eitaa logo
بتلیجه( مهدعلم،ایثارو شهادت)ثامن
764 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
228 فایل
ارتباط با ادمین کانال @omranzadeh2018 @Omranzadeh2017
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم سوخت !!! بسم الله الرحمن الرحیم دلم سوخت برای شورای نگهبان هرچه گشت در میان نمایندگان غربگرایان که وصل به پرونده‌ی فساد مالی نباشد ، غیر از پزشکیان پیدا نکرد. دلم سوخت برای که آمده بود جملاتی از نهج البلاغه را که در جوانی حفظ کرده برای مردم بخواند ولی از شانس بدش خرقه‌ی ریاست بر تنش کردند...!!! دلم سوخت برای قالیباف که به وسوسه‌ی تعدادی از نمایندگان و همراهی تعدادی از مداحان ، سابقه درخشان مدیریت و خدمت خویش به تاراج داد. دلم سوخت برای جلیلی که مجبور بود برای تبیین برنامه‌ها ، در برابر جملات درهم برهم و کوچه بازاری رقیب ، از ادبیات نخبگانی استفاده کند و بیش از 16 میلیون نفر منظورش را متوجه نشوند. دلم سوخت برای شانزده میلیون نفری که به پزشکیان رأی دادند و هنوز جوهر انگشت‌شان خشک نشده ، تئوریسین غربگرایان گفت : اینها برای ما مثل خمیر بازی بچه‌ها هستند! دلم سوخت برای آن 50 درصدی که رأی ندادند و هنوز در دوران پیشاانتخاب زندگی می‌کنند. دلم سوخت برای رئیسی که زمین سوخته تحویل گرفت و آماده کشت تحویل داد تا در آن علف هرز بکارند. دلم سوخت برای رئیسی که میوه ی رساندن رشد منفی به 6 درصد را نچید و رفت. دلم سوخت برای رئیسی که برای مردمی زحمت می‌کشید که بیش از شانزده میلیون رأی دهنده‌گانش ، حکومت دزدها را بیشتر می‌پسندند. دلم می‌سوزد برای پزشکیان که حامیانش از همین الآن برایش نسخه‌ی استعفا پیچیده‌اند. دلم می‌سوزد برای جمهوری اسلامی که آزادترین نوع انتخابات را برگزار می‌کند و همیشه بدهکار است. دلم می‌سوزد برای جمهوری اسلامی که باید بزودی پاسخگوی انتخاب نادرست مردم باشد. دلم می سوزد برای جمهوری اسلامی که در آستانه جهش و تمدن‌سازی نوین اسلامی باز هم باید چوبِ دموکراسی بخورد. و دلها باید بسوزد برای صدا و سیمایی که به‌عوض خود پزشکیان ، یک دلقکِ آلت‌دست و رقاصِ بی‌حیای متهتک و خائن به ملت، (بعنوان رئیس شورای راهبردی منتسب به رئیس جمهور آینده و صرفا جهت تطهیر خیانت ننگین خود به ملت در امضاء و تحمیل یک قرارداد ترکمنچای جدید بنام برجام) را جهت تحمیل یک خیانت دیگر به ملت، به صدا و سیما دعوت می‌کند!
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 16 شهریورماه 1403ه.ش 🗓 2 ربیع الاول 1446 ه.ق 🗓 6 سپتامبر 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 🔸صفحه 377 🔸جزء 19 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 https://eitaa.com/betlijeh1🌴🌹
سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده مےشود، بر محمد (صلےالله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهل بیت (علیهم‌السلام) اوست . در روز جمعه بسیار بفرستید. 📚 وسائل الشیعه جلد ۷ ، صفحه ۱۹۷ https://eitaa.com/betlijeh1
🌺🍀🌸🌼🌸🍀🌺 آدینه ای دیگر ، چشم براه و منتظر ، طلوع کرد و آفتابش را بر گلدان های ایستاده در اضطراب مسیر انتظار ، گسترانید . هزار فوج شاپرک ، هزار طاق رنگین کمان ، هزار هزار جوانه و هزاران دیده ی مشتاق ، به راهت خیره مانده اند ... حتی عقربه های ساعت هم بیقرارِ آمدنت هستند ... تعجیل در فرج 🍀🌺https://eitaa.com/betlijeh1
💐🌺🌹🕊🌹🌺💐 کفنش کرد بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر... یابن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرادر کفن کن از بس این به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند. اگر من شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی... روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند... در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر این بوده است: یا بن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شده است باید او را غسل دهی وقتی که می خواستم این را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این را کفن کنم. من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشت و دیدم این کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود. از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم ...نشناختم... منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجت الاسلام سید مسعود پور آقایی 🌹https://eitaa.com/betlijeh1🌼🌺
🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹 قبل از اینکه را پس از ۱۵ سال بیاورند ، یک شب خواب دیدم در یک بیابانی بودم و گریه می کردم و خدا را صدا می زدم که بچه ام را بمن نشان بده ، همون موقع در خواب دیدم که یک سیّد نورانی جلو آمد و گفت : اینقدر گریه نکن . می خواهی بدانی پسرت کجاست ؟ گفتم بله .. با دست به یک جای دوری اشاره کرد و من دیدم سه تابوت اون دور هست . سیّد گفت : تابوت وسطی فرزند توست و این دو تابوتِ اطرافش ، دو سیّد هستند که از پسر تو محافظت می کنند ! از خواب که بیدار شدم به کسی نگفتم . تا وقتی که می خواستند او را تشیع کنند . بعد از به خاکسپاری دیدم دو دیگر هم همراه بخاک سپردند دقیق نگاه کردم و دیدم که یکی از طرف راست سیّد است و طرف چپ هم سیّد است . بعد از تشیع جنازه که بسیار باشکوه برگزار شد . دیدم دقیقا میان قبر دو سیّد در گلستان اصفهان به خاک سپرده شده است. راوی 🏴 https://eitaa.com/betlijeh1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا