eitaa logo
به سمت کربلا
561 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
803 ویدیو
1 فایل
مطالب مذهبی احادیث اهل بیت قصه های کوتاه و... مدیریت : @Saheerr ‌‌📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگی میگفت صبـح هـا که دکمـه لباسـم را می بندم ، به این می‌کنم که چه کـسی آنهـا را بـاز خواهـد کـرد؟ خودم یا مُرده شور؟ دنیا همین قدر غیرقابل پیش بینی است به آنهـايی که دوستشان دارید ، بی بهانه بگـوييـد دوسـتت دارم . بگـوييد در ایـن دنیای شـلوغ ، سنجاقَت کرده ام به دلـم. بگـوييد گاهی با هـم بودنمـان، کوتاه تر از عمرِ شکوفه هاست . بودن ها را قدر بدانيم! نبودنها همين نزديكی‌ست
به نام خـدا‌ دوباره نزدیک ایام محرم شد وعده‌ای بی‌مایه یادشان افتاد برای عقب نماندن از قافله روشن فکری، به هــم ببافنـد. وزیــر تازه از راه رسیــده بهـداشت اخـیرا جمـلاتی به ایـن مضمون افاضه فرموده: که تعــداد زیــاد مجالـس عـزاداری باعث افســردگی مــردم شــده و این افسردگی نهایتا به خودکشی ‌ها منجر می‌شود. من بنا ندارم دربــاره مســائل جـزئی سیاسی صـحبتی کنــم ، امــا وقتی بنــا به وهــن باشد سکوت نمی‌کنیم اولابه آقای‌وزیر متذکر میشوم‌ که مساله اشــک و عــزاداری بر مــصائب اهـل بیت علیهم السلام خط قرمزهمه مردم ماست و همــه می ‌دانند این عزاداری‌ ها، بهجت آورست نه افســرده کننده و این اشک ‌ها عامل شهادت است نه ... ثانیا جنـاب وزیر فرامـوش نکنند یکی از عوامـل افسـردگی ، هزینه‌ های کمـرشکن درمان است که مــردم عزیزانشـان جلوی چشمشان پرپر میشوند و توان درمانشان را ندارند. پــس اگر خیلی به فکــر شـادی مـردم هستیـد وظیفــه خـود را در قبــال خـدمت به مــردم انجــام بدهـیــد و وارد مسائلی که می‌تواند‌ شما را به قهقرا ببرد نشــوید. در آخر هم به ایشان توصیه می کنــم‌ از ایــن توبه کــند وگـرنه چوبش را میخورد به بد سرنوشتی دچار خواهد شد. سید مجید بنی فاطمه
مرحـوم آخـوند ملاعلی همـدانی خـدمـت حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشــان تقاضـای مـوعظه کرد. فرمـود: مرنج و مرنجان! مرحوم ملاعلی همدانی می گـوید خـوب راحـت است، کسی را از خـود ناراحت نمیکنیم، اهانت به‌ کسی نمیکنیم، غیبت کسی را نمیکنیم و..این میشود، اما مرنج را چه کار کنیم؟ کـسی به ما بـدی می کـند ، غیبت مان را میکند، پول مان را میخـورد، قطعا انسان رنجش پیدا می‌کنـد. میشود چنین چیزی که نرنجد؟ شیخ فرمودند بله عرض کردچگونه میشود؟ فرمـود خودت را کسی ندان. عیـب کار ما همیـن جاست ما خـودمان را کسی میـدانیم ، به ثروت، به علـم ، به ریاست مـان و بـه هـر چیزی می بالیم ، لـذا هیچ کس جرأت نـدارد به ما تو بگوید..! آیت‌الله تهرانی
يه فلج قطع نخـاعى از خـواب كه بيـدار بشـه منتظره يك نفر بيـدار بشه ، سـرش مـنت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگـه شـو انجام بـده . ميـدونى آرزوش چيـه؟ فقط يك بار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، نور رو نميبينه، و نميبينه ، صـبح رو نميبينه. ميـدونى آرزوش چيـه؟ فقط يك بار فقط يك‌روز بتونه عزيزاش و آسمون و زندگى رو با چشماش ببينه يه ناشنـوا و لال آرزوشه بشنـوه بتونه با زبانش حرف بزنه . يه بيمار تنفسى دلش ميـخـواد امـروز رو بتـونه بدون كـپسول نفس بكشه الآن مـشكل ما چيـه دوست مـن؟ دستت رو بـذار رو زانـوت و از تمـام وجـودت و نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن و به روزى فكركن كه شايـد همين نعمتا رو از دست بدى . پس كن و از نعمت هات استفاده كن...
هر كـس دلـش ساكت نشـود ولى زبانـش ساكت باشد ، گناهش كم است ؛ هر كس دلش شـود و زبانش هـم ساكت شود ، مقامش عالى است هـر كـه دلـش‌ سـاكـت شــود ولى زبانـش ساكت نباشدگفتارش مثال حكمت است؛ هـر كه نه زبانـش و نه دلـش ساكت باشد است كه بازيچه شيطان است و آخرالامر به خاک مذلّت نشيند.
بـزرگی سی سـال مـرتب استغفار میگفت مریـدی به او گفت چرا این همه استغفار میکنید؟ ما از شما گناهی ندیدیم. جواب داد سـی سـال استغفار مـن به خاطر یک نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته پرسیدم حجـره ی من چه؟ گفتند حجره شما نسـوخته ؛ گفتـم الحمدلله. معنی آن ایـن بـود که مـال مـن نسوزد ، مال مردم ارتباط به مـن ندارد! آن الحمدلله از روی بود نه خدا خواهی. چقدر مااز این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم که شاکر هستیم؟
در كـوچـه ‌ای چهـار خياط مغـازه داشتند هميشه با هـم بر روی نام بحث می‌كردند روزی اولـيـن خياط يك تابلو بالای مغازه ‌خود نصب كرد ؛ روی نوشته شده بود بهترين خياط شهر دوميـن خياط روی تابلوی بالای در مغازه خـود نوشـت بهتـرين خياط كـشـور . نفر سوم نوشت بهترين خياط دنيا چهارميـن وقتی ايـن رفتار ها را دیـد روی يـك بـرگـه كـوچـك با يك خـط كوچـك نوشت بهتـرين خياط ايـن كوچه قـرار نیست دنیامـون رو بـزرگ کنیـم که تـوش گـم بشیـم ، تـو همـیـن دنیـایی که هستیم ، میشه آدم بزرگى باشيم ...
📖 فردی پس گردنی محکمی به ملا نصرالدین زد و شروع به عذرخواهی کرد که ببخشید اشتباه کردم و شما را به جای کس دیگر گرفته بودم. ملا قانع نشد، گریبان او را گرفت و پیش قاضی برد و ماجرا را باز گفت. قاضی حکم داد ملا در عوض یک پس گردنی به آن شخص بزند. ملا به این حکم راضی نشد. قاضی حکم داد به عوض پس گردنی ، آن مرد یک سکه طلا به ملا بدهد. ناچار تسلیم شده و برای آوردن سکه محکمه را ترک کرد. ملا قدری به انتظار نشست ، بعد در حالی که داشت در محکمه قدم میزد نگاهش به پس‌ گردن قاضی افتاد ، و بدون درنگ پس‌ گردنی محکمی نثار قاضی کرد و گفت: چون عیالم در خانه منتظر من است و من هم زیاد وقت نشستن ندارم هر وقت مرد سکه را آورد شما در مقابل این پس گردنی سکه طلا را بگیرید
ملانصـرالدیـن با نوکـر خـود برای گردش به باغ هـای اطراف شهـر می رفت که در باغی قاضی رادیدند که‌مست و مدهوش خـودش یک طرف افتـاده و قـبـایش یک طرف دیگر. ملا قبا را برداشت و پـوشید و رفت. بـه هـوش آمـد و قـبا را ندید. به اطرافیان سپرد: قبا را تـن هرکه دیدید ، او را پیش من بیاورید در بازار چشمشـان به ملانصرالـدین افتاد که قبارا پوشیده بود. جلوی او را گرفتند و گفتند باید باما بیایی به محضر قاضی! ملا بی آنکه اعتراض کند همراه آنها رفت قاضی سوال کرد را از کجا آوردی؟ ملا گفت دیـروز با نوکـرم برای گردش به اطراف شـهر رفته بـودم. مستی را دیـدم که قبایش‌افتاده بـود. قبایش را برداشتم و پوشیدم. شاهـد هم دارم ، هـر وقت آن مرد را پیدا کردید، خبرم کنید تا بیایم و قبایش راپس بدهم. قاضی گفت: من چه می دانم کـدام احمقی بوده... قبا پیـش شما باشـد ؛ اگـر صاحبش پیدا شد شما را خبر می کنیم.
ماجرای عجیب حضـور حضرت آیت الله بهجت در تشیع جنازه یک خانـم. یکی از همسـایه‌ های آیت ‌الله محمد تقی بهجت (ره) که نزدیـک به چهـل سـال با ایشـان، همسایه بوده است می گوید: وقتی همسرم فوت کرد، آیت ‌الله بهجت هم در تشییع جنازه شرکت کردند. بعد از طی مسیـری به گفتم که دیگر بیشتر از این نیاز نیست ، که در جـواب آیت ‌الله بهجت فرمودند تا محل دفن باید حضور داشته باشم آیت ‌الله بهجت دلیل ایـن پافشاری خـود بر حضـور کامـل در تشییع جنازه این زن را فـرمـودنـد: او جـزو مـحسـوب میشود ، چـرا که در چهل سال همسایگی یک بار هم صدای او را نشنیدم!!
از امیرالمومنین على علیه السـلام فلسفه سـجده اول سـؤال شـد ، حضرت فرمود: اول به ايـن معنا است که خدايا اصــل مــا از خــاک‌ اسـت و معـنـاى ســر برداشتن از سجده اين است که خدايا ما را از خاک خارج کردى و معناى سجده دوم، اين است که خدايا دوباره ما را به خاک بر مى گردانى و سر برداشـتـن از سجـده دوم به مـعنـاى ايـن است کـه يک بار ديگر در قيامت از خـاک بيـرونمـان خـواهـى آورد... مـنبع علل ‌الشرايع شيخ‌ صدوق، جلد۱ ،ص۲۶۲
📖 شخصی در مجلس مرحوم شیخ هادی نجم آبادی حکایتی تعریف کرد شیخ به او گفت: اکنون این دروغ را ساختی یا از پیش ساخته بودی؟ با صدای بلند گفت هرگز دروغ نگفته ام. شیخ گفت: جز دروغ سخنی نمیگویی، آن شخص برای‌ تصدیق حرفش گفت خدا یکی است ، تا با این حرف راست گفته باشد. شیخ هادی فرمود: این که گفتی از این باب است که خداوند فرمود: اذا جآئک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله و الله یشهد ان المنافقین لکاذبون. چون‌ منافقان نزد تو آيند گويند گواهى مى‏ دهيم كه تو واقعا پيامبر خدايى و خدا هم مى‏ داند كه تو واقعا پيامبر او هستى و خدا گواهى مى‏‌دهد كه مردم دو چهره و منافق سخت دروغگویند سوره منافقون آیه۱