آنها به مقام فقرای اهل بهشت حسادت می برند. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•