10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبحانه یا دسر خوشمزه و مقوی😋😋😋😋
شلهخرمایی
دوستان شله خرمایی از دسرهای مخصوص فصل سرماست وخیلی مقوی وخوشمزه وسالمه توی شهرهای جنوبی درست می شه ممکنه هر کسی به روش خودش درست کنه توی کشورهای عربی هم درست می شه به اسم قصیده که دقیقا همین شله خرمایی است درست کنید واز خوردنش لذت ببرید
یک لیوان تا یک ونیم لیوان پر خرما را با سه لیوان ابجوش بذارید نرم بشه وبعد توی مخلوط کن یا با گوشت کوب برقی خوب پوره کتید
یک لیوان ارد که بهتره سبوسدار باشه را تفت دهید تا طلایی بشه به رنگ نخودچی بعد ارد را به پوره خرما اضافه کنید وسریع بهم بزنید در این مرحله اکر دوست دارید حدود 30گرم کره یا سه تاچهار قاشق روغن اضافه کنید وگلاب حدود دوقاشق که من نکردم وسریع بهم بزنید اگر موادتون سفت بود ابجوش اضافه کنید تا به غلظت مثل فرنی برسه نبایددمثل حلوا سفت وخودش راجمع کنه واز ظرف جدا بشه به حالت فرنی که درامد از روی حرارت بردارید واماده سرو است.
@besooyenour
🔴 #قضاوت_ناقص_فیلی
💠 در مثنوی آمده است #فیلی در اتاق تاریک بود عدّهای با چشمان بسته وارد اتاق شدند. یکی دست به #خرطومش زد و گفت این ناودان است فردی پاهای فیل را لمس کرد و گفت این #ستون است شخصی گوش او را گرفت و گفت این باد بزن است نفر بعدی دستی بر پشت فیل کشید و گفت این #تخت است. یعنی هر فرد، فیل را بر اساس نگاه متّکی بر حسّ لامسه خود #تعریف کرد. در حالیکه اگر فیل را کامل دیده یا لمس میکردند قضاوتشان به واقع نزدیکتر میشد.
💠 در زندگی مشترک، گاهی زن و مرد با دیدن جزء یا #بخشی از رفتارهای همسر، قضاوت کلّی درمورد شخصیّت او کرده و حتّی برداشت کلّی #غلط از ظاهر رفتار یا گفتارش میکنند.
💠 هیچگاه با دیدن یک یا چند رفتار همسر به طور #مطلق و کلّی نگوییم همسرم آدم خوبی نیست، اصلاً مرا درک نمیکند، آدم زندگیکُنی نیست و دهها قضاوت کلّی دیگر.
💠 دیدن تمام ابعاد و #پازل شخصیّت و رفتارهای همسر از برداشتها و تصمیمات غلط یا #ناقص جلوگیری میکند.
💠 به فرض اگر همسرم بدزبان یا تندمزاج است با قضاوت #کلّی نگویم "اخلاقش اصلاً خوب نیست یا اخلاق بدرد بخوری ندارد." چرا که در کنار بدزبانی ممکن است برای خرجی زن و بچه زحمت میکشد، دل و قلبش #مهربان است، فرد کینهای نیست، زبان عذرخواهی و دهها صفات و رفتارهای #مثبت دارد.
💠 در واقع باید تمام رفتارها و اخلاقهای خوب و اشتباه او را کنار هم گذاشته و با #تکمیل پازل شخصیّت او، نسبت به نقص یا اشتباه او عکسالعمل و قضاوت عادلانه و صحیح داشته باشیم تا قضاوتمان مثل اتاق تاریک و #فیل نباشد.
@besooyenour
✅ مهندس مهدی دوستی استاندار هرمزگان شد
🔹مهندس مهدی دوستی نخبه جوان انقلابی که کشورمان را در تولید بنزین خودکفا کرده، به عنوان استاندار هرمزگان انتخاب شد.
@besooyenour
مواظب دل پدرها باشید ♡
دل پدر که بشکنه
متوجه نمیشی
مثل مادر نیست که
از بارونی شدن چشماش
بفهمی دلشو شکستی
اما اگه دقت کنی
شکسته شدن قامتش و
اضافه شدن چین و چروک
دست و صورتش آتیشت میزنه
@besooyenour
🔺جدیدترین پست اینستاگرامی محسن چاوشی خطبه ۸۳ نهجالبلاغه است...
میتونست هر چرت و پرتی منتشر کنه..
از ضد فرهنگ تا شایعه تا محتوای خودتحقیری..
ولی محتوای خوب رو ترجیح داد...
💬حامد شاهمیری
#سلبریتی
#چاوشی
@besooyenour
#❤️عاشقانه_دو_مدافع ❤️
#قسمت_چهل_یکم
.
.
.
.
چشماش پر ازاشک شد و سرش رو بہ دیوار تکیہ داد.
دستے بہ موهاش کشیدو با یک آه بلند ادامہ داد.
مـݧ و مصطفے از بچگے تو یہ محلہ بزرگ شده بودیم
خنده هاموݧ ،
گریہ هاموݧ ،
دعوا هاموݧ،آشتے هاموݧ،
هیئت رفتناموݧ همش باهم بود
مـݧ داداش نداشتم و مصطفے شده بود داداش مـݧ
هم سـݧ بودیم اما همیشہ مث داداش بزرگتر ازش حساب میبردم و بہ حرفش گوش میدادم ...
کل محل میدونستـݧ کہ رفاقت منو مصطفے چیز دیگہ ایه
تا پیش دانشگاهے باهم تو یہ مدرسہ درس خوندیم همیشہ هواے همدیگرو داشتیم.
کنکور هم دادیم .اما قبول نشدیم
بعد از کنکور تصمیم گرفیتم کہ بریم سربازے
سہ ماه آموزشیمونو باهم بودیم اما بعدش هرکدومموݧ افتادیم یہ جا
اوݧ خدمتش افتاد تو سپاه کرج
منم دادگسترے تهراݧ
براموݧ یکم سخت بود چوݧ خیلے کم همدیگرو میدیدیم
بعد از تموم شدݧ سربازے مصطفے هموݧ جا تو سپاه موند
هرچقدر اصرار کردم بیا بریم درسمونو ادامہ بدیم قبول نکرد
میگفت یکم اینجا جابیوفتم بعدش میرم درسمم ادامہ میدم
همیشہ با خنده و شوخے میگفت :داداش علے الاݧ بخواے زنگ بگیرے اول ازت میپرسـݧ حقوقت چقدره ؟خونہ دارے ؟ماشیـݧ دارے؟
کسی بہ تحصیلاتت نگاه نمیکنہ کہ بنظرم تو هم یہ کارے براے خودت جور کـݧ
ازش خواستم منم ببره پیش خودش اما هر چقدر تلاش کردیم نشد کہ نشد
از طرفے بابا هم اصرار داشت کہ مـݧ درسم و ادامہ بوم
اوݧ سال درس خوندم و کنکور دادم و رشتہ ے برق قبول شدم
مـݧ رفتم دانشگاه و مصطفے همچنان تو سپاه مشغول بود
ازش خواستم حالا کہ تو سپاه جا افتاده کنکور بده و وارد دانشگاه بشہ اما قبول نکرد میگفت چوݧ تازه مشغول شدم وقت نمیکنم کہ درس هم بخونم
یک سال گذشت .مـݧ توسط آشنایے کہ داشتیم تو همیـݧ شرکتے کہ الاݧ کار میکنم استخدام شدم
.
ما هر پنج شنبہ میومدیم کهف هیئت .
مصطفے عاشق کهف و شهداے اینجا بود
اصلا ارادت خاصے بهشوݧ داشت.هیچ وقت بدوݧ وضو وارد کهف نشد
یہ بار بعد از هیئت حالش خیلے خراب بود مثل همیشہ نبود
اولش فکر کردم بخاطر روضہ ے امشبہ آخہ اون شب روزه ے بہ شهادت رسوندݧ ابےعبدللہ و خونده بودݧ مصطفے هم ارادت خاصے بہ امام حسیـݧ داشت .همیشہ وقتے تو قضیہ اےگیر میکرد بہ حضرت توسل میکرد
یک ساعتے گذشت اما حال مصطفے تغییرے نکرد
نگراݧ شده بودم اما چیزے ازش نپرسیدم
تا اینکہ خودش گفت کہ میخواد درمورد مسئلہ ے مهمے باهام حرف بزنہ
دستشو گذاشت روشونمو بابغض گفت:داداش علے برام خیلے دعا کـݧ،چند وقتہ دنبال کارامم برم سوریہ .
دارم دوره هم میبینم اما ایـݧ آخریا هرکارے میکنم کارام جور نمیشہ
شوکہ شده بودم و هاج و واج نگاهش میکردم .موضوع بہ ایـݧ مهمے رو تا حالا نگفتہ بود
اخمام رفت تو هم لبخند تلخے زدم .دستم گذاشتم رو شونشو گفتم :دمت گرم داداش حالا دیگہ ما غریبہ شدیم؟؟
حالا میگے بهموݧ ؟؟
اینو گفتم و از کنارش گذشتم
دستم رو گرفت و مانع رفتنم شد
کجا میرے علے؟؟
ایـݧ چہ حرفیہ میزنے ؟؟
بہ ما دستور داده بودݧ کہ به هیچ کس حتے خوانواده هاموݧ تا قطعے شدݧ رفتنموݧ چیزے نگیم
الاݧ تو اولیـݧ نفرے هستے کہ دارم بهت میگم داداش از تو نردیکتر بہ مـݧ کے هست ؟
برگشتم سمتش و با بغض گفتم :حالا اوݧ هیچے تنها میخواے برے بیمعرفت؟؟؟
پس مـݧ چے??
تنها تنها میخواے برے اون بالا مالا ها؟؟؟
داشتیم آقا مصطفے؟؟؟
ایـنہ رسم رفاقت و برادرے؟؟؟
علے جاݧ بہ وللہ دنبال کاراے تو هم بودم اما بہ هر درے زدم نشد کہ نشد رفتـݧ خودم هم رو هواست.
هرکسے رو نمیبرݧ ماهم جزو ماموریتمونہ
خلاصہ اوݧ شب کلے باهام حرف زدو ازم خواست براش دعا کنم.
یک هفتہ بعد خبر داد کہ کاراشه جور شده تا چند روز دیگہ راهیہ
خیلے دلم گرفت ...
اما نمیخواستم دم رفتـݧ ناراحتش کنم
وقتے داشت میرفت خیلے خوشحال بود ..
چشماش از خوشحالے برق میزد
رو کرد بہ مـݧ وگفت حالا کہ مـݧ نیستم پنج شنبہ ها کهف یادت نره ها از طرف مـݧ هم فاتحہ بخوݧ و بہ یادم باش از شهداے کهف بخواه هواے منو داشتہ باشـݧ و ببرنم پیش خودشوݧ
اخمهام رفت تو هم وگفتم ایـݧ چہ حرفیہ ؟؟خیلے تک خوریا مصطفے
خندیدو گفت تو دعا کـݧ مـݧ اونور هواے تورو هم دارم
بعد از رفتنش چند هفتہ اومدم کهف اما نمیتونستم اینجارو بدوݧ مصطفے تحمل کنم
از طرفے احتیاج داشتم با شهدا حرف بزنم و دردو دل کنم براے همیـݧ بجاے کهف پنج شنبہ ها میرفتم بهشت زهرا
اولیـݧ دورش ۴۵روزه بود
وقتے برگشت خیلے تغییر کرده بود مصطفے خیلے خوش اخلاق بود طورے کہ هرجا میرفتیم عاشق اخلاقش میشدݧ
ـمردتر شده بود احساس میکردم چهرش پختہ تر شده.
تصمیم گرفت بود قبل از ایـݧ کہ دوباره بره ازدواج کنہ
خیلے زود رفت خواستگارے و با دختر خالش کہ از بچگے دوسش داشت اما چیزے بهش نگفتہ بود ازدواج کرد
دوهفتہ بعد از عقدش دوباره رفت...
@besooyenour
💚 سلام امام زمانم 💚
از شما می گویم!
برای شما!
به خاطر شما!🌙
به امید دیدن
لبخندی که روز ظهور
بر لبانتان خواهد نشست!💫
هیچ کس و هیچ چیز
مهمتر از شما نیست...♥️
@besooyenour
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا مزرعه موز دیدین؟؟
فوقالعاده زیباست،دیدنش رو از دست ندین!
@besooyenour
🔴باید و نباید کاربردی فضای مجازی
😢«اعتماد کردم و فریب خوردم».
✅ این جمله، حرف مشترک تمام کسانی است که در فضای مجازی مورد سواستفاده مالی یا جسمی قرار گرفتهاند. این حرف تلخ است اما واقعیت دارد: اینجا اصل بر «بیاعتمادی» است. اول شک کنیم بعد اعتماد، تا کمتر پشیمان شویم.
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
#فضای_مجازی
@besooyenour
⭕️مادر شهید محمد آقالر پس از ۳۳ سال فرزندش را در آغوش کشید
🔹 پیکر مطهر شهید دفاع قدس محمد آقالر از شهدای دوران دفاع مقدس، با تلاش گروههای تفحص شهدا کشف و شناسایی شد.
@besooyenour