❤️قسمت شصت و چهار❤️
.
برای هر نماز با پنبه و استون می افتاد به جان ناخن هایش، بعد از وضو دوباره لاک می زد و صبر می کرد تا نماز بعدی.
وقتی هم که توی کوچه می رفت، ایوب منتظرش می ماند تا خوب لاک هایش را پاک کند.
بالاخره خودش خسته شد و لاک را گذاشت کنار بقیه #یادگاری ها...
توی خیابان، ایوب خانم ها را به هدی نشان می داد: "از کدام بیشتر خوشت می آید؟"
هدی به دختر های #چادری اشاره می کرد و ایوب محکم هدی را می بوسید.
😘
#ادامہ_دارد
.
❤️قسمت شصت و پنج❤️
.
برای هدی #جشن_عبادت مفصلی گرفتیم، با شصت هفتاد تا #مهمان.
مولودی خوان هم دعوت کردیم، ایوب به بهانه جشن تکلیف هدی تلویزیون نو خرید. میخواست این جشن همیشه در ذهن هدی بماند.
کم تر پیش می آمد ایوب سر مسائل دینی عصبی شود، مگر وقتی که کسی از روی عمد اعتقادات دانشجوها را زیر سوال می برد.
مثل آن استادی که سر کلاس، محبت داشتن مردم به #امام_حسین و ایام #محرم را محبت بی ریشه ای معرفی کرد.
ایوب داد و بیداد راه انداخت و کار را تا کمیته انضباطی هم کشاند. 😡
#ادامہ_دارد
@besooyenour
❤️قسمت شصت و شش❤️
.
از استاد تا باغبان دانشگاه ایوب را می شناختند. با همه احوال پرسی می کرد،
پی گیر مشکلات مالی آنها می شد. بیشتر از این دلش می تپید برای سر و سامان دادن به زندگی دانشجوها.
واسطه آشنایی چند نفر از دختر پسرهای دانشکده با هم شده بود.
خانه ما یا محل #خواستگاری های اولیه بود یا محل آشتی دادن زن و شوهرها.😍
کفش های پشت در برای صاحب خانه بهانه شده بود. می گفت:
"من خانه را به شما اجاره دادم، نه این همه آدم"
بالاخره جوابمان کرد.
با وضعیتی که ایوب داشت نمی توانست راه بیفتد و دنبال خانه بگردد.
کار خودم بود.
چیزی هم به #کنکور_کارشناسی نمانده بود.
شهیده و زهرا کتاب های درسی را که یازده سال از آنها دور بودم، بخش بخش کرده بودند.
جزوه های کوچکم را دستم می گرفتم و در فاصله ی این بنگاه تا آن بنگاه درس می خواندم.
☺
#ادامہ_دارد
.
❤️قسمت شصت و هفت❤️
.
نتایج دانشگاه که اعلام شد، ایوب بستری بود.
#روزنامه خریدم و رفتم بیمارستان.
زهرا بچه ها را آورده بود ملاقات. دست همه #کاکائو بود حتی ایوب.
خودش گفته بود دیگر برایش کمپوت نبرند. کاکائو بیشتر دوست داشت.
روزنامه را از دستم گرفت و دنبال اسمم گشت چند بار اسمم را بلند خواند.
انگار باورش نمی شد، هر دکتر و پرستاری که بالای سرش می آمد، روزنامه را به او نشان می داد.
با ایوب هم دانشگاهی شدم.
او ترم آخر مدیریت دولتی بود و من مدیریت بازرگانی را شروع کردم.
روز ثبت نام مسئول امور دانشجویی تا من را دید شناخت: "خانم غیاثوند؟درست است؟"
چشم هایم گرد شد: "مگر روی پیشانیم نوشته اند؟"
-نه خانم، بس که آقای بلندی همه جا از شما حرف می زنند.
می نشیند می گوید شهلا، بلند می شود می گوید شهلا😍
من هم کنجکاو شدم.
اسمتان را که توی لیست دیدم، با عکس پرونده تطبیق دادم.
خیلی دوست داشتم ببینم این خانم شهلا غیاثوند کیست که آقای بلندی این طور از او تعریف می کند. 😍
بامــــاهمـــراه باشــید
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
🌼 السلام علیک یا بقیه الله
آخرین روز ماه است
آقاجان نیامدی ...
این رمضان هم تمام شد...
آقا جان نیامدی ...
ماه رمضان رفت
و دلدار نیامد
آن مونس جان
محرم اسرار نیامد
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
✨🇮🇷✨
#یادداشت| تعلیم و تربیت، مهمترین رسالت شهید مطهری
🍃🌹🍃
باسمه تعالی
خطی که می تواند انقلاب اسلامی را از نظر فکری حفظ کند:👎
دوازدهم اردیبهشت هر سال یادآور شهادت مردی است که توانست سعادت دماءالشهداء و فضیلت مداد العلماء را از آن خویش سازد.🌹
شهید مرتضی مطهری (ره) بی شک از جمله نوادر روزگار ما بود که اندیشه و قلمش ، گفتار و نجوایش همه برای اسلام و انقلاب بود.
برای آشنایی بیشتر با این شخصیت بزرگ و نقش سازنده او به بیانات ارزشمند خورشید فروزان انقلاب اسلامی مدظلهالعالی گوش جان می سپاریم :
" استاد شهید مطهری تعلیم و تربیت را مهمترین رسالت خود می دانست. او فقط در کلاس درس معلم نبود بلکه در خانه ، در میان دوستان و در اجتماع نیز معلمی توانا به حساب می آمد.
🔻مطهری یکی از معماران نظام جمهوری اسلامی بود که طرح اصلی نظام اسلامی با مغز قوی ، دل آگاه و هوشمندی علمی او شکل گرفت.
🔸فهم و شناخت اسلام ناب و مستند ، هوشمندی و بصیرت وافر در شناسایی جریانهای منحرف و آلوده ، شجاعت و بی پروایی در برخورد با این جریانها خصوصیاتی بودند که به شخصیت چند بعدی و کم نظیر استاد فرزانه شهید ما جنبه استثنایی می بخشیدند.
🔺خطی که می تواند انقلاب را از نظر فکری حفظ کند همان خط مطهری است".
روحش شاد و یادش گرامی باد.
روز معلم و هفته عقیدتی سیاسی در سپاه و بسیج بر طلایه داران سنگر تعلیم و تربیت مبارک باد.
✍ امراله عباسی
@besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همخوانی «سلام فرمانده» در اصفهان
@besooyenour
عید سعید فطر بر همه شما همراهان و روزه داران ارجمند مبارک باد.
@besooyenour
❤️قسمت شصت و هشت❤️
.
کلاس که تمام شد ایوب را دم در دیدم، منتظر ایستاده بودم برایم دست تکان داد.
اخم کردم:
"باز هم آمده ای از وضع درسیم بپرسی؟ مگر من بچه دبستانی ام که هر روز می آیی در کلاسم و با استادم حرف می زنی؟؟"
خندید:😁
"حالا بیا و خوبی کن، کدام مردی آنقدر به فکر عیالش است که من هستم؟ خب دوست دارم ببینم چطور درس میخوانی؟
استاد ایوب را دید و به هم سلام کردند. از خجالت سرخ شدم.
خیلی از استادهایم استاد ایوب بودند، از حال و روزش خبر داشتند.
می دانستند ایوب یک روز خوب است و چند روز خوب نیست.
وقتی نامه می آمد برای استاد که: "به خانم بلندی بگویید همسرشان را بردند بیمارستان" می گذاشتند بی اجازه، کلاس را ترک کنم. 😔
#ادامہ_دارد
.
❤️قسمت شصت و نه❤️
.
وقتی رسیدم بیمارستان ایوب را برده بودند، #اتاق_مراقبت _های_ویژه
از پنجره ی مات اتاق سرک می کشیدم چند نفری بالای سرش بودند و نمی دیدم چه کار می کنند.
