eitaa logo
به‌سمت آرامش 🌱✨
4.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌱🌻 بِسم‌الله‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ✨ مدیریت: @Saheerr 📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
مقام از خود ممنون در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.   یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت. مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. " مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. " موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش... گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند. مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
. 📚 💎جوان ثروتمندی نزد یک انسانی وارسته رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. مرد او را به کنار پنجره برد و پرسید: - "پشت پنجره چه می بینی؟" - "آدمهایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد." بعد آینه ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: - "در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی." - "خودم را می بینم." - "دیگر دیگران را نمی بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند، شیشه. اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی. این دو شیئ شیشه ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✨﷽✨ ✍خوابی که پس از دیدن : هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی زنده‌ن.» عجله داشت،می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه😭 از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی 📃كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم🖌 را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی👋🏻، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب😳 پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. 🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم👂🏻 بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
✍یکی از دوستان می گفت: درصحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمزدستشان است ودارد می رود،کنجکاوشدم وبرای این دنبالش رفتم ،دیدم رسید به پیرمردی و پای اورادرتشت گذاشت و ماساژمی داد؛رفتم نزدیک وگفتم حاجی این چه کاری است؟ گفتند"ایشان پدرم هستند" حاج قاسم این طوری حاج قاسم شد. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
✨﷽✨ 💠✨حکایت جوان خدا ترس 🌹‍ سلمان یکی از یاران پیامبر ص تعریف کرده روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشت. جوانی نقش زمین شده بود و مردم دورش را گرفته بودند. 🌹‍ سلمان از گرمای کوره ها، عرق از پیشانی اش سرازیر بود. هر کس درباره جوان سخنی می گفت. یکی می گفت: دچار تشنج شده است. 🌹‍ دیگری می گفت: جن زده شده است. سلمان از میان جمعیت گذشت و کنار جوان نشست. او چشم خود را از هم گشود و گفت: من هیچ کسالتی ندارم، ولی اینان گمان می کنند بیمارم. 🌹‍ با شگفتی پرسید: پس چرا از حال رفتی و بر زمین افتادی؟ گفت: از بازار می گذشتم، صدای چکش های آهنین بر آهن های گداخته، مرا به یاد سخن خدا انداخت که فرمود: ((و لهم مقامع من حدید)) یعنی: و برای دوزخیان، گرزهایی آهنین است.حج/21 📚ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 399 داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
داستانی زیبا درمورد شخصی که یک روز زندگی کرد و قدر زندگی را دانست. دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد   به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن" لا به لای هق هقش گفت: ' اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ...' خدا گفت: 'آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد هزار سال هم به كارش نمی‌آيد'، آنگاه سهم يك روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن' او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد، اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود، می‌ترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم' آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند .... او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما.... اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.  او در همان يك روز زندگی كرد فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! '   زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است. امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
در روایتی نقل شده است که اموات در هر جمعه از ماه رمضان می آیند ، می ایستند و با صدایی محزون و با حالتی گریان چنین ندا می کنند: ای خانواده من ، ای فرزندان من ، ای نزدیکان من ، با چیزی(عملی) به ما مهربانی کنید تا خداوند به شما رحم نماید. ما را یاد کنید و از دعا فراموش نکنید ، بر ما و غربت ما رحم کنید ، زیرا ما در زندان تنگ و اندوه طولانی ، و در سختی می باشیم ، پس بر ما رحم کنید و از دعا و صدقه دادن برای ما کوتاهی نورزید ، شاید قبل از آن که مثل ما شوید ، خداوند بر ما رحم نماید. ما حسرت بر گذشته می خوریم ، ما نیز مثل شما توانا بودیم. پس ای بندگان خدا ، به سخن ما گوش فرا داده و فراموش نکنید ، فردا روزی شما نیز خواهید دانست: «چیزهای اضافی(غیر مورد نیاز) که در دست شماست ، قبلاً در دست ما نیز بود ، اما در راه بندگی خدا انفاق نکردیم ، و از حقّ مانع شدیم ، و لذا ضرر و سختی آن بر عهده ما قرار گرفت ، و منفعت و سود آن به دیگران رسید. با درهمی ، یا تکّه خمیر نانی ، یا تکّه کوچک گوشت به ما توجّه و مهربانی کنید» سپس ندا می کنند: بزودی بر خودتان خواهید گریست در حالی که برای شما فایده ای ندارد ، همانگونه که ما گریه می کنیم ، و برای ما فایده ای ندارد. لذا قبل از آن که مثل ما شوید ، (در راه بندگی خداوند) تلاش کنید.   فِي الْخَبَرِ: كَانَ الْمَوْتَى يَأْتُونَ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَقِفُونَ وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ بَاكِياً: يَا أَهْلَاهْ ، وَ يَا وَلَدَاهْ ، وَ يَا قَرَابَتَاهْ ، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِشَيْ‏ءٍ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ ، وَ اذْكُرُونَا وَ لَا تَنْسَوْنَا بِالدُّعَاءِ ، وَ ارْحَمُوا عَلَيْنَا وَ عَلَى غُرْبَتِنَا ، فَإِنَّا قَدْ بَقِينَا فِي سِجْنٍ ضَيِّقٍ وَ غَمٍّ طَوِيلٍ وَ غَمٍّ وَ شِدَّةٍ ، فَارْحَمُونَا وَ لَا تَبْخَلُوا بِالدُّعَاءِ وَ الصَّدَقَةِ لَنَا ، لَعَلَّ اللهَ يَرْحَمُنَا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا ، فَوَا حَسْرَتَى ، قَدْ كُنَّا قَادِرِينَ مِثْلَمَا أَنْتُمْ قَادِرُونَ ، فَيَا عِبَادَ اللهِ اسْمَعُوا كَلَامَنَا وَ لَا تَنْسَوْنَا ، فَإِنَّكُمْ سَتَعْلَمُونَ غَداً: «فَإِنَّ الْفُضُولَ الَّتِي فِي أَيْدِيكُمْ كَانَتْ فِي أَيْدِينَا ، فَكُنَّا لَا نُنْفِقُ فِي طَاعَةِ اللهِ وَ مَنَعْنَا عَنِ الْحَقِّ فَصَارَ وَبَالًا عَلَيْنَا وَ مَنْفَعَتُهُ لِغَيْرِنَا ، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ رَغِيفٍ أَوْ بِكِسْرَةٍ » ثُمَّ يُنَادُونَ: مَا أَسْرَعَ مَا تَبْكُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ كَمَا نَحْنُ نَبْكِي ، وَ لَا يَنْفَعُنَا فَاجْتَهِدُوا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا. مستدرك الوسائل ، النوري رحمه الله : ج 2 ، باب 39 ، ح 1697 ، وعنه المؤلّف رحمه في سفينة البحار : ج 2 ، ص 556 ، الطبعة الحجرية. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
. 📚قهرمان واقعی یک قهرمان مشهور ورزش گلف، درست زمانی که در یک مسابقه برنده شد و مبلغ زیادی پول به عنوان جایزه دریافت کرد زنی به سوی او دوید و با گریه و التماس از او خواست که پولی به او بدهد تا بتواند کودکش را از مرگ نجات دهد. زن می‌گفت هیچ پولی برای درمان پسرش ندارد و اگر وی به او کمک نکند، فرزندش می میرد. قهرمان گلف دریغ نکرد و بلافاصله تمام پولی را که برنده شده بود به زن بخشید! چند هفته بعد یکی از مقامات رسمی انجمن گلف به قهرمان گلف گفت: خبرهای تازه و بدی برایت دارم! آن زنی که از تو پول را گرفت اصلا بچه مریض ندارد، او حتی ازدواج هم نکرده است! او تو را فریب داده است دوست من! ساده لوحی کردی گلف‌باز قهار با خوشحالی گفت: خدا را شکر ... پس هیچ بچه‌ایی در حال جان دادن نبوده است ، این که خیلی عالی ست! داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
🌸🍃🌸🍃 کاسبِ بی‌مروّت کاسب‌های قدیم، در عینِ حال که پول در می‌آوردند و کاسبی می‌کردند، بنای اصلیشون خدمت به خلق بود.. و به اصولِ اخلاقی خیلی اهمّیت میدادند... به همین خاطر، هر صِنف و هر شغلی، برای خودشون فتوّت‌نامه یا مرام‌نامه داشتند.. نانوا، نجّار، خیّاط، قصّاب و... مثلاً توی فتوّت‌نامه قصّاب‌ها اومده بود که: حیوان رو جلوی حیوان هم‌نوعش نکشند.. چاقو رو جلوی چشم حیوان تیز نکنند... قصّاب موقع ذبح، تو چشمِ حیوان نگاه نکنه.. قبل از جان دادنِ کامل، سر حیوان رو جدا نکنند.. قبل از سرد شدن بدن، پوست حیوان را نکنند.. و... یعنی حتّی قصّاب هم، باید به یکسری حدّ و حدود پایبند باشه... و در حقّ حیوانات هم قساوت نداشته باشه.. در اسلام هم، به رعایت حقّ حیوانات خیلی سفارش شده. پیامبر اکرم(ص) فرمود: ما مِن دابَّةٍ طائرٍ و لا غَیرِهِ یُقتَلُ بغَیرِ الحقِّ إلاّ ستُخاصِمُهُ یَومَ القِیامَةِ. هر حیوانى (پرنده یا غیرِ آن) که به ناحقّ کشته شود، در روز قیامت از قاتلِ خود شکایت خواهد کرد (کنز العمّال: ح ۳۹۹۶۸، منتخب میزان الحکمة: ۱۷۰) و همان حضرت فرمود: لا تَضْرِبوا الدَّوابَّ على وُجوهِها؛ فإنَّها تُسَبِّحُ بحَمْدِ الله. به صورت حیوانات سیلی نزنید؛ زیرا آنها حمد و تسبیح خدا مى‏‌گویند. (الکافی، الخصال، و میزان الحکمة) امّا کاسبهای امروز چی؟؟!! دیروز کجا، امروز کجا؟! وقتی خدای ما بشه پول، و قبله‌ی ما بشه بازار، حاضریم برای تنظیمِ بازار (بخونید تعظیمِ بازار) میلیون‌ها جوجه‌ی یک‌روزه رو زنده‌به‌گور کنیم، و کک‌مون هم نگزه.. بعداً میگیم چرا برکت از زندگی‌ها و سفره‌هامون رفته.. وقتی اخلاق در کاسبی، محور قرار نگیره، نتیجه میشه همین... برای سودِ بیشتر، کوتاه‌ترین و ساده‌ترین مسیر رو انتخاب میکنیم.. من سود کنم، بقیه به دَرَک اصلاً خاصیت نظامِ سرمایه‌داری همینه: یه روز برای تنظیمِ بازارِ گندم و ذرّت، گندم‌ و ذرّت رو به دریا میریزه.. یه روز برای تنظیمِ بازارِ مرغ، میلیون‌ها جوجه رو زنده به گور میکنه.. و حتماً فردا روزی برای سودِ بیشتر، جانِ انسانها رو می‌گیره.. (البته همین الان هم داره می‌گیره) خاک بر سرِ این تفکّری که به اسمِ تمدّن، انسان رو به یک «حیوانِ بازاریاب» تبدیل کرده... کسی چه میدونه؟! شاید کرونا، دستِ انتقامِ طبیعت باشه، که میخواد این «حیوانِ بازاریاب» رو در قبالِ همه‌ی ظلم‌هایی که در حقّ سایر جانداران مرتکب شده، ادب کنه... داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
🌸🍃🌸🍃 رمیله گفت: در زمان امیرالمومنین علیه السلام روزي تب شدیدي داشـتم. روز جمعه آرامشـی درّخود دیـدم و بـا خود گفتم بهترین کار این است که روي خودم مقـداري آب بریزم و پشت سـر امیرالمؤمنین علیه السلام نماز بخوانم. این کار را کردم و به جانب مسجد رفتم. همین که مولی امیرالمؤمنین روي منبر رفت، تبم دوباره برگشت. وقتی آن جناب نماز را تمام کرد و به جانب خانه رفت، من نیز با ایشان رفتم. فرمود: رمیله! دیـدم در خود پیچیده بودي. عرض کردم: آري، و جریـان را به عرض ایشـان رسانـدم که علاقه داشـتم نمازي پشت سـر شـما بخوانم. فرمود: رمیله! هر مؤمنی که مریض می شود، مـا نیز به واسـطه بیماري او مریض می شویم، محزون نمی شود مگر اینکه ما نیز از انـدوه او محزون می شویم، و دعایی نمی کنـد مگر اینکه دعای او را آمین می گوییم، و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم.عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! خداونـد مرا فـدایتان کنـد! این براي کسـی است که با شـما در خانه باشد، اما آنها که در اطراف زمین هستند چطور؟ فرمود: رمیله! در شرق و غیر آن، مؤمنی از نظر ما پنهان نیست. داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
🖤✨ 🌷※◁روزی امام رضا (ع) از کوچه رد می‌شدند که جوانی از ایشان سوال کرد: شما گناه نمی‌توانید بکنید یا دوست ندارید؟ 🌷※◁حضرت حرکت کردند و به خانه‌ای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون می‌کشیدند. 🌷※◁حضرت از آن جوان سوال کردند: آیا تو گرسنه هم باشی از آن نجاست میل می‌کنی؟ جوان گفت: هرگز. 🌷※◁امام فرمودند: گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجس‌بودن گناه علم پیدا کنیم٬ آن‌گاه هرگز خودمان سمت گناه نمی‌رویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
💢 ❗️ 🌺جناب 🔰وقت مُردن هر کس به هرچه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم می شود؛ ولی محبت امیرالمومنین علیه السلام باعث نجات می‌شود! 💎چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود... تا ببیند آن چه دیگران نمی بینند و بشنود آن چرا را دیگران نمی شنوند.! ✍♦️امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که انسان به هر چه توجه و تمرکز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش می بندد و در عالم خارج به ظهور می رسد! چه خیر اخلاقی باشد و چه شر باشد.! داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
۵ اردیبهشت ۱۳۹۹