eitaa logo
کانال آمادگی و آموزش مجازی خاله کوثر
5.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
213 فایل
به کانال های آرشیو خیلی خوش آمدین لینک پایین ، جهت معرفی کسب کارت خودتون در ۱۸ کانال آموزشی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کلیپ شعر کودکانه 🌸🍃کانال مربی ماهر بانک اطلاعات (شعر،رنگ‌آمیزی، قصه، کاربرگ، کلیپ) ویژه واحدکارهای مناسبتی برای ۳ تا ۱۰ سال ╲\╭┓ ╭ 🦊🗯 ┗╯\╲ 👇 👇 @amozesh_tarbiyat @beybimay
43.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازی با چسب‌های رنگی 😍 دست‌‌ورزی دقت و تمرکز کسب توانایی کار با قیچی ╲\╭┓ ╭ 🦊🗯 ┗╯\╲ 👇 👇 @amozesh_tarbiyat @beybimay
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلویزیون بساز اگر یه بار از این کارتن بزرگا داشتید حتما برای بچه‌ها بزاریدش کنار تا باهاش تلویزیون درست کنن و کیف کنن😍 ╲\╭┓ ╭ 🦊🗯 ┗╯\╲ 👇 👇 @amozesh_tarbiyat @beybimay
قصه آموزشی در مورد جهت چپ و جهت راست ⏩ 👫 ⏪ ماجراجویی نیما و نیکی در جنگل چپ و راست یک روز قشنگ آفتابی، نیما و نیکی با هم به جنگل نزدیک خانه‌شان رفتند تا ماجراجویی کنند. اما وقتی وارد جنگل شدند، تابلوی بزرگی دیدند که رویش نوشته شده بود: “خوش آمدید به جنگل چپ و راست! برای پیدا کردن گنج، باید چپ و راست را خوب بلد باشید!” نیما گفت: “وای نیکی! فکر کنم باید یاد بگیریم کدوم چپه و کدوم راسته!” نیکی خندید و گفت: “باشه، با هم یاد می‌گیریم.” آن‌ها شروع کردند به بازی با دست‌هایشان. نیما دست چپش را بلند کرد و گفت: “دست چپ اینه، این طرف قلب منه.” نیکی دست راستش را بلند کرد و گفت: “دست راست من با این می‌نویسه!” همین‌طور که داشتند تمرین می‌کردند، یک پرنده کوچولو به اسم “چیپی” پیششان آمد و گفت: “سلام بچه‌ها! می‌خواهید راه گنج رو پیدا کنید؟ باید راهنمایی‌های من رو گوش بدید!” پرنده ادامه داد: “اول باید به چپ بروید!” نیما سریع دست چپش را نشان داد و گفت: “این طرف چپه! بیا از این طرف برویم.” بعد از کمی راه رفتن، چیپی دوباره گفت: “حالا به راست بروید!” نیکی دست راستش را نشان داد و گفت: “این طرف راسته! بیا از این طرف.” با هر بار رفتن به چپ و راست، نیما و نیکی بهتر و بهتر یاد گرفتند. تا اینکه به یک جعبه بزرگ طلایی رسیدند. وقتی در جعبه را باز کردند، داخلش پر از بادکنک‌های رنگی و یک نقاشی بزرگ از جنگل بود. روی نقاشی نوشته بود: “آفرین! شما چپ و راست را یاد گرفتید و گنج واقعی، یادگیری بود!” نیما و نیکی خندیدند و با بادکنک‌هایشان بازی کردند. از آن روز به بعد، همیشه چپ و راست را درست بلد بودند و هر وقت به مشکلی می‌خوردند، با دست‌هایشان چپ و راست را تمرین می‌کردند. پایان ╲\╭┓ ╭ 🦊🗯 ┗╯\╲ 👇 👇 @amozesh_tarbiyat @beybimay
شعر آموزشی چپ و راست ⏩👫⏪ چپ کدومه؟ راست کجاست؟ یه دستی دارم این طرف، اسمش شده دست چپ دست دیگه‌م اون طرفه، اون می‌شه دستِ راست دست چپم قلب داره، توی سینه جا شده دست راستم مداد می‌گیره، نقاشی‌ها کشیده پا می‌ذارم آروم آروم، چپ یکی، راست یکی راه می‌رم با خنده‌هام، می‌گم چپ و راست یکی حالا دیگه می‌دونم، چپ کدومه؟ راست کجاست؟ دوست دارم با این بازی، یاد بگیرم چپ و راست! ╲\╭┓ ╭ 🦊🗯 ┗╯\╲ 👇 👇 @amozesh_tarbiyat @beybimay