#تلنگر
ببینیم روزمان چگونه گذشت!
🔹دل شکستیم؟ برخوردهایمان تند بوده؟ اگر بد بوده استغفار و اگر خوب بوده شکر کنیم تا خدا زیاد کند.
@besooyenour
⁉️چرا آقا بیش از ۱۵مرتبه از #غیرت_دینی سخن به میان آوردند؟
+ اهمیت این مفهوم دلیل تأکید ایشان است طبق بیان آقا، عامل نجات کشور در بزنگاهها، تبدیل تهدیدها به فرصتها و پیروزیها غیرت دینی است.
⁉️مخاطبشان چه کسانی بودند؟
+ گویندگان، نویسندگان، افراد مؤثر در فضاهای ذهنی و فکری مردم
@besooyenour
👌تلنگر
از همسرت عصبانی شده ای ؛ می خواهی صدایت را بلند کنی ؛
می گویی حیف که بچه دارد نگاه می کند ...
به پدر و مادر خودت و همسرت احترام می گذاری ؛
می گویی بگذار بچه ببیند ، یاد بگیرد...
دلت می خواهد به یکی فحش بدهی ؛
از بچه حیا می کنی . می ترسی حرف بد یاد بگیرد و یک جا توی جمع آبرویت را ببرد...
مواظب رفتارت هستی که روی بچه تأثیر بد نگذارد .
خیلی کارها را دلت می خواهد اما انجام نمی دهی ؛ فقط به خاطر بچه ...
خیلی کارها را که حال و حوصله اش را نداری ؛ انجام می دهی ؛ فقط به خاطر بچه ...
هنوز نگرفته ای قصّه چیست ؟
بچه این وسط کاره ای نیست .
قرار است تو خودت خوب باشی .
قرار است تو بدی هایت را کنار بگذاری و عادت های زشتت را تغییر بدهی ...
بچه یک بهانه است ؛
خدا خوب بودن خودت را می خواهد ...
این بچه برای خوب شدن، خیلی فرصت دارد و اصلا به اندازه ی تو بدی ندارد که تو دلت برای او بسوزد ...
این تویی که وقتت دارد تمام می شود اما هنوز ...
خدا دلش برای تو سوخته ...
✅ آیت الله حائری شیرازی: خداوند به وسیله فرزند، پدر و مادر را هم تربیت می کند.
#فرزند_آوری
@besooyenour
📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من(۵۱)
از حال رفتم ...
مامانم ترسید بغلم کرد خاک بر سرم
چی شدی فرزااانه😱
هی میزد به صورتمو اب میریخت
فایده ای نداشت از هوش رفته بودم زنگ زد اورژانس اومد
منو بردن بیمارستان
زینب اینا که خبر دار شده بودن با دیدن من ناراحت شدن
زینب به مامانم گفت خاله جوون غصه نخور امشب که
نگهش میدارن چون شکه عصبی بهش وارد شده فردا
که مرخصش کردن اگه اجازه
بدی من پیشش بمونم
باشه دخترم ...فقط زینب جان
مراقبش باش ...اگه کاری داشتی خبرم کن
چشم خاله .
عباس ۳ساعت بعد از رفتنش به زینب زنگ زده بود
بهش چندتا ادرس خانواده ی مدافع داد و ازش خواسته بود که حتما فرزانه رو به اونجا ببره
بلکه از این طریق بتونه فرزانه رو با حقایقی اشنا کنه که ازش بی خبره ... اینجوری شاید غصه خوردنش کم بشه .
از بیمارستان مرخص شدم
زینب اومد پیشم
خب فرزانه من قراره اینجا بمونم ... حالا از امروز به بعد
برای اینکه حوصله دوتامونم سر نره یه برنامه های چیدم
فرزانه ـ چه برنامه ای؟؟.
زینب ـ حالا بهت میگم ...
فردای اون روز اماده شدیمو رفتیم به ادرس یه خونه
وارد خونه شدیم
یه خانم جوانی بود تو سن ما یا شایدم یکی دو سال بزرگتر ...
ازمون پذرایی کردو نشست
یه بچه ۱/۵ساله هم داشت
خیلی شیرین بود...
عکس شوهرشم زده بود به دیوار ...
پرسیدم شوهرتونه ؟؟.
گفت بله ...عمرشونو دادن به شما...
اخی خدا رحمتشون کنه چقدر
دخترتون شبیه باباشه
اره خیلی شبیهه...
علت فوتشون چی بود ...
اهی کشیدو گفت : دفاع از حرم ...
یعنی مدافع بودن شوهرتون ؟؟؟
بله عزیزم مدافع بودن ۷ماهی میشه که شهید شدن دقیقا یه هفته بعد اعزامش 😔😔
زینب ـ زهرا خانم میشه از زندگیتون بگین و لحظه شهادت همسرتون و اینکه چه حالی داشتین ....
شروع کرد به حرف زدن و من هم با دقت گوش میکردم ...
برام جالب بود حرفاش...
از خونه خارج شدیم زینب گفت
میبینی فرزانه با این حال که سنش پایینه و یه بچه هم داره اما بیوه شده ...
اما خیلی صبوره...
فقط این نیست جاهای دیگه هم هست اگه بخوای اونجا هم سر بزنیم ...
با اشتیاق قبول کردم ...
به خیلی جاها سرزدیم و پای حرفه همه خانمای مدافع نشستم
این دیدارها حسابی ارومم کرد خیلی چیزا ازشون یاد گرفتم
همشون تو حرفایی که میزدن یه وجه اشتراکی داشتن اونم حضرت زینب بود ...
صبر زینبی رو الگوی زندگیشون قرار داده بودن ...
تو خونه یاد خوابم افتادم برای زینب تعریفش کردم
با گریه گفتم پس اون بانوی نورانی حضرت زینب بود😭
که تو خوابم اومده تا بهم کمک کنه درس صبرو شکیبایی بده
😭😭😭😭
واقعا بعد این دیدارها از این رو به اون رو شده بودم
دیگه ناراحت نبودم بلکه حس غرور و افتخار داشتم که همسر یه مدافعم ...
ادامه دارد....
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
💠 #سلام_امام_زمانم 💠
🌷 "سلامٌ عَلی" آسمانِ نگاهت
🌷 "سلامٌ عَلی" نورِ در #سجده گاهت
🌷 "سلامٌ عَلی" جاده و گرد ميدان
🌷 بر آن #سيصدوسيزده، مردِ راهت
🌺#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
🌿 برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج آن عزیز، دل های عاشق 5 صلوات مهدوی:
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸
@besooyenour
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320-1.mp3
9.08M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
❣#قرار_عاشقے❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِاَ وْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،
اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،
الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،
يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،
بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
❤️بَر ثانیه ظهور مهدی صلوات❤️
•🌱•بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدےصلوات•🌱•
🌺دعای الهی عظم البلا
🌺اقای علی فانی
#امام_زمان
@besooyenour
🌀وجدان کاری و اهتمام به مقررات برای رسیدن به هدف از جمله ارزشهای اسلامی محسوب می شود🌀
🔰تعهد در برابر کاری که به ما سپرده شده است بدین معناست که ما برای انجام کار باید نهایت سعی و تلاش خود را بجای آورده و کاری که بعهده گرفته ایم را به بهترین وجه انجام دهیم.
کارهایی که موجب می شود وجدان کاری و اهتمام به انجام کار به موقع بالا رود از این قرار است:
1⃣⬅️ وقت شناسی
دیر آمدن و زود رفتن یکی از عوامل کاهش بازدهی و از نشانه های عدم وجدان کاری است.
2⃣⬅️ احترام متقابل
همانطوری که هرکس دوست دارد در کمترین زمان و بهترین عکس العمل برای او در ادارت یا هرکاری دیگر انجام پذیرد خود شخص نیز باید در قبال دیگران در کاری که مشغول است همین حس را داشته باشد و این بدان معناست که آنچه را برای خود پی پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند
3⃣⬅️ پرهیز از خود محوری
یکی از عوامل مهم در وجدان کاری تبعیت از قانون و مقررات موجود در ارگانها و نهادها می باشد و اگر فرد بخواهد هرچه که خود دوست دارد بدان لباس عمل بپوشاند تعهد و راندمان کاری پایین می آید.
امام صادق(علیه السلام) در مورد وجدان کاری می فرمایند:
«از نشانه های ایمان خالص، نیکی به برادران دینی و تلاش و جدیت برای رفع مشکلات آنان، در تمام زمینه ها و در هر شرایطی است.»
📔بحارالانوار، ج72، ص317
@besooyenour
#تربیت_فرزند
🔔 با کودکانی که هرچیزی میبینند میخواهند چه کنیم؟
یکی از مشکلاتی که بسیاری از پدر و مادرها از آن شکایت دارند این است که کودک هر چیزی که میبیند، میخواهد برای رفع مشکل چند راهکار وجود دارد:
👈🏼- از قبل به فرزندتان بگویید که قرار است برای خرید چه چیزهایی به بازار بروید. مثلا بگویید: «امروز برای خرید کفش به فروشگاه میرویم و این تنها چیزی است که میخریم نه اسباب بازی.»
👈🏼- فهرستی از خواستههای کودک تهیه کنید. وقتی به شما میگوید من این را میخواهم فهرست را از کیف بیرون بیاورید و اسباببازی مورد علاقهاش را انتهای آن اضافه کنید. بعد بگویید که یادتان میماند ماه آینده برای تولدش یا مناسبت دیگر این اسباببازی را برایش بخرید.
👈🏼- هرگز نگویید در این حد پول نداریم. حرفی بزنید که به مدیریت پول ربط داشته باشد. مثلا بگویید: این لباس خیلی زیباست اما ما نمیخواهیم بابت خرید یک لباس 100هزار تومان پول بدهیم. لباسهای بهتری هم با قیمت مناسبتر پیدا میشوند.
@besooyenour
📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من (۵۲)
یه هفته گذشت عباس بهم زنگ زد
برای یه سری اموزش ها تو نجف بودن ...
شنیدن صداش ارومم کرد با خونسردی باهاش حرف زدم دیگه گریه ای نبود
اخر حرفا بهش گفتم عباس خیالت راحت من بالاخره معنی صبرو فهمیدم ... زیاد نمیتونست حرف بزنه فقط یک کلام گفت احسنت خیلی خوشحالم کردی خانمی
تقریبا یه ماهی از رفتنش میگذشت ....
هوا ابری بود ...
از پنجره بیرون و نگاه میکردم
زینب بیا ببین اسمون چه جوری شده !!،
زینب ـ اره خیلی گرفته است
فرزانهـ دقیقا مثل من ...منم دلم یه جوری شده زینب ...
تلفن خونه زنگ خورد
گوشی رو برداشتم احمد اقا بود
سلام باباجون ... خوب هستین
ممنون شکر ماهم خوبیم ... چشم میایم ....خدانگدار ...
زینب ـ بابا بود؟ چی میگفت؟
هیچی گفت برا شام بیاید اینجا
زینب ـ باشه پس بیا اماده بشیم زود بریم به مامان هم کمک کنیم ...
رفتیم خونه
مامان و عمو اینا هم بودن
محسنم که اونجا بود ...
سلام چییی شددده ...
محسن خوش اومدی ... کی اومدی عباس کجاست ...
نکنه اون مونده .. امان از دسته عباس ... ترسید بیاد نزارم دیگه بره 😄😄😄
محسن ـ فرزانه ...
عباس قراره فردا بیاد دیگه هم نمیره برای همیشه میاد ...
همه ساکت بودن و اشفته
چیییییی...وای خداجونم ..مامان شنیدی عباسم داره میاد
پسر عمو با خبرت خیلی خوشحالم کردی ...
پس طاقت دوری نداشت ...
همه زدن زیر گریه ...
اروم نگاهشون کردم ...
مگه اومدن عباس گریه داره ...
نکنه اشکه شوقه...
محسن ـ فرزانه عباس شهید شده ...😢😢😢
چییی....عباس ... عباس من
شهید شده ...
تو که گفتی داره فردا میاد ؟؟؟
محسن ـ اره داره میاد اما میارنش
دارن پیکر شهیدشو میارن 😭😭
شرمنده دختر عموو که زیر قولم زدم ...نتونستم مراقبش باشم ...
واقعا شکه شده بودم نمیدونستم بخندم یا گریه کنم
فقط ماتم برده بود که چجوری داشتن گریه میکردن ...
خدایااا من چم شده چرا ناله و شیون نمیکنم چرااااا؟؟!!!
بدونه اینکه چیزی بگم اروم از اتاق رفتم بیرون ...
وضو گرفتم ... شروع کردم به نماز خوندن ... رو به قبله در حالی که تسبیح دستم بود زیر لب ذکر میگفتم
همه نگرانم بودن از طرفیم تعجب کرده بودن که چرا چنین رفتاری از خودم نشون دادن ...
چرا گریه نمیکردم ....
انقدر رو به قبله ذکر گفتمو و نمازو قران خوندم که صبح شد
ادامه دارد...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour