eitaa logo
بیت الحیدر(ع) کاشان
243 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
32 فایل
کانال رسمی هیات یا علی علیه السلام کاشان،خ بخارایی رفقایی که نذورات دارند با آیدی زیر @labbaik_yahosin ارتباط بگیرند ارتباط با مدیرکانال @Abd_al_hossin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔲◾️▪️السلام علی باب الحوائج، موسی‌بن جعفر(ع) 🔲◾️▪️ عرض تسلیت داریم شهادت مظلومانه و جانگداز هفتمین ▪️ امام هُمام ▪️ابا ابراهیم ▪️ابوالحسن اول ▪️عبد صالح ▪️باب الحوائج ▪️موسی‌بن جعفر ▪️حضرت امام کاظم علیه السلام ▪️به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ▪️عجل الله تعالی فرجه الشریف ▪️ونایب برحقشان مقام معظم رهبری ▪️و به شما، ▪️شیفتگان آن امام مظلوم مسموم . https://eitaa.com/beytalheidar 🌹هیات یاعلی کاشان🌹
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند دستورالعمل برای آرامش در زندگی و رفع نگرانی ۱. دائم با وضو باشید ۲. سوره ناس و فلق بخوانید ۳. صدقه روزانه فراموش نشود ۴. خواندن سوره حشر هر شب ۵. خواندن دعای حَسبُنَا الله و نِعمَ الوکیل ۶. خواندن آیه آخر سوره توبه حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ . https://eitaa.com/beytalheidar 🌹هیات یاعلی کاشان🌹
سوغات کاظمین.mp3
4.86M
سوغات کاظمین ماجرای بسیار شنیدنی از خادمی که قریب ۷۰ سال در حرم آقا امام موسی کاظم علیه السلام نوکری کرد بسیار شنیدنی التماس دعای فرج . https://eitaa.com/beytalheidar 🌹هیات یاعلی کاشان🌹
مرضوض، توی عربی، به استخون له شده و خورده شده میگن😭 استخون شکسته نه...له شده... این واژه یِ رَض، توی مقتل ۳تا از ۱۴معصوم وارد شده... یکیش حضرت زهراسلام الله علیها😭 یکیش امام کاظم علیه السلام😭 یکیشم، امام حسین علیه السلام😭 صلی الله علیک یا اباعبدالله همه اینا رو گفتم برسم به این روایت از امام.. یه روز که امام داخل زندون بودن، به مسیب، میگن: من دیگه عمری نمیکنم... دلم برا رضام علیه السلام تنگ شده میرم مدینه!!! مسیب میگه آقااااااااااااا...شما با این غل و زنجیر...کجا میخواید برید؟ اگه مامور زندان بفهمه، بیشتر اذیتتون میکنه* میبینه امام با دستای مبارکشون باز میکنن غل و زنجیر رو...دیوار شکافته میشه... میرن و بعد یه مدت، بر میگردن و تو این زمان، مسیب مداااام به این فکر میکرده که اگه مامور زندان بیاد، چی میشه؟!! امام برمیگردن و شکاف دیوار بسته میشه بعد مسیب میگه آقا...شما که میتونید ازینجا برید بیرون، خب چراااا اینجا موندین؟ دقیقِ عبارت رو یادم نیست... شنیدم که امام میگن من، از طرف خدا، بینِ تحمل این زندانِ مطامیر و سختی هاش و کم شدن رنجِ شیعیانم مختار شدم! یعنی یه چیزی تو این مایه ها که خدا گفته زندون رو تحمل میکنید یا رنجِ شیعیانتون رو؟ و امام گفتن زندون رو😭 و بواسطه ی تحملِ زندان، خدا یه بخشی از رنج و عذاب شیعیان رو برداشتن ازشون... برای همین یک عبارت باید جان داد😭 . https://eitaa.com/beytalheidar 🌹هیات یاعلی کاشان🌹
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ علی بن مهزیار اهوازی می‌گوید : ۱۹ سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) تشرف پیدا کنم. سال آخری که آمدم ناامید و دلگیر بودم، با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت زیارت ندارم. در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی... سال بیستم فرا رسید با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندم، ناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا... سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم. شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم. دیدم صورتی دلربا و قامتی بلند، ابروان بهم پیوسته، خوشخو و بخشنده، سلام کردم حضرت فرمود : منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟ گفتم: سیدی و مولای من شب و روز منتظر شما بودم حضرت فرمود : سه چیز باعث شده امامتان را نبینید: بی رحمی به ضعفاء قطع رحم دنیا طلبی شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم . https://eitaa.com/beytalheidar 🌹هیات یاعلی کاشان🌹
📗 آتش زندگی هرکس متفاوت است جوانی نزد پیر دیده‌وری از فقر روزگار زبان به شکایت گشود. پیر گفت: برخیز! با من بیا و کسی که آرزوی زندگی او را می‌کنی به من نشان بده. جوان نشانِ همسایه خویش داد که تاجر خرما بود و در حجره خود سکه‌های طلا را می‌شمرد. پیر آن جوان را نزد او برد و به تاجر گفت: حاجتی در دنیا داری که آزارت دهد؟ تاجر گفت: آری! مدت‌هاست درد معده مرا از خوردن آنچه می‌بینم و هوس می‌کنم، بازداشته است. کاش کاسه‌ای خرما داشتم ولی معده سالم این جوان را. پیر دوباره جوان را خطاب کرد و از او پرسید: باز چه کسی را در این شهر خوشبخت می‌بینی؟ جوان حاکم شهر را نشان داد و هر دو نزد او رفتند. پیر از حاکم پرسید: حاجتی داری که زندگی را بر تو تلخ کرده باشد؟ حاکم گفت: آری، شب‌ و روز در این اندیشه‌ام مبادا کسی از دربار بر من خیانت کند و خون من برای تصاحب تاج‌ و تختم بریزد. ای کاش مثل این جوان بودم. دو گوسفند می‌گرفتم و برای خود به صحرا می‌بردم که آن مرا کفایت می‌کرد، چون آرامش داشتم. در مسیر برگشت پیر پارسا پرسید: ای جوان آتش چند رنگ است؟ جوان گفت: دو رنگ، سرخ و نارنجی. پیر گفت: آتش چون رنگین‌کمان هفت‌رنگ است. آتش تاجر رنگش آبی بود و آتشی که به‌رنگ آبی بسوزد نوری ندارد که دیده شود، پس تو آتش او را نمی‌دیدی. آتشی که سبز باشد نورش برای بیننده زیبا است ولی کسی که در نزد آن است را می‌سوزاند و دیگران از آن بی‌خبرند. آتش زندگی حاکم در چشم تو سبز و زیبا بود. پس هرکس را آتشی در زندگی می‌سوزاند که فقط رنگش با دیگری متفاوت است ولی وجود دارد. دیدی در زندگی تو هم آتشی بود که تاجر و حاکم از آن بی‌خبر بوده و در آرزوی داشتنِ زندگی تو بودند. . https://eitaa.com/beytalheidar 🌹هیات یاعلی کاشان🌹
🛑 روی پل بغداد 😭💔 🖇۲۵ رجب شهادت امام موسی الکاظم به محضر صاحب الزمان تسلیت. 👤علی بن سُوَید که از یاران خاص امام کاظم می‌باشد، گوید 🔰پولی به نگهبانان زندان دادم و شب هنگام به حضور امام کاظم رسیدم و آن حضرت از من سوال نمودند که برای چه به اینجا آمده‌ای؟عرضه داشتم: مرا نزد شما آورده است! سپس گفتم: ای‌آقای من! ما دیگر خسته شده ایم از نبود شما زمان رهایی شما از این زندان، چه وقت است؟ آن حضرت فرمودند: 🔰 و نزدیک است ای پسر سوید؛ روز جمعه به هنگام برآمدن آفتاب، بر روی علی ابن سُوَید گوید: از این کلام إمام، نزدیک بود از پرواز کنم؛ از محضر آن حضرت خارج شده و به دوستان‌مان گفتم: مژده دهید که امام کاظم به زودی از خارج می‌شوند. روز جمعه فرا رسید و به وقت برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد جمع شدیم، که ناگاه دیدیم چهار زندانبان، را بر روی یک تخته در، گذاشته و می‌آوردند از آنجا که و های زیادی بر دست و پای آن میّت بود، سه نفر عقب آن تختهٔ در را گرفته و تنها یک نفر جلوی آن را گرفته بود به روی پُل که رسیدند، او را بر زمین نهادند و صورتش را باز کردند. سپس لعنت الله علیه زندان‌بان امام کاظم فریاد زد: این امام (شیعیان) است، او از دنیا رفته است، به او بنگرید، پس مردم به چهره او خیره شدند. علی بن سُوید گوید: من پیش رفتم تا آن میت را نگاه کنم که ناگهان سروَرم امام کاظم را دیدم! پس سیلی به صورتم زدم و فریاد زدم: وا اماماه واسیداه 🌹هیات یاعلی کاشان🌹