eitaa logo
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
483 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
215 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨جرعه‌ی معرفت اول👇 🔹امروز در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۲۵ خواهر بزرگ شهید #محسن_حججی جرعه ا
✨جرعه‌ی معرفت سوم👇 🔹خواهر دوم شهید می‌گفت: برادرم عادتِ همیشگی اش این بود، اگر روزی چند بار هم به منزل می آمد باید دست مادر و پدرم را می بوسید، ولی ما خجالت می کشیدیم که اینکار را بکنیم، ولی بعد از به تکرار اینکار را کردیم، و این حس و حال را مدیون برادریم. ✨جرعه‌ معرفت چهارم👇 🔹بسیار روحیه‌ی جهادی داشت و ما را تشویق و ترغیب به اینکار میکرد. 👌شهید بودن شرط شهید شدن است💔 🌷 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔گفتیم چقدر این عکس و نگاه زنده است مادر!! گفت :این عکس را با هیچ قیمتی معاوضه نمیکنم. روزها در آشپزخانه که کار می‌کنم نگاهم به این عکس هست و باهاش حرف میزنم و زندگی می‌کنم. ولی وقت آب خوردن پشت به این عکس می‌کنم و بعدِ یاد لب عطشان امام حسین علیه السلام ، یاد لبان خشک جگرم رو میسوزونه😭 میگم مادر فدایِ لبای تشنه‌ت محسن💔 🌷 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ازشهیدسیدنورخدا بیشتر بدانیم👇 ✨ گفتند این اسامی بهشتیان است، فهرستی که اولش نام فاطمه زهرا(سلام الله) بود 🔻خاطره‌ای از همسر #شهید_سیدنورخدا_موسوی شبی، سید حال بدی داشت و من در کنار تخت او نشسته بودم و قرآن می‌خواندم، لحظه‌ای دلم غصه‌دار شد و از وضعیت خود و همسرم شاکی شدم و آن‌قدر گریه کردم که در کنار تخت همسرم به خواب رفتم. در خواب سید را بسیار خوشحال و شاداب دیدم که با لباسی سفید مرا نگاه می‌کند. صورت زیبایش خندان بود، از او پرسیدم که چه زمانی این عشق‌بازی به پایان می‌رسد و او خندید و گفت زمانی که دست تو را در دست عمه‌ام زینب (سلام الله علیها) بگذارم. او در عالم رؤیا فهرستی به من نشان داد که اسامی‌ای در آن نوشته شده بود و اسم من در آن فهرست بود، او گفت که این اسامی بهشتیان است، فهرستی که نام اولش، نام فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود. هنگامی که از خواب بیدار شدم خدا را به خاطر وجود برکت و نعمتی چون سیدنورخدا شکر کردم و برایم همین کافی بود که صدای نفس‌های مرد خانه‌ام و پدر فرزندانم را بشنوم و به هُرم نفس‌هایش تکیه کنم. 🔴 #سیدنورخدا موسوی ۱۷ اسفندماه سال ۸۷ در منطقه لار استان سیستان و بلوچستان، مورد اصابت گلوله گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و به کما رفت. جانباز ۱۰۰ درصد لرستانی که به شهید زنده کشور مشهور بود، ۱۰ سال در کما به‌سر می‌برد تا اینکه در شب رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) آسمانی شد. 🗓 شهادت ۱۶ آبان ۱۳۹۷ #شهید_بیست‌وهشت‌صفر😭 #مردان_خدا #منزل‌شهید‌‌محسن‌حججے #خادم_شهداییم 🌷@beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
❤️ ✨جرعه‌ معرفت پنجم👇 🔹همسر صبور و عزیز می‌گفت: ده سال دلبری کرد و دلبری کردم... علما می‌گفتند: ده سال است بهشت رو دیده ، لطفا دل بکن از همسرت تا بره به بهشت.. 🔹حضرت آقا گفتند: این مرد شهید زنده است 🔹علامه حسن زاده آملی و مراجع به من گفتند: دل بکن از همسر تا پرواز کنه😭 🔹 و من کنار بسترش ده سال نفس کشیدم و از دلبری‌هایِ لذت می‌بردم💔 🌷 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از ❤️ یک هفته از شروع زندگی ما در تهران‌ می گذشت، تنها در خانه نشسته بودم که کنار بخاری خوابم برد، در خواب صدایی عجیب در گوشم‌‌ می پیچید و کلمه شهید صیاد شیرازی را می شنیدم.  کم‌کم‌ صدا نزدیک‌ تر می شد، او به من‌ می گفت تو هم‌ روزی همسر شهید خواهی شد درست  مانند همسر شهید صیاد شیرازی با تکرار این‌ جمله های پی در پی از خواب پریدم، حس عجیبی داشتم، تا مدتها به این خواب فکر می کردم‌ اما صلاح ندیدم به همسرم‌ بگویم با خودم‌ می گفتم او به عملیات ها می رود لحظات  سخت و حساسی را تجربه  می کند، با گفتن‌این موضوع ذهنش را درگیر نکنم‌، او با گام‌های استوار و اراده آهنین و عشق و علاقه تمام‌ خدمت صادقانه می کرد. من بعد از شهادت حاج‌ مهدی فهمیدم‌ تنها من‌ نبودم‌ که رازی در دلم‌ داشتم‌ ‌‌او نیز رازی را همیشه از من‌ پنهان‌ می کرده و این راز بعد از شهادتش توسط همکار و همرزمانش بر ملا شد. من‌ چقدر آه کشیدم‌ و اشک ریختم‌ و یقین‌ دارم‌ او شهید گمنام‌ است چرا که همیشه خودش می خواست که گمنام‌ بماند. حاج مهدی بیشتر مواقع پایش را دراز میکرد و زانویش که درد می کرد کیسه ابگرم‌ می گذاشت، من می گفتم‌ حتما به خاطرکار سخت و عملیات ها و ..‌ است اما حقیقت این بود که در پای او ترکش بوده و ترجیح داده بود به ما نگوید تا نگران‌ نشویم، وقتی شنیدم‌ جگرم‌ آتش گرفت و بیشتر برای مظلومیت و گمنامی اش  اشک ریختم. 🌷 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#بفرمائید_روضه #زیر_پای_مادران_شهدا #روضه_خانگی ✨ #روز_چهارم✨ ✨ با حضور نورانیِ مادران شهدا 🌷 شه
✨جرعه معرفت ششم👇 🔹مادر شهید ۱۸ ساله می‌گفت: محمد رضای من با همه مهربان و خوش اخلاق بود ، و یکی از همسایگان ما همسرش از دنیا رفت و یتیم داشت، محمدرضا می‌گفت: مادر از همسایه که یتیم دار هست سوال کنید اگر نیاز و کمکی دارن ما خانوادگی بهشون خدمت کنیم . به فکر همه بود🌷 🌷 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#بفرمائید_روضه #زیر_پای_مادران_شهدا #روضه_خانگی ✨ #روز_چهارم✨ ✨ با حضور نورانیِ مادران شهدا 🌷 شه
✨جرعه معرفت هفتم👇 🔹مادر شهید می‌گفت: پسرم صورت، کف پاهام می‌گذاشت و میبوسید، خجالت می‌کشیدم ... 🔹 می‌گفت: گاهی که تنم خسته و درد داشتم،با دستهای بلند و قدرتمندش، شونه‌هام رو ماساژ میداد و به قدری نوازشم میکرد که خوابم میبرد و درد از جانم می‌رفت... 💔با بغض و اشک گفت: چند روز پیش سر سفره‌ی غذا درد به سمتم آمد و اشک ریختم، امیدم اگر بودی انرژی و قدرت دستهات دوایِ دردم بود، ولی افسوس ...😭 💔خدا به اشک مادرای شهدا در فراق فرزندشون ما رو شرمنده شهدا و مادراشون نکن😭 🌷 @beytol_zahra_hasaniye