از دلشوره و اضطراب نمیتوانستم بنشینم.
چند بار راهرو را رفتم و آمدم و هر بار از پنجره نگاه کردم.
دکترها هنوز توی آی سی یو بودند.
پرستار با یک لوله آزمایش بیرون آمد:
"خانم این را ببرید آزمایشگاه"
اشکم را پاک کردم.
لوله را گرفتم و دویدم سمت آزمایشگاه
خانم پشت میز گوشی را گذاشت.
لوله را به طرفش دراز کردم:
"گفتند این را آزمایش کنید."
همانطور که روی برگه چیزهایی می نوشت گفت:
"""مریض شما فوت شد"""
😦😢 #ادامہ_دارد
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@besooyenour
❤️قسمت هفتاد❤️ مریض شما فوت شد.
عصبانی شدم: "چی داری می گویی؟ همین الآن پرستارش گفت این را بدهم به شما"
سرش را از روی برگه بلند کرد:
"همین الآن هم تلفن کردند و گفتند مریض شما فوت شده"
لوله ی آزمایش را فشردم توی سینه ی پرستار و از پله ها دویدم بالا...
از پشت سرم صدای زنی را که با پرستار بحث می کرد، شنیدم.
"حواست بود با کی حرف میزدی؟ این چه طرز خبر دادن است؟ زنش بود!"
در اتاق را با فشار تنم باز کردم.
دور تخت ایوب خلوت بود.
پرستار داشت پارچه ی سفیدی را روی صورت ایوب می کشید.
با بهت به صورت ایوب نگاه کردم.
پرسید: "چند تا بچه داری؟"
چشمم به ایوب بود.
"سه تا"
پرستار روی صورت ایوب را نپوشاند.
با مهربانی گفت: "آخی، جوان هم هستی، بیا جلو باهاش خداحافظی کن"
حرفش را گوش دادم.
نشستم روی صندلی و دست ایوب را گرفتم.
دستش سرد بود.
گردنم را کج کردم و زل زدم به صورت ایوب
دکتر کنارم ایستاد و گفت: "تسلیت می گویم"
مات و مبهوت نگاهش کردم.
لباس های ایوب را که قبل از بردنش به اتاق در آورده بودند توی بغلم فشردم. 😢😢😢 #ادامہ_دارد ❤️قسمت هفتاد و یک❤️ چند لحظه بعد دکتر روی بدن ایوب خم شده بود و با مشت به سینه ایوب می کوبید.
نگاهش کردم
اشک می ریخت و به ایوب ماساژ قلبی می داد.
سوت ممتد دستگاه قطع و وصل شد و پرستار ها دویدند سمت تخت
دکتر می گفت: "مظلومیت شما ایوب را نجات داد" ❤️ #ادامہ_دارد
بامــــاهمـــراه باشــید
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمان ما ، مهدی جان! عیدت مبارک آقا جان 🌸
هر صبح سلامت می کنیم و میدانیم این سلامهای اشکبار و عاشقانه ، سوار بر امواج معطر انتظار ، به کویت میرسد و تو ما را از دعای خیرت لحظه ای بینصیب نمیگذاری ...
که تو خود فرموده ای :
انا غیر مهملین لمراعاتکم💚
💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺
سلام رفقا جان🤚
عیدتون مبارک
طاعات و عباداتتون قبول باشه 🌺
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
♨️نود و چهارمین جلسه گروه بصیرتی اهل البصر:
موضوع : آشنایی با عملیات روانی و پرسش و پاسخ
🌏سخنران این جلسه :
استاد گرامی جناب آقای محمد حسین دادخواه
تحلیلگر و کارشناس مسائل سیاسی
زمان: سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ساعت ۲۲:۰۰
🎥پخش لایو جلسه در کانال اهل البصر روبیکا :
https://rubika.ir/ahlolbasar
#روشنگری | #ثامن
@besooyenour
سهراب خلیلی:
بسم الله الرحمن الرحیم
✅تحلیلی موجز و مختصر درباب فروپاشی رژیم صهیونیستی اسرائیل
👈 قرآئن و شواهد حاکی از این است که سر نوشت قطعی و محتوم رژیم کودک کش فروپاشی و نابودی است
👈موید این ادعا متغیرهای متعددی از بیرون و درون این رژیم غاصب است که نشان از چالش های موجودیتی بیش از حد این رژیم است
از جمله روزنامه صهیونیستی معاریو می نویسد:همه آنچه می بینند ظواهر است ،ما
مانند نهنگی به گل نشسته در حال متعفن شدنیم .ما(اسراییلی ها )از درون درحال فرو پاشی هستیم .....
👈بی ثباتی و آشفتگی نظام سیاسی ،کاهش انسجام داخلی ،بحران های اقتصادی ،کسست ها و شکاف های اجتماعی و فرهنگی و.....در این رژیم مشهود است
👈تغییر استراتژیک و گسترش عملیات های راهبردی محور مقاومت خاصه در سرزمین های اشغالی ( که عملا رژیم کودک کش اسرائیل را با تهدید موجودیتی روبرو کرده است
👈 خیانت برخی از اعراب سازشکار و خیانت کار در عادی سازی روابط با رژیم غاصب اسرائیل در بازه زمانی کوتاه که شاید برای آنها امتیازی تصور شود ولی در درازمدت با توجه به نفرت جهانی از رژیم بی هویت صهیونیستی پیامدهای سنگینی در حیطه های مختلف برای این رژیم در پی خواهد داشت
👈نکته راهبردی ،عدم برخورداری رژیم غاصب اسرائیل از عمق استراتژیک بوده و هست و میتواند پاشنه آشیل این رژیم در جنگ های آینده با محور مقاومت باشد(با توجه به ابعاد مرز های این رژیم که ۱۳۷؛کیلو متر است و جبهه داخلی اسرائیل و نزدیک بودن تاسیسات حساس آن با مرزهای فلسطین و محور مقاومت.....و و در اولین جنگ احتمالی ممکن مورد حمله موشکی قرار بگیرند)
✅ نتیجه گیری
استمرار حیات و ابقای این رژیم کودک کش بر نژاد پرستی استوار بوده که در بر گیرنده رفتارهای تروریستی ،خشونت ، نسل کشی ،عملیات های سلطه طلبانه ،بحران زایی و جنایات سازمان یافته علیه بشریت و اشغالگری و تحقق آرمان نابودی جهان اسلام و....است
آینده این گونه رژیم ها مثل اپارتاید در آفریقای جنوبی جز محوشدن و به زباله دان تاریخ سپرده شدن نیست و این آینده رژیم کودک کش اسرائیل هم اینگونه خواهد شد و به تعبیر آقا اسراییل ۲۵سال آینده را نخواهد دید.
البته در سایه عنایت خدا و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و وحدت جهان اسلام این امر محقق میشود
انشاءالله
سهراب خلیلی
۱۲ اردیبهشت ۱۴۹۲
سالروز شهادت علامه و فیلسوف و عارف و عالم بی بدیل استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله علیه و هفته بزرگداشت مقامدمعلم مبارک
@besooyenour
باسمه تعالی
من به حال آقای مطهری غبطه می خورم:👎
هرچند که از لحاظ فلسفی نقش استاد در زندگی انسان همان نقش علل مُعدّه یا مقتضیات است اما اگر استاد و مربی ، سوزی در درون خود داشته باشد با جرقه ای می تواند خرمن وجود شاگردان را با ملاحظه قابلیت های آنان به کانونی از آتش تبدیل کند که بارقه های آن در آینده فروغ بخش دلهای مستعد باشد.🌸☘🌸
امام خامنهای مدظلهالعالی در بیانی فرمودند: " من به حال آقای مطهری غبطه می خورم ... چون در اوایل کار یک استادی مثل امام خمینی رحمه الله علیه را پیدا می کند و از آن سرچشمه مواج صفا و معنویت و عرفان و حکمت آن طور استفاده می کند ".
استاد شهید مرتضی مطهری نیز رمز برکت یافتن علم و دانش که همان احترام به مقام استاد است را خوب درک کرده بود .او در بیانی می فرماید : قلم ، بی تابی می کند که به پاس ۱۲ سالی که از آن منبع فیض (امام خمینی رحمه الله علیه ) استفاده کردم ، اندکی را به رشته تحریر در آورد. و این احترام بین شاگرد و استاد متقابل بود چنانکه وقتی خبر شهادت استاد شهید مطهری را برای امام آوردند ، در آن پیامهای تاریخی خود ، تمام گلواژه های عشق و ارادت خود را به پای شاگرد ریخت که عصاره همه آن سخنان این جمله بود : مطهری پاره تن من بود.
در سالروز شهادت آن استاد فرزانه و به پاس خوشه چینی از آثار ارزشمند او ، سخنم را با این بیت شعر به پایان می برم :
چرا خون نگریم چرا خوش نخندم
که دریا فرو رفت و گوهر برآمد.
✏️ امراله عباسی - ناحیه درچه
@besooyenour
تنها آینده نگری که داشتم این بود :
بچه که بودم بعضی شبا با لباس مدرسه میخوابیدم که صبح ده دقیقه بیشتر بخوابم 🤦♀😂
@besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فاجعه😬😬😬😬
عربستان دیروز اشتباه کرده
هم خودش هم 17 کشور مسلمان اهل تسنن که تابعش هستن رو از روزه آخرین روز محروم کرد.
وکفاره 1میلیاردوششصد میلیون ریال کشورش رو داد😱😱😱. زحل رو به جای ماه گرفتن😂.
•┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈•
@besooyenour
🇮🇷
📝#یادداشت | بایدن و طاقچه بالای بن سلمان‼️
🍃🌹🍃
🔻 یکی از مؤلفههایی که میتوان افول آمریکا را بهصورت عینی فهمید، کممحلیهایی نیروهای تحت امر دیروز، یعنی بن سلمان و بن زاید و امتناع از مکالمه با بایدن است. ذکر چند نکته در این موضوع می تواند مفید باشد:
🔸 به دلیل نفرت جامعه آمریکا از اقدامات ضد حقوق بشری بن سلمان در موضوعاتی مانند کشتار در یمن، قتل جمال خاشقچی و ... بایدن از ارتباط با او امتناع می کرد و امروز به خاطر بحران انرژی، مجبور به همگرایی و نزدیکی به سعودیها شده است.
🔹 اینگونه برخورد بن سلمان و بن زاید، نشان از افول هژمونی آمریکا دارد. امروزه سعودیها ترجیح میدهند نگاهی به شرق داشته باشند. چین حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در عربستان سرمایهگذاری کرده و بزرگترین شریک تجاری آل سعود است. برخی رسانهها، خبر قیمتگذاری و خرید نفت خام از طریق یوآن بهجای دلار آمریکا، بین چین و عربستان را کودتای ریاض و پکن علیه سلطه پترودلار نام نهادند.
🔸 علاوه بر ناراحتی آل سعود از نحوه مواجهه بایدن با آنها، جنگ اوکراین به متحدین آمریکا آموخت که آنها تکیهگاه محکمی برای روزهای سخت نیستند.
🔹 بن سلمان در حال اجرای طرحی با عنوان چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی است و افزایش قیمت نفت و افزایش درآمد سعودی میتواند به این بلندپروازی بن سلمان کمک کند.
🔺 سرمایهگذاری ۲ میلیارد دلاری سعودی در شرکت افینیتی پارتنرز (Affinity Partners) به مالکیت جرد کوشنر، داماد ترامپ نشان از ناامیدی به بایدن و امید به بازگشت ترامپ دارد؛ امری که گاردین از آن بهعنوان قمار بن سلمان بر روی ترامپ یاد کرد.
✍یعقوب ربیعی
@besooyenour
❤️قسمت هفتاد و دو❤️
.
آمدم توی راهرو نشستم.
انگار کتک مفصلی خورده باشم، دیگر نتوانستم از جایم بلند شوم.
بی توجه به آدم های توی راهرو که رفت و آمد می کردند، روی صندلی های کنارم دراز کشیدم و چند ساعتی خوابیدم.
فردا صبح که هنوز تمام بدنم درد می کرد،
فراموشی هم به کوفتگی اضافه شد.
حرف هایی ، دنبال هر چیزی چندین بار می گشتم. نگران شدم، برای خودم از دکتر ایوب وقت گرفتم.
گفت آن کوفتگی و این فراموشی عوارض شوکی است ک آن شب به من وارد شده. 😢
#ادامہ_دارد
.
❤️قسمت هفتاد و سه❤️
.
ایوب داشت به خرده کارهای خانه می رسید.
تعمیر پریز برق و شیر آب را خودش انجام می داد و این کارها را دوست داشت.
گفتم: "حاجی، من درسم تمام شد دوست دارم بروم سر کار"
_ مثلا چه جور کاری؟
+ مهم نیست، هر جور کاری باشد.
سرش را بالا انداخت بالا و محکم گفت:
"نُچ، خانم ها یا باید #دکتر شوند، یا #معلم و استاد، باقی کارها یک قِران هم نمی ارزد."
ناراحت شدم:😞
"چرا حاجی؟"
چرخید طرف من"ببین شهلا، خودم توی اداره کار می کنم، میبینم که با خانم ها چطور رفتار می شود.
هیچ کس ملاحظه ی روحیه لطیف آن ها را نمی کند. حتی اگر مسئولیتی به عهده ی زن هست نباید مثل یک مرد از او بازخواست کرد. او باید برای خانه هم توان و انرژی داشته باشد.
اصلا میدانی شهلا، باید ناز زن را کشید، نه اینکه او ناز رئیس و کارمند و باقی آدم ها را بکشد. ☺
#ادامہ_دارد
بامــــاهمـــراه باشــید
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
❤️قسمت هفتاد و چهار❤️
.
چقدر ناز آدم های مختلف را سر بستری کردن های ایوب کشیده بودم و نگذاشته بودم متوجه شود.
هر مسئولی را گیر می آوردم برایش توضیح می دادم که نوع بیماری ایوب با بیماران روانی متفاوت است.
مراقبت های خاص خودش را می خواهد. به روان درمانی و گفتار درمانی احتیاج دارد، نه اینکه فقط دوز قرص هایش کم و زیاد شود.
این تنها کاری بود که مدد کارها می کردند.
وقتی اعتراض می کردم، می گفتند:
"به ما همین قدر حقوق می دهند"
اینطوری ایوب به ماه نرسیده بود دوباره بستری می شد. 😔
#ادامہ_دارد ❤️قسمت هفتاد و پنج❤️
.
اگر آن روز دکتر اعصاب و روان مرا از اتاقش بیرون نمی کرد، هیچ وقت نه من و نه ایوب برای بستری شدن هایش زجر نمی کشیدیم.
وضعیت عصبی ایوب به هم ریخته بود، راضی نمی شد با من ب دکتر بیاید.
خودم وقت گرفتم تا حالت هایش را برای دکتر شرح دهم و ببینم قبول می کند در بیمارستان بستریش کنم یا نه.
نوبت من شد، وارد اتاق دکتر شدم.
دکتر گفت پس مریض کجاست؟
گفتم: "توضیح می دهم همسر من..."
با صدای بلند وسط حرفم پرید:
"بفرمایید بیرون خانم...اینجا فقط برای #جانبازان است نه همسرهایشان.
گفتم: "من هم برای خودم نیامدم، همسرم جانباز است. آمده ام وضعیتش را برایتان....."
از جایش بلند شد و به در اشاره کرد و داد کشید: "برو بیرون خانم با مریضت بیا..."
با اشاره اش از جایم پریدم.
در را باز کردم.
همه بیماران و همراهانشان نگاهم می کردند.
رو به دکتر گفتم: "فکر می کنم همسر من به دکتر نیازی ندارد، شما انگار بیشتر نیاز دارید.
در را محکم بستم و بغضم ترکید.
با صدای بلند زدم زیر گریه و از مطب بیرون آمدم. 😢
بامــــاهمـــراه باشــید
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
🤚 #سلام_امام_زمانم 🌸
سخت است درک معنی بودنِ با تو!
تمامی ایام مان بدون تو میگذرد؛
رمضان بدون تو ...
محرم بدون تو ...
عیدها بدون تو ...
عزاداریها بدون تو ...
و این بار عید فطری دیگر بدون تو!!
بیا و
لذت بودن با خودت
در کنار خودت
در روزگاران خودت را به ما بچشان ...
💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
🇮🇷
📝#یادداشت_کوتاه | سرخط رسانهای گرانی #ماکارانی و #آرد
🍃🌹🍃
1️⃣ ارز ترجیحی که در دولت گذشته باعث ایجاد فساد و قاچاق ارز شد (برادر جهانگیری و فریدون و...) یک تفاوت قیمت و یک گرانی انباشته ای را هم ایجاد کرده و دولت موجب به حذف این ارز و در حال اصلاح این فضا هست.
2️⃣ گرانی قیمت جهانی کالاهایی مثل آرد در اثر جنگ #اوکراین و یا بحران اقتصادی اروپا باعث تفاوت قیمت خارج و داخل شده و اگر این تفاوت قیمت اصلاح نشود ماکارانی ارزان می ماند اما نایاب می شود و قاچاق خواهد شد. درواقع یک کالای گران شده که به دست مردم برسد بهتر از ارزانی است که به دست خارجی برسد و در داخل قحط باشد.
3️⃣ روابطی مانند موضوع زر ماکارون و انتساب این هولدینگ ها به جریانات سیاسی کارگزاران و اعتدال و توسعه در اخلال در روند مدیریت این شرایط بی تاثیر نیست (اسپانسری انتخابات روحانی توسط زر ماکارون ها و...)
❌ نکات:
🔹️اولا: از دولت مطالبه شود ضمن اصلاح و آواربرداری روند گذشته مراقب اقشار کم درآمد و ضعیف با تدابیر ویژه باشد. از جمله یارانه، سامانه های توزیع هوشمند و...
🔹️دوما: اجازه داده نشود که بانیان این وضع در جریان روند اصلاح امور مثل مگس روی زخم بنشینند و طلبکار شوند. باید نقش آنها در این آواری که برای دولت به جا گذاشته شده گفته شود.
#روشنگری | #ثامن
@besooyenour
ﻣﻠﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﯿﺎﺭﻥ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻢ
ﮐﻪ ﻏﺬﺍﻣﻮ ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ به جدمﺍﻻﻥ ﻣﯿﺮﺳﻢ!😂
✋😅 @besooyenour
❤️قسمت هفتاد و شش❤️
.
مجبور شدم سراغ بیمارستان اعصاب و روانی بروم که مخصوص جانبازان نبود.
دو ساختمان مجزا برای زن ها و مرد هایی داشت که بیشترشان یا مادرزادی بیمار بودند یا در اثر حادثه مشکلات عصبی پیدا کرده بودند.
ایوب با کسی آشنا نبود. می فهمید با آن ها فرق دارد. می دید که وقتی یکی از آن ها دچار حمله می شود چه کار هایی می کند.
کارهایی که هیچ وقت توی بیمارستان مخصوص جانبازان ندیده بود.
از صبح کنارش می نشستم تا عصر
بیشتر از این اجازه نداشتم بمانم.
بچه ها هم خانه تنها بودند.
می دانستم تا بلند شوم مثل بچه ها گوشه چادرم را توی مشتش می گیرد و با التماس می گوید:
"من را اینجا تنها نگذار"
طاقت دیدن این صحنه را نداشتم.
نمیخواستم کسی را که برایم بزرگ بود، عقایدش را دوست داشتم، مرد زندگیم بود، پدر بچه هایم بود، را در این حال ببینم. 😢
#ادامہ_دارد ❤️قسمت هفتاد و هفت❤️
.
چند بار توانسته بودم سرش را گرم کنم و از بیمارستان بیرون بروم. یک بار به بهانه ی دستشویی رفتن، یک بار به بهانه ی پرستاری که با ایوب کار داشت و صدایش می کرد.
اما این بار شش دانگ حواسش به من بود.
با هر قدم او هم دنبالم می آمد. تمام حرکاتم را زیر نظر داشت. نگهبان در را نگاه کردم.
جلوی در منتظر ایستاده بود تا در را برایم باز کند. #چادرم را زدم زیر بغلم و دویدم سمت در
صدای لخ لخ دمپایی ایوب پشت سرم آمد.
او هم داشت می دوید.
"شهلا .......شهلا........تو را به خدا......."
بغضم ترکید.
اشک نمی گذاشت جلویم را درست ببینم که چطور از بیماران عبور می کنم.
نگهبان در را باز کرد.
ایوب هنوز می دوید.
با تمام توانم دویدم تا قبل از رسیدن او به من،
از در بیرون بروم. 😔
#ادامہ_دارد
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
❤️قسمت هفتاد و هشت❤️
.
ایوب که به در رسید، نگهبان آن را بسته بود و داشت اشک هایش را پاک می کرد.
ایوب میله ها را گرفت، گردنش را کج کرد
و با گریه گفت:
"شهلا......تو را به خدا......من را ببر.......تورو بخدا.....من را اینجا تنها نگذار"
چادرم را گرفتم جلوی دهانم تا صدای گریه ام بلند نشود.
نمی دانستم چه کار کنم.
اگر او را با خود می بردم حتما به خودش صدمه می زد.
قرص هایش را آن قدر کم و زیاد کرده بود که دیگر یک ساعت هم آرام و قرار نداشت.
اگر هم می گذاشتمش آن جا...
با صدای ترمز ماشین به خودم آمدم،
وسط خیابان بودم.
😔
#ادامہ_دارد ❤️قسمت هفتاد و نه❤️
.
راننده پیاده شد و داد کشید:
"های چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟"
توی تاکسی یک بند گریه کردم تا برسم خانه
آن قدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند مسئول بنیاد را ببینم.
وقتی پرسید: "چه می خواهید؟"
محکم گفتم: "می خواهم همسرم زیر نظر بهترین پزشک های خودمان در یک آسایشگاه خوش آب و هوا بستری شود که مخصوص جانبازان باشد."
دلم برای زن های شهرستانی می سوخت که به اندازه ی من سمج نبودند.
به همان بالا و پایین کردن های قرص ها رضایت می دادند.
مسئول بنیاد نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند به آسایشگاهی در شمال
بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند.
با آقاجون رفتیم دیدنش
زمستان بود و جاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم.
نصف شب که رسیدیم، ایوب از نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود.
آسایشگاه خالی بود.
هوای شمال توی آن فصل برای #جانبازان #شیمیایی مناسب نبود.
ایوب بود و یکی دو نفر دیگر
سپرده بودم کاری هم از او بخواهند، آن جا هم کارهای فرهنگی می کرد.
هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار نمی کشید. ☺
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
#یاصاحبالزمـــــان 🌸
😍 منـم عـاشق منم دیوانہ ے تو
تویی شمع و منم پروانہ ے تو 🦋
🌺 تویی یوسف منم یعقوب راهت
ڪجـایی تا بگیرم من سراغت
#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour