eitaa logo
🌹گاھ نوشٺھاے يڪ طلبھـ ـ ـ
1.7هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
18 فایل
﷽ﷻ ➖چندسالےدرس خارج ➖ سطح ۴سیاستگذاری فرهنگی ➖ارشدمدیریت فرهنگی ➖دانشجوی دکترای مدیریت إن شاءاللھ افڪار واعمالمان مرضے حضرٺ دوسٺـ ڪھ ھرچہ گفٺیمـ جز حڪایٺ دوسـٺ؛دࢪ همہ؏مࢪ از آن پشیمانیمـ ۩ڪپی باصلوات بر ﷴوآل مطهرش آزاد۩ ۞بندھ @besmellaherrahmanerrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️◼️ ◼️◼️ 🌹 🌱 🅾 عبدالله بن حسن 🔻عبدالله بن الحسن (علیه‌السّلام) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. عبدالله، در ایام شهادت نوجوانی ۱۱ ساله، و از فرزندان امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) بود که روز عاشورا، وقتی دید سیدالشهداء بر زمین افتاده است، برای دفاع از عمو به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جام شهادت نوشید 🔻در مقاتل چنین نقل شده است که در واپسین لحظات حیات شریف سیدالشهداء (علیه‌السّلام) کوفیان حضرت را محاصره کردند، در حالی که امام (علیه‌السّلام) دیگر توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاده بود ... 🔻در این هنگام ندای امام حسین (علیه‌السّلام) به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند کرد و نیایشگرانه گفت: 💠خدایا، تو خود می‌دانی که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را می‌کشند ... آن تبهکاران سنگ‌دل‌ اندکی درنگ کردند و دگرباره بر امام (علیه‌السّلام) هجوم بردند. در این هنگام عبدالله که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود خیمه‌گاه را ترک کرده، شتابان به سوی امام (علیه‌السّلام) دوید ... 🔻حضرت امام حسین با دیدن او خطاب به خواهرش زینب (سلام‌الله‌علیها) فرمود: 💠«خواهرم این کودک را نگهدار» زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) خود را به کودک رساند و سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند و او را به خیمه‌ها بازگرداند، امّا او پایداری کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که: ✨«لا اُفارق عمّی!» به خدا سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت! و خود را از دستان عمه‌اش رها کرد و نزد امام حسین (علیه‌السّلام) رفت تا شاید مانع از شهادت عموی بزرگوارش گردد. 🌹در این هنگام یکی از تجاوزکاران اموی به نام «بحر بن کعب» به سوی حسین (علیه‌السّلام) روی آورد که «عبداللَّه» فریاد بر آورد: ‌ هان‌ ای پلیدزاده! آیا می‌خواهی عمویم را به شهادت برسانی؟ آن پلید نیز شمشیری بر آن کودک فرود آورد و عبداللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! 🌹 او در حالی که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین (علیه‌السّلام) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: 💠یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خدای پُر مهر به زودی تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت 🌹و آن‌گاه «حرمله» گلوی آن عبالله علیه السلام را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد! حسین (علیه‌السّلام) پس از شهادت جانسوز نور چشم برادرش را در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت: ⭕️ بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناه‌پیشه‌ات را تاکنون از نعمت‌هایت بهره‌مند ساخته‌ای، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش! 🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
◼️◼️ ◼️◼️ 🅾 زهیر؛ 🔻زهیر بن قین، از بزرگان قبیله بَجیله بود که در کوفه می‌زیست. وی نخست طرفدار عثمان بود، تا این‌که در اواخر سال شصت هجری، هنگام بازگشت از سفر مکه، در یکی از منازل بین راه،  هم‌زمان با کاروان امام حسین (علیه‌السلام) در یک‌جا فرود آمد 🌱امام (علیه‌السلام) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهیر نخست از این دیدار اکراه داشت. اما به توصیه همسرش، دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو به محضر امام حسین (علیه‌السلام) شرفیاب شد. 🌱این دیدار بسیار مبارک بود و مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام (علیه‌السلام) منتقل کنند 🔻 زهیر با همسرش نیز وداع کرد و گفت: «من عازم شهادت همراه امام حسین (علیه‌السلام) هستم. تو با برادر خود نزد خانواده‌ات برگرد، زیرا نمی‌خواهم از سوی من چیزی جز خوبی به تو برسد.» 🔻شب عاشورا، وقتی امام حسین (علیه‌السلام) به همراهانش اجازه بازگشت به شهر و دیارشان را داد، هر کدام از آنان به نوعی وفاداری و پایداری خود را اعلام داشتند 🔻اما زهیر بن قین اینگونه با مولایش عشق بازی کرد: یابن رسول الله! به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، سپس زنده شوم و دوباره کشته شوم، تا هزار مرتبه این‌گونه کشته شوم و خداوند بدین وسیله جان شما و این جوانان خاندان شما را سلامت دارد❗️ 🔻 امام حسین (علیه‌السلام)، پس از اقامه نماز صبح عاشورا، یاران خویش را سازماندهی کرده و زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست سپاه برگزید که نشان لیاقت، رشادت، شایستگی‌های اخلاقی و نظامی «زهیر» است 🔻روز عاشورا وقتی دو سپاه رو در روی هم قرار گرفتند، نخست امام حسین (علیه‌السلام) به نصیحت سپاهیان دشمن پرداخت، آن‌گاه زهیر آنان را نصیحت کرد تا اینکه کسی زهیر را صدا زد و گفت: اباعبدالله (علیه‌السلام) می‌فرماید: برگرد، به جانم سوگند، چنان‌که مؤمن آل فرعون، مردمش را نصیحت کرد، تو نیز اینها را نصیحت کردی، اگر نصیحت فایده‌ای داشته باشد! 🔻از صحنه‌های یادکردنی پیکار زهیر در روز عاشورا، یکی آن‌جاست که وقتی شمر و شماری دیگر از دشمنان به خیمه‌های امام حسین (علیه‌السلام) هجوم آورده قصد آتش زدن خیمه‌ها را داشتند، وی به کمک ده نفر دیگر از اصحاب امام (علیه‌السلام) به مقابله آن‌ها شتافته، پس از کشتن یکی از مهاجمان، آنان را از خیمه‌ها دور کردند. 🔻زُهَیر و حُرّ، ساعتی از روز عاشورا، به کمک هم جنگ نمایانی کردند و هرگاه یکی از آن دو، بر دشمن می‌تاخت، اگر به محاصره می‌افتاد، دیگری او را نجات می‌داد. تا این ‌که حر به شهادت رسید. 🔻 ظهر عاشورا، زهیر و سعید بن عبدالله حنفی جان خویش را سپر کردند، تا امام حسین (علیه‌السلام) همراه جمعی از یارانش، نماز خوف به جای آوردند.  🌹زهیر پس از نبردهای دلیرانه و کم‌نظیر و کشتن تعدادی از دشمن، سرانجام به وسیله «کثیر بن عبدالله شعبی» و «مهاجر بن اوس» به شهادت رسید  🌹خوارزمی می‌نویسد: هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین (علیه‌السّلام) به وی گفت: «خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند. 💠در زیارت ناحیه مقدسه، از وفاداری و ایثار زهیر این‌گونه تجلیل شده است: «السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ الْبَجَلِیِّ، الْقائِلِ لِلْحُسَیْنِ وَقَدْ اذِنَ لَهُ فِی الانْصِرافِ: لا وَاللَّهِ لا یَکُونُ ذلِکَ ابَداً، اتْرُکُ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اسیراً فِی یَدِ الَاعْداءِ وَانْجُو! لا ارانِیَ اللَّهُ ذلِکَ الْیَوْمَ 💠سلام بر زهیر بن قین بَجَلیّ، کسی که وقتی امام حسین (علیه‌السلام) به او اجازه بازگشت داد، به حضرت عرض کرد: به خدا سوگند، نه، هرگز چنین نخواهد شد. آیا فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را اسیر در دست دشمنان رها کرده، خود را نجات دهم؟ خدا آن روز را به من ننماید. و اینگونه حسین، زهیری دگر ساخت ... ... 🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
24.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 عزاداری خاص و معروف پاکستانی ها در حسینیه معلی 🔻 سبک جالب و ویژه سینه‌زنی پاکستانی ها که به آن شناخته می‌شوند   🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ بخشی از وعده های آقای پزشکیان👆 ➖آقای پزشکیان ببینیم و تعریف کنیم، اما اگر این وعده ها را انجام ندادید، نمی‌خوایم تون کنند، اما آنقدر مرد باشید که از مردم عذرخواهی کنید ♦️ما مردم هم که هیچ! فکر میکنیم حسن روحانی یک دوره دیگه هم رئیس جمهور شده و باید تحمل کنیم این دوره هم بگذره ... 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
غلامتان‌به‌من‌آموخت‌درمیانهٔ‌خون که‌روسیاهی‌مانیزراه‌حل‌دارد ...
◼️◼️ ◼️◼️ ❇️ نوجوان شاخص کربلا 🅾قاسم فرزند امام حسن (علیه‌السلام) به سال ۴۷ ه.ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود  مادرش به نام «نفیله» یا «رمله» یا «نجمه» بود. در دو سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموی گرامی خود، امام حسین (علیه‌السلام)، پرورش یافت و در واقعه کربلا به اتفاق مادر و دیگر برادران و خواهران خود حضور داشت 🔻به نقلی در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین (علیه‌السلام) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد»، قاسم پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمی‌شود. 🔻 از این‌رو پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» امام (علیه‌السلام) با مهربانی پرسید: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد: «احلی من العسل؛ شیرین‌تر از عسل.» حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، عمو به فدایت، تو از آنان هستی که پس از گرفتار شدن به کشته خواهی شد.  🔻در روز عاشورا هنگامی که نوبت مبارزه به قاسم رسید، برای کسب اجازه خدمت امام حسین (علیه‌السلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو قدری گریستند و قاسم مجددا اجازه خواست و امام امتناع فرمود 🔻قاسم دست و پای امام را بوسه می‌زد و بر خواسته‌اش پای می‌فشرد. ولی امام (علیه‌السلام) اجازه نمی‌داد تا سرانجام موفق به دریافت اجازه گردید 📝ملاحسین کاشفی درباره چگونگی اذن خواستن حضرت قاسم از امام و اذن ندادن آن حضرت می‌نویسد: 🔻سرانجام قاسم با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن (علیه‌السلام) به بازویش بسته بود و در او وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عموی خود حسین برندارد، اذن میدان گرفت 🔻 وی در حالی که مادرش بر در خیمه ایستاده او را نظاره می‌کرد، وارد میدان کارزار شد 🔻به گزارش ابن شهرآشوب، قاسم در میدان جنگ، چنین رجز می‌خواند: «انی انا القاسُم من نسل علی… نحن و بیت الله اولی بالنبی… من شمر ذی الجوشن او ابن الدعی من قاسم، از نسل علی هستم، به خانه خدا سوگند، ما از شمر ذی الجوشن یا حرام‌زاده (ابن زیاد)، به پیامبر سزاوارتریم».  🌹 وی سرانجام پس از کشتن تعدادی از دشمنان خدا، به درجه رفیع شهادت نایل آمد طبری و ابوالفرج اصفهانی کیفیت شهادت حضرت قاسم را به نقل از حمید بن مسلم چنین آورده‌اند: «نوجوانی به سوی ما آمد که چهره‌اش همانند پاره ماه می‌درخشید، شمشیری به دست و پیراهن و اِزاری (شلوار) بر تن و دو نعلین به پا داشت، که بند یکی از نعلین‌های وی پاره شد؛ فراموش نمی‌کنم که بند چپ بود. 🔻 عمرو بن سعید ازدی به من گفت: به خدا به او حمله می‌کنم! گفتم: سبحان الله، پناه بر خدا! از این کار چه می‌خواهی، انبوه لشکری که دور او را گرفته‌اند کارش را تمام خواهند کرد. گفت به خدا بر او حمله خواهم کرد! 🌹 او حمله کرد و با شمشیر بر سر قاسم زد. قاسم بر روی افتاد و فریاد برآورد «عموجان» به فریادم برس. به خدا سوگند حسین چون عقاب از جا جست و همانند شیر خشمگین بر قاتل قاسم حمله‌ور گردید و ضربتی سخت بر وی فرود آورد. او دست خود را سپر کرد، ولی آن ضربت دستش را از آرنج قطع کرد. او فریادی زد و خود را کنار کشید. گروهی از کوفیان یورش بردند تا او را نجات دهند، ولی او را زیر گرفتند و زیر سم اسبان لگدمال کردند تا آنکه جان داد. 🌹پس از چندی که گرد غبار میدان نبرد فرونشست، امام حسین (علیه‌السلام) را دیدیم که بر بالین آن جوان ایستاده و او پاشنه‌های پای خود را بر زمین می‌ساید. امام حسین (علیه‌السلام) در آن حال می‌گفت: قومی که تو را کشتند از رحمت خدا به دورند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود.»  💠سپس فرمود: سوگند به خدا برای عموی تو بسیار دشوار است که او را بخوانی و نتواند به تو پاسخ دهد، یا به تو پاسخ گوید اما به حال تو سودی نبخشد؛ در یک چنین روزی که دشمنان او بسیار و یاران او‌ اندک باشند.»  🔻 حمید بن مسلم گوید: آن‌گاه او را برداشت، دو پای پسر را دیدم که روی زمین می‌کشید و حسین (علیه‌السلام) سینه به سینه وی نهاده بود. با خود گفتم «او را کجا می‌برد»؟ وی را برد و در کنار پسرش علی‌ اکبر و دیگر شهدا قرار داد. از اسم آن نوجوان پرسش کردم. گفتند وی قاسم بن الحسن است ... 🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
15.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🅾زیبایی عزاداری شیعیان در آفریقا در بی تکلفی آنست نه حسینیهٔ پر زرق و برق نه سیستم صوتی چند صدمیلیونی نه سخنران و مداح آنچنانی فقط حکمفرماست، و از همین عزاداری هاست که امید مقبولیت بیشتر می‌رود ... 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
♦️از مکتب عاشورا بیاموزیم 1⃣ 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
🅾 آیا به راه انداختن دسته‌جات عزاداری در معابر عمومی که گاهی اوقات باعث اذیت و بسته شدن راه عابران می‌شود اشکال دارد؟ ✅ به راه انداختن دسته‌های عزاداری برای سیدالشهداء و اصحاب او علیهم السلام و شرکت در امثال این مراسم امری بسیار پسندیده و مطلوب است و از بزرگترین اعمالی است که انسان را به خداوند نزدیک می‌کند، ولی باید از هر عملی که باعث اذیّت دیگران شود و یا فی نفسه از نظر شرعی حرام باشد، پرهیز شود 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
🅾نقل است که مرحوم آسید علی اکبر کوثری، در مرحوم کوثری روضه خوان امام گفته‌اند: محرم از خانه خارج شدم به قصد رفتن به مراسمات و روضه خوانی، در راه کودکانی اصرار کردند در موکب کوچکشان برایشان درحد چند بیت روضه بخوانم. اول صرف نظر کردم و پس از اصرارشان رفتم و چند بیت روی منبرِ آجری شان خواندم ♦️تمام که شد برای پذیرایی چای برایم آوردند که در خانه یا جای دیگری چنین چایی هرگز نمیخوردم، برای اینکه کودکان دلخور نشوند، یواشکی چای را گوشه‌ای ریختم و تشکر کردم و رفتم به مراسمات سنگینی که داشتم برسم ... ♦️شب که آمدم خانه از خستگی به خواب رفتم در خواب مادرسادات را دیدم. فرمود: فلانی، تنها روضه ای که از تو قبول شد همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی، و اینکه آن چای را که ریختی در کناری، من آن چای را با دستِ خودم برایت ریخته بودم! ♦️در این حال از خواب بیدار شدم و فهمیدم روضه هایی که ما تحویلشان نمیگیریم، اهل بیت حواسشان هست ... خلاصه اینکه هیئت داری به بزرگی هیئت و کثرت جمعیت نیست، به و هست. الأعمال بالنِّیّات ... ! 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️سخنان بی سابقه جلیلی درباره فساد کرسنت و بیژن زنگنه: اگر ابعاد پرونده کرسنت مشخص شود، به جای مناظره باید دنبال سوراخ موش بگردند اصلا بابک زنجانی را یکبار هم ندیده ام، این دروغها به خاطر نزدیک بودن حکم دادگاه متهمان دانه درشت کرسنت است در مناظره های انتخاباتی هم گفتم که جای متهم‌ در دادگاه است نه مناظره من کسی نیستم که در مبارزه با فساد با به خاطر چهارتا دروغ از صحنه خارج شوم؛ محکم ایستاده ام اگرچه همه مردم خواهان مبارزه با فساد هستند اما امروز نگران شده اند که مبارزه با فساد یک پشتوانه ۱۴ میلیونی محکم نیز پیدا کرده است 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
◼️◼️ ◼️◼️ 🅾حضرت علی اصغر (علیه‌السّلام) فرزند کوچک امام حسین (علیه‌السّلام) و حضرت رباب است ⭕️دربارهٔ چگونگی شهادت علی اصغر ع، از جمع‌بندی آنچه در منابع آمده است، می‌توان دو قول را به دست آورد: 1⃣ یکی بیانگر آن است که طفل شیرخوار، در هنگامی که بر در خیمه‌ها در دامن امام بود، به شهادت رسید. اکثر مقتل‌نویسان و مورخان، با تفاوت‌هایی، این قول را مطرح کرده‌اند 2⃣قول دوم آن است که آن طفل در میدان جنگ، بر روی دست امام، توسط دشمن هدف تیر قرار گرفت و به شهادت رسید 🔻هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند،کسی نماند جز حضرت زین العابدین (علیه‌السّلام) و عبداللّه که شیرخوار بود؛ ندای غریبانه امام بلند شد: ♦️آیا کسی هست که دشمن را از حرم پیغمبر براند و دور کند؟ آیا خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را اعانت کند؟ آیا فریاد رسی هست که برای ثواب ما را یاری کند؟ 1⃣وقتی که ندای هل من ناصر حضرت به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آن‌ها بلند شد، امام کنار خیمه آمد و به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) فرمود: 🌹طفلم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم هنگامی که امام (علیه‌السّلام) علی اصغر را در بغل داشت خواست که او را ببوسد، در این لحظه حرمله ملعون تیری افکند و بر گلوی کودک نشست و کودک را در آغوش پدر به شهادت رساند 🔻 امام آن کودک را به زینب (علیهاالسّلام) داد فرمود: او را نگهدار، و دستش را زیر گلوی کودک گرفت، پر از خون شد، آن خون را به طرف آسمان پاشید و گفت: چون خداوند این منظره را می‌بیند، آنچه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان می‌گردد 🚨امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: اگر قطره‌ای از آن خون بر زمین می‌ریخت، نازل می‌شد❗️ 🔻 در برخی منابع آمده: امام از اسب پیاده شد و در کنار خیمه یا پشت خیمه با غلاف شمشیرش قبری کند، و محاسنش را به خون کودکش رنگین نمود و دفن کرد 2⃣روایت دیگر درباره نحوه شهادت علی اصغر این است که آن طفل نازنین در میدان جنگ و بر روی دستان مبارک سیدالشهداء (علیه‌السّلام) به شهادت رسیده است، نه در کنار خیمه‌گاه! 🔻برخی منابع چنین گزارش کرده‌اند: هنگام وداع، حضرت ام کلثوم از امام درخواست کرد که اگر ممکن است برای علی اصغر آب طلب کند. امام کودک شش ماهه را به آغوش کشیده و به سوی لشکر کوفه آورد و فرمود: 💠ای مردم! شما برادرم، فرزندانم و یارانم را کشتید و به غیر از این کودک کسی نمانده است. او از تشنگی می‌سوزد در حالی که هیچ گناهی ندارد. او را با جرعه‌ای آب سیراب سازید و در عبارتی دیگر فرمود: اگر به من رحم نمی‌کنید به این کودک بی‌گناه رحم کنید 🌹در همان لحظه عمر سعد ملعون دستور داد و حرملة بن کاهل اسدی با تیری گلوی علی اصغر را نشانه گرفت و گوش تا گوش گلوی آن کودک را شکافت 🌹امام کف دست خود را از خون علی پر کرد و به سوی آسمان‌ انداخت و فرمود: خدایا تو را شاهد می‌گیرم که این مردم قصد کرده‌اند از فرزندان پیامبرت حتی یک نفر را هم زنده نگذارند. خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کرده‌اند تا یاری‌مان کنند، امّا ما را می‌کشند، خودت داوری کن! 🌹امام حسین پس از هدف قرار گرفتن علی اصغر، دست را زیر گلوی او گرفت و چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید امام باقر (علیه‌السلام) در این مورد فرموده اند: قطره‌ای از این خون به زمین ریخته نشد❗️ 🔻سپس امام فرمود: آن‌چه بر من نازل شد، برایم آسان است زیرا در راه خدا است و او می‌بیند برخی نوشته‌اند که فرمود: خدایا شهادت این کودک‌ نزد تو، کمتر از کشتن‌ ناقه صالح نیست. خدایا اگر امروز فتح و نصرت خویش را از ما باز داشته‌ای، آن را در چیزی که برای ما بهتر است قرار ده در این حال ندایی از آسمان برخاست که یا حسین! شیر‌خوارت را واگذار که هم اکنون شیر دهنده‌ای، در بهشت برایش مهیا است 🔻برخی از مورخان آورده اند که حسین قنداقه غرقه به خون طفل را به خیمه باز گرداند و به حضرت زینب (علیهاالسّلام) سپرد. برخی دیگر نقل کرده‌اند که امام (علیه‌السلام) پس از شهادت او قبری حفر کرد و پیکرش را در پارچه‌ای پیچید و بر آن نماز گزارد. برخی نیز نوشته‌اند که بدنش را آورد و کنار بدن دیگر شهدا نهاد 📝امام زمان (علیه‌السّلام) در زیارت ناحیه مقدسه می‌فرماید: سلام بر عبدالله بن حسین، آن کودک شیرخواره‌ای که هدف تیر ستم قرار گرفت و به خونش آغشته گردید و خون او به سوی آسمان کرد و در آغوش پدر با تیر مذبوح گردید. خداوند قاتلش حرملة بن کاهل اسدی را لعنت کند در زیارت‌نامه امام حسین آمده است: درود خدا بر تو و بر شهیدان و بر فرزندت علی اصغر که او شدی صلی‌الله علیک یا اباعبدالله الحسین المظلوم و سیعلم الذین ظلموا أی منقلبٍ ینقلبون ... 🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